نقش استعاره های مفهومی در بلاغت جدید
بلاغت پژوهان کلاسیک زینت و آرایش کلام را بخش مهم و قابل توجه در آفرینش آثار ادبی به شمار می آوردند و از استعاره به عنوان یکی از آرایه های ادبی در جهت زیبایی کلام بهره می جستند. این مفهوم در دوره معاصر و در پرتو علم زبان شناسی شناختی جایگاه خاص و متفاوتی را در برابر دیدگاه سنتی به خود اختصاص داده است. از منظر زبان شناسی شناختی، استعاره پدیده ای شناختی است و صرفا به زبان ادبی تعلق ندارد و در زبان روزمره نیز حضوری پررنگ و فراگیر دارد. با تغییر مفهوم استعاره در دوره مدرنیسم، بلاغت جدید در کنار توجه به کلام و متکلم بلیغ، خواننده بلیغ را نیز مورد توجه قرار داد. پژوهش حاضر درصدد است تا میزان تاثیر و نقش استعاره در بلاغت جدید را مورد بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که استعاره معاصر با وجه مفهومی خود، مخاطب را در پردازش و فهم معنای استعاری بر اساس میزان اطلاعات و داده های ملموس در حافظه معنایی، آزاد می گذارد و چنین رویکردی در استعاره منجر به تولید معنا می گردد. بر این اساس، استعاره مفهومی با تکیه بر بحث تولید معنا می تواند به عنوان رکن بلاغت جدید به حساب آید و در حقیقت، نقش مهمی در شناخت و درک پدیده ها و امور دارد و در حقیقت یک مدل فرهنگی در ذهن ایجاد می کند که زنجیره رفتاری طبق آن برنامه ریزی می شود.
زبان شناسی ، بلاغت ، شناخت ، استعاره مفهومی ، تولید معنا
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.