مقایسه ی اثربخشی گشتالت درمانی، فعال سازی رفتاری و دارونما بر تنظیم شناختی هیجان بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس: کارآزمایی بالینی تصادفی شده
توجه به حالات روان شناختی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس (MS) به دلیل تاثیر چشمگیر بر سیر و پیش آگهی بیماری بسیار مهم است. پژوهش حاضر به منظور مقایسه ی اثربخشی گشتالت درمانی، فعال سازی رفتاری و دارونما بر تنظیم شناختی هیجان بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش پژوهش نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بوده است و در آن شصت نفر از مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به کلینیک MS بیمارستان رسول تهران انتخاب شدند. سپس با استفاده از بلوک های چهارتایی به صورت تصادفی در چهار گروه پانزده نفره، شامل سه گروه مداخله و یک گروه کنترل گماشته شدند. اعضای گروه های روان درمانی یک بار در هفته به مدت هشت جلسه ی نود دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند. در گروه دارونما به مدت هشت هفته از کپسول های حاوی آرد برنج یک بار در روز استفاده شد. هیچ مداخله ایی طی این مدت بر گروه گواه صورت نگرفت. ابزار پژوهش، پرسش نامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2006) بود. برای تحلیل داده ها از SPSS نسخه ی 25 استفاده شد.
نتایج نشان داد اجرای گشتالت درمانی و فعال سازی رفتاری در مقایسه با دارونما و کنترل به افزایش میانگین نمرات راهبردهای سازش یافته تنظیم شناختی هیجان (001/0=p) و کاهش میانگین نمرات راهبردهای سازش نایافته (001/0=p) در مراحل پس آزمون و پیگیری منجر شده است. گشتالت درمانی در مقایسه با فعال سازی رفتاری میانگین نمرات راهبردهای سازش یافته (027/0=p) را در مراحل پس آزمون و پیگیری بیشتر افزایش داده است و نیز میانگین نمرات راهبردهای سازش نایافته (020/0=p) را بیشتر کاهش داده است.
گشتالت درمانی در مقایسه با فعال سازی رفتاری و دارونما بر بهبود تنظیم شناختی هیجان بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس موثرتر است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.