بررسی «زمان روایی» و رابطه آن با عنصر «تعلیق» در رمان فریدون سه پسر داشت نوشته عباس معروفی بر اساس نظریه ژرار ژنت
پژوهش حاضر با روش تحقیق کتابخانه ای و به صورت تحلیلی، با تکیه بر نظریه ژرار ژنت به بررسی زمان روایی و ارتباط آن با عنصر تعلیق پرداخته است. بخش عمده ای از رمان فریدون سه پسر داشت از زبان شخصیتی روان پریش روایت می شود که سیر حوادث به صورت بسیار نامنظم، تودرتو و مبهم روایت شده است. این رمان به نوعی از پایان آغاز می شود و خواننده در همان ابتدا سرنوشت بسیاری از شخصیت ها و حوادث را پیش چشم دارد. چنین مولفه هایی سبب ایجاد و گسترش تعلیق در شخصیت ها، زمان، مکان و حوادث می شود. به گونه ای که تفسیر کلی داستان نیازمند بررسی زمان مندی آن است. نتایج نشان می دهد که در بخش نظم، «پس نگری» بیشترین بسامد را دارد؛ زیرا در صفحات ابتدایی رمان، بسیاری از وقایع آینده به اختصار گفته شده است و صفحات عمده ای از کتاب، خلاهای سیر حوادث تا زمان کنونی را پر می کند. این پس نگری ها، کاربرد تعلیق داستان را به صورت تدریجی رفع می کنند. پیش نگری در صفحات ابتدای کتاب نیز نویسنده را ترغیب می کند تا دلیل حوادث اتفاق افتاده را با انگیزه بیشتری پی گیری نماید. شتاب روایت این رمان به دلیل استفاده از توصیفات مکرر که شامل شخصیت ها، فضاسازی ها و توهمات راوی است بسیار کاهش یافته است. درنگ های توصیفی در راستای گسترش تعلیق و در مواردی ایجاد لذت هنری و شاعرانگی است. عباس معروفی با حذف و تلخیص برخی از حوادث از حاشیه پردازی دوری کرده، به روایت شتاب بخشیده است. در مورد بسامد نیز می توان گفت که تکرار برخی حوادث و اتفاقات به دلیل اهمیت موضوع و جلب توجه خواننده بوده است. مهم ترین این تکرارها احساس غم غربت و تنهایی و روان پریش بودن شخصیت محوری داستان است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.