حقوق و هیجان، دلالت های علم عصب شناسی برای تصمیم گیری قضایی
از زمان رواج ایده های روشنگری، عقل و هیجان به عنوان حوزه های کاملا جدا از هم در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و این جدایی خود را در سنت قضایی و تصمیم گیری حقوقی که متعهد به بی طرفی، عینیت و عقلانیت بود، نشان داد. برخلاف موقعیت های برانگیزنده هیجان که قاضی در جریان دادرسی بسیار با آن مواجه می شود، از وی انتظار می رود که هیچ هیجانی را تجربه نکند یا در صورت تجربه هیجان ها، آن را کنار بگذارد. صحت این انتظار با مطالعات جدید عصب شناسی با تردیدهایی مواجه شده است. بنابراین پرسش «ارتباط تصمیم گیری حقوقی با منطق و هیجان»، پرسشی قابل تامل و مستلزم بازنگری است.
پژوهش حاضر از نوع نظری به صورت پژوهشی و روش جمع آوری اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای است.
ملاحظات اخلاقی:
در تمام مراحل پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.
یافته ها:
داده های عصب شناسی و مطالعه قضاوت اخلاقی این حوزه را متحول ساخته و نشان داده که سازو کارهای عصبی مشترکی به نام نورون های آینه ای میان انسان ها وجود دارد که همدلی و وجود زبان مشترک حق را میان آن ها ممکن می سازد. همچنین الگوی تصمیم گیری دوگانه در ذهن به نحوی عمل می کند که هم سیستم 1 که هیجانی، آنی و غیر هوشیار است و هم سیستم 2 که عقلانی، آرام و هوشیارانه است را درگیر می سازد. بدون پردازش های هیجانی رسیدن به تصمیمی معقول یا قضاوت اخلاقی امکان پذیر نیست، زیرا هیجان منبع اطلاعات بوده و فرد را از موضوعی مهم در عالم خارج مطلع ساخته و موجب رفتار او در جهت رفع یا پذیرش آن موضوع می شود.
نتیجه گیری:
قضاوت اخلاقی و تصمیم گیری شایسته ناگزیر با پردازش های هیجانی در کنار پردازش های عقلی گره خورده است. با توجه به اینکه قاضی به عنوان تصمیم گیرنده حقوقی خود را در موارد متعددی در مقام رسیدگی ناگزیر از قضاوت اخلاقی می یابد، نمی توان قاضی بدون هیجان را قاضی ایده آلی دانست. کنارگذاردن هیجان ها به لحاظ عملی و علمی امکان پذیر نیست و بنابراین باید به سازوکارهایی کنترلی برای تنظیم هیجان اندیشید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.