ارزیابی حساسیت اراضی به بیابان زایی با بهره گیری از مدل ESAs و اولویت بندی راهبردهای مدیریتی (مطالعه مورد: حوزه کویر نمک، استان خراسان رضوی)
بیابان زایی فرآیندی پیچیده و تهدید جدی محیط زیستی در بسیاری از مناطق به ویژه مناطق خشک جهان است. با شناخت دقیق عوامل موثر در گسترش بیابان زایی و ارایه راهبرهای مدیریتی مناسب، امکان کاهش و یا مهار این پدیده، فراهم می شود. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی معیارها و شاخص های مهم و پهنه بندی حساسیت اراضی به بیابان زایی در حوضه کویر نمک استان خراسان رضوی و ارایه راهبرد های مدیریتی مقابله با بیابان زایی انجام شد. در این پژوهش از مدل ارزیابی حساسیت اراضی به بیابان زایی (ESAs)، داده های موجود و مبتنی بر برداشت میدانی و واقعیت های زمینی در سال 1400 استفاده شد. درآغاز پنج معیار خاک، اقلیم، پوشش گیاهی، فرسایش و فعالیت های انسانی به عنوان معیارهای اصلی بیابان زایی منطقه شناسایی و سپس برپایه نظر کارشناسی بیش از 40 متخصص منابع طبیعی، شاخص های هر معیار طبقه بندی، وزن دهی و ارزش گذاری شد. با محاسبه میانگین هندسی شاخص ها، کیفیت هر معیار تعیین و در آخر نقشه پهنه بندی حساسیت اراضی به بیابان زایی در سامانه اطلاعات جغرافیایی به دست آمد. تعیین راهبردهای مدیریتی با بهره گیری از روش دلفی و با توزیع پرسش نامه در دو مرحله و براساس برنامه ریزی سناریو و آینده پژوهی انجام شد. نتایج نشان داد از میان معیارهای بیابان زایی منطقه، اقلیم، فعالیت های انسانی، خاک و فرسایش به ترتیب با ارزش 1.54، 1.53، 1.51 و 1.50 مهمترین معیارها و پوشش گیاهی با ارزش 1.45 به عنوان معیار بعدی موثر در بیابان زایی می باشد. بر اساس نتایج، 12% از مساحت منطقه در کلاس شکننده و حدود 88% نیز در کلاس های بحرانی متوسط تا شدید قرار دارد. براساس برنامه ریزی سناریو و روش آینده پژوهی، بهترین و بدترین سناریوها در چهار دسته مختلف محیطی و طبیعی همچون اعمال مدیریت تطبیقی و انسجام سازمانی، توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی، توسعه آموزش، فرهنگ سازی و تبلیغات، طرح های مشارکتی منابع طبیعی، به عنوان راهبردهای مدیریتی جامع نگر تدوین شد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.