خوانش واپس نگر «قصه ی شهر سنگستان» اخوان ثالث
قصه ی شهر سنگستان» اخوان ثالث به دلیل ماهیت سیاسی اجتماعی و نیز ظرفیت های خاص و ساختار دیالکتیکی از برجسته ترین نمونه های شعر معاصر است. مقاله ی حاضر نخست به تبیین مبانی نظری نقد نشانه شناسی ریفاتر پرداخته و سپس بر مبنای آن و به شیوه ی توصیفی تحلیلی شعر مذکور را ازمنظر خوانش «اکتشافی» و سپس «واپس نگر» بررسی کرده است. حاصل این قیاس مبین آن است که «قصه ی شهر سنگستان» محصول بسط خاستگاه «یاس و ناامیدی» است که دلالتمندی شعر به آن وابسته است. این خاستگاه ازطریق فرایندهایی همچون انباشت، تعین چندعاملی، تبدل و منظومه های توصیفی گسترش یافته است. مولفه های مذکور شعر را از سطح محاکات فراتر برده، آن را به منظومه ای دلالتمند و واحد مبدل و با نشانه شناسی نظام مند تحلیل پذیرکرده است. بدین ترتیب می توان دریافت اخوان در فرایند «انباشت»، در زنجیره ی دوم یعنی «یاس و اندوه» که بنای اصلی مبحث است، به منظور حقیقت نمایی بیشتر واژگانی عینی تر را برگزیده است. در «منظومه های توصیفی» منظومه ی کلان «شاهزاده» به دلیل داشتن اقمار فلکی بیشتر، در راس دو منظومه ی خرد دیگر قرار می گیرد. این امر موید آن است که شعر، گرد محور این شخصیت و اموری که بر آن مترتب است، می چرخد. به مدد فرایند «بسط» نیز موضوعی انتزاعی (ناامیدی) را به سه ایماژ متعین تبدیل کرده که هریک بر دیگری صحه می گذارد و آن را تشدید می کند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.