نظریه اتحاد عمل و عامل و معمول و نقش آن در تبیین رابطه خودپرستی و خداپرستی
ملاصدرا اتحاد علم و عالم و معلوم را را در همه مراتب علم -و نه فقط مرتبه عقل- بر اساس اتحاد نفس و قوای آن اثبات کرده است. همان براهین ملاصدرا را با افزودن نظریه اتحاد نفس و بدن و نتیجه گرفتن اتحاد اعمال جوارحی با اعمال جوانحی و اتحاد هر دو با نفس عامل میتوان برای اثبات نظریه اتحاد عمل و عامل به کار برد. همان گونه که در نظریه اتحاد علم و عالم و معلوم منظور از معلوم متحد با دو تای دیگر معلوم بالذات است که حکایتگر از معلوم بالعرض است، در مورد عمل هم میتوان معمول را به دو قسم معمول بالذات و معمول بالعرض تقسیم کرد و آنگاه نظریه اتحاد عمل و عامل و معمول را نتیجه گرفت. با تطبیق این نظریه بر عملی که عبادت نامیده میشود میتوان اتحاد عبادت و عابد و معبود را به دست آورد و نشان داد که آنچه اولا و بالذات معبود آدمی واقع میشود همان معبود علمی اوست که با نفس او متحد است و اگر صحیح باشد از معبود عینی حکایت میکند و گرنه مابحذای خارجی ندارد. با این بیان میتوان گفت در هر صورت (چه عبادت صحیح که طی آن معبود حقیقی مورد پرستش قرار میگیرد و چه عبادت غلط که طی آن آنچه حقیقتا سزاوار پرستش نیست عبادت میشود) خداپرستی به گونهای همان خودپرستی است. بر اساس مبانی هستیشناسانه ملاصدرا به روش دیگر هم میتوان اینهمانی خداپرستی و خودپرستی را اثبات کرد. این یکتایی بر اساس دو مبنای وحدت شخصی حقیقت وجود و انحصار معبودیت در خدای متعال (یعنی تنها وجودی که آنچه غیر او موجود دانسته میشود وجه اوست و وجه یک چیز به وجهی همان چیز است) قابل اثبات است. با این بیان، تقسیم معبود به بالذات و بالعرض منتفی میشود چنان که تقسیم معبود به حقیقی و غیرحقیقی هم رنگ میبازد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.