تعیین عوامل کودک آزاری و نرخ آن در دوران کرونا در کودکان پیش از دبستان

کودک آزاری یک مسیله حاد اجتماعی است که آثار و تبعات منفی را بر روی فرد و جامعه می گذارد. پژوهش حاضر سعی دارد که نرخ کودک آزاری را در دوران کرونا با توجه به عوامل احتمالی مرتبط از جمله وضعیت اقتصادی- اجتماعی و ساختار خانواده، سلامت روان والدین مورد بررسی قرار دهد .

روش پژوهش:

 این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل والدین کودکان پیش از دبستان شهر تهران است که با در نظر گرفتن توان 80 درصد و خطای نوع اول 5 درصد و متوسط شیوع کودک آزاری 50 درصد  براساس روش نمونه گیری خوشه ای از 9 منطقه از بخش های شمال، جنوب ، شرق، غرب و مرکز تهران 471 نفر انتخاب شدند . برای سنجش متغیرهای پژوهش، پرسشنامه کودک آزاری محمد خانی و همکاران (1392)، پرسشنامه وضعیت اقتصادی- اجتماعی قدرت نما و همکاران (1392)، مقیاس ارزیابی انطباق و انسجام خانوادگی السون و همکاران (1985)برای ارزیابی ساختار خانواده، پرسشنامه سلامت روان والدین گلدبرگ و هیلر (1979) استفاده شد.برای آزمون فرضیه ها ،رگرسیون چند متغیره با استفاده از  نرم افزار SPSS  ورژن24 به کار برده شد.

براساس نتایج به دست آمده با افزایش سطح وضعیت اقتصادی-اجتماعی سطح کودک آزاری به میزان 0.54 واحد کاهش معنی داری پیدا می کند و با تعدیل اثر سلامت روان والدین ارتباط منفی بین وضعیت اقتصادی -اجتماعی و کودک آزاری وجود دارد. نتایج با تعدیل اثر سلامت روان والدین نشان دهنده ارتباط مثبت بین ساختار خانواده در مقیاس انطباق با کودک آزاری است به صورتی که با افزایش مقیاس انطباق در ساختار خانواده کودک آزاری به میزان 046/0 واحد افزایش پیدا می کند (p=0/0361). همچنین ارتباط منفی بین ساختار خانواده  در مقیاس انسجام با کودک آزاری است. به عبارتی با افزایش ساختار خانواده درمقیاس انسجام میزان کودک آزاری 0147/0 واحد کاهش پیدا می کند (p=0/006).  بنابراین سلامت روان به عنوان متغیر میانجیگر در ارتباط بین ساختار خانواده و کودک آزاری نقش تعدیل کننده داشته است. همچنین بین وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده با کودک آزاری با توجه به جنس والد، جنس کودک، رتبه فرزند و تعداد فرزندان رابطه معنا داری وجود دارد .