پیامدهای شناختی تعمیم پذیری حکایت در کلیله و دمنه، مرزبان نامه، گلستان و بهارستان
حکایت، تمثیلی است برساخته برای معنادادن به یک تجربه جمعی با هدف تعمیم گسترده آن به عنوان درکی فراگیر از آن تجربه. پرسش پژوهش حاضر این است که کاربرد حکایت با توان تعمیم فراگیر و قابلیت های کاربردیش زمینه چه پیامدهای شناختی را در خود دارد؟ بررسی علل تعمیم پذیری در زبان و عناصر روایی در کلیله و دمنه، مرزبان نامه، گلستان و بهارستان نشان می دهند؛ که زبان حکایت از: واژگان پرکاربرد، ساده و دارای معنای عام، گروه های اسمی کوچک و جملات کوتاه آفریده شده است. ساختار روایی حکایت، کوچک و پیرنگ ساده و کاملی دارد، تیپ های شخصیتی که با کاربرد اسم عام و صفت پردازش می شوند. حادثه پردازی با رخدادهایی اندک که در افعال جملات بسیار کوتاه گنجانده شده اند. صحنه، اغلب با قیدهای زمان و مکان کلی و مبهم پردازش شده است. راوی دانای کل درونمایه کلی و عام حکایت را در اوج روایت می گنجاند؛ بنابراین حکایت به سبب زبان و ساختارش چنان توان تعمیم پذیری پیداکرده که مصداق هایش می توانند به همه انسان ها در همه زمان ها و همه مکان ها تعمیم یابند. افزون براین ویژگی های زبانی و روایی تعمیم پذیر، قابلیت های کاربردی به حکایت بخشیده است. ازجمله؛ قابلیت به خاطرسپاری، قابلیت نقل شفاهی، قابلیت مفهوم سازی، قابلیت کاربرد تمثیلی عناصر روایی، قابلیت پذیرش گسترده معانی ضمنی، قابلیت معنادارکردن تجربه، قابلیت خیال پردازی خلاقانه، قابلیت اقناعی، قاعده سازی. توان تعیم پذیری و قابلیت هایی که حکایت دارد، زمینه کاربرد فراگیر آن را فراهم کرده است و کاربرد فراگیر برخی پیامدهای شناختی را در خود دارد. ازجمله؛ کل نگری، هویت همگون، ماندگاری باورها، تقلیل گرایی در شناخت، دید یک بعدی به پدیده ها، مطلق انگاری و پیشداوری های ذهنی .
تعمیم پذیری ، حکایت ، کلیله و دمنه ، مرزبان نامه ، گلستان ، بهارستان
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.