چالش های معرفت شناختی علوم انسانی و توسعه
دراین نوشتاربه منشاء وعلل توسعه ی علوم جدید وعلوم انسانی دراروپا درگذرازقرون وسطی به دوران رنسانس به عنوان رشته های دانشگاهی برای ازاد اندیشی و رهایی ازسلطه الگو های اسطوره ای به اختصاراشاره خواهد شد. همچنین نقش تحولات مختلف مفهومی علوم جدید و علوم انسانی درنتیجه ورود به دوران آزاداندیشی و فرایند توسعه دیدگاه های فلسفی دو تن از فیلسوفان معاصر کانادایی و ایرانی به اختصار بحث خواهد شد. درنتیجه ی ورود به دوران توسعه و گسترش علوم جدید به نقش ظهورانقلاب های صنعتی و تحولات ناشی از ان ها دررفاه زندگی اجتماعی نیزاشاره کوتاهی خواهد شد. همچنین در فرایند توسعه علوم جدید وازجمله علوم انسانی به سبب ویژگی تجربه مندی نتایج خود درطول تاریخ از نظرمعرفت شناختی و روش شناختی با پشتوانه یک نظریه فلسفی جدید برای ورود به افسون زدایی از علم متحول می شوند . علاوه برانقلاب های صنعتی و علمی دردوران آزاداندیشی، درنتیجه تحولات معرفت شناختی درعلوم انسانی از نیمه دوم قرن بیستم دو "انقلاب معرفت شناختی" با محوریت نقش زبان درتحول ذهن و شناخت و آگاهی انسان رواج پیدا کرد. انقلاب اول براساس مبانی معرفت شناختی فلسفه "خرد گرا" و منطق ریاضی شکل گرفت ولی درانقلاب دوم شناختی با تاکید به نا کارآمدی های مبانی مکاتب مختلف فلسفی انقلاب اول و بی توجهی به مبانی فلسفی "تجربه مندی" و نقش زبان درشکل گیری کیفیت آگاهی و توانایی های شناختی انسان در کار برد زبان برای خردورزی آزادی بیان تاکید شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.