بررسی مفهوم فضا در ادبیات داستانی هوشنگ گلشیری بر اساس آراء اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر؛ نمونه موردی داستان شازده احتجاب
اگزیستانسیالیسم از مهمترین شاخه های فلسفهی معاصر است که مثل تمام مکتبها و اصطالحاتی که در قرن بیستم ظهور کردند، اندیشه ها و آثار متنوعی را زیرمجموعه خود قرار داده است. وجه مشترک تمام متفکران اگزیستانسیالیستی، مخالفت آنها با فلسفه های عقلی و استعالیی است. از نظر اگزیستانسیالیستها، انسان مسیول است تا به کمک آزادی برای هستی پوچ و بی معنایش، معنایی خلق کند. آنها برای انضمامی کردن اندیشه هایشان از ادبیات کمک میگیرند و راهکارهای اگزیستانسیالیستی خود را، در داستانهایشان شرح میدهند. پوچگرایی، تعهد به زیستن، یافتن معنا، دوگانگی خوب و بد و نامشخص بودن مرزهای بین آنها، تعارض با ادیان، ایدیولوژیها و ارزشهای سنتی و میل به آزادی از مهمترین درونمایه های ادبیات اگزیستانسیالیستی است. فضا واژهای سیال است، فضا پدیداری است که به واسطه ی هستی خاصش از دیگر پدیدارها به وجود بیشترین مشابهت را دارد، بنابراین فضای اگزیستانسیال وجودی است. پژوهش حاضر بر آن است به روش توصیفی-تحلیلی و با کنکاش در داستان شازده احتجاب که یکی از شاخصترین آثار هوشنگ گلشیری میباشد تکنیکهای اگزیستانسیالیستی وی در فضاسازی و خلق شخصیت بر اساس آرا فلسفه وجودی اندیشمند قرن بیستم ژان پل سارتر را مورد بررسی قرار دهد.
اگزیستانسیالیسم ، فضا ، سارتر ، گلشیری
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.