الگو یابی ساختاری رابطه بین ابعاد شخصیتی با گرایش به خیانت زناشویی با اثر واسطه ای باورهای دینی و مذهبی
خیانت زناشویی ارتباط جنسی و عاشقانه یا عاطفیای تعریف می شود که موجب پیمان شکنی فرد نسبت به رابطه زناشویی خود می شود و یکی از رخدادهای مخرب در روابط صمیمی شناخته می شود و اغلب به آشفتگی، اختلاف، انحلال و طلاق منجر می گردد. ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ابعاد شخصیتی با گرایش به خیانت زناشویی بر اساس نقش واسطهای باورهای دینی و مذهبی صورت گرفته است.
روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی زوجین متاهل شهر تهران در سال1400 بود که 350 نفر از آنان بهروش نمونهگیری دردسترس برای نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی نیو (مککری و کاستا)، پرسشنامه گرایش به خیانت زناشویی بشیرپور و همکاران و پرسشنامه نگرش مذهبی گلریز استفاده شد. بهمنظور آزمون الگوی پژوهش از روش تحلیل مسیر بهروش بیشینه احتمال استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافتهها:
بر اساس نتایج، ویژگیهای رواننژندی بهصورت منفی و برونگرایی، اشتیاق به تجارب تازه، توافقپذیری و وظیفهشناسی بهصورت مثبت بر باورهای دینی و مذهبی اثر مستقیم داشت. همچنین باورهای دینی و مذهبی بهصورت منفی بر گرایش به خیانت زناشویی اثر مستقیم داشت. رواننژندی هم بهصورت مستقیم هم بهصورت غیرمستقیم و با واسطهگری باورهای دینی و مذهبی بر گرایش به خیانت زناشویی تاثیر داشت. بر اساس نتایج بهدستآمده 5/47% از واریانس باورهای دینی و مذهبی و 5/76% از واریانس گرایش به خیانت زناشویی توسط متغیرهای الگو تبیین شد.
نتیجهگیری:
باورهای دینی و مذهبی می تواند تاثیر منفی بر گرایش به خیانت زناشویی بین زوجین داشته باشد. زندگی بدون تعارض در سایه توجه به مسایل معنوی و پرورش اعتقادات مذهبی است. ارزشها به زندگی معنا میبخشند و در مواجهه با بحرانهای زندگی مانند غم و اندوه، فقدان و سوگواری بهعنوان پناهگاه عمل میکنند. مسایل معنوی و پرورش اعتقادات مذهبی به زوجها دستورالعملهایی درباره نحوه برخورد و حلوفصل تعارضها ارایه میکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.