تبیین فقهی نگهداری از سلول های بنیادی موجود در خون بند ناف و وصیت به آنها
با پیشرفت علم پزشکی در زمینه استفاده از سلول های بنیادی موجود در خون بندناف در درمان طیف وسیعی از بیماری ها و قابلیت استفاده از آنها برای افراد دیگر غیر از جنین و همچنین قابلیت نگهداری آنها به مدت طولانی، خلا پژوهشی در زمینه حکم تکلیفی نگهداری و به تبع آن وصیت به سلول های بنیادی به چشم می خورد. ازاینرو پژوهش حاضر با هدف تبیین فقهی نگهداری از سلول های بنیادی موجود در خون بندناف و وصیت به آنها صورت گرفته است.
روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است که در آن محتوای مفاهیم بهصورت نظام دار توصیف عینی و کیفی محقق شده است؛ بهعلاوه این پژوهش بیشتر درباره متن های مکتوب و شفاهی بهصورت استفتاء از چندی از فقهای معاصر شیعه در زمینه این موضوع خاص صورت گرفته است. شیوه گردآوری مطالب کتابخانه ای و ابزار جمع آوری نیز عمدتا فیش برداری از کتاب ها و استفاده از مقالات، تارنما های معتبر اینترنتی و همچنین استفاده از نرم افزارهای فقهی بود. مولفان تضاد منافعی درباره این پژوهش گزارش نکردهاند.
یافتهها:
از منظر تعدادی از فقهای معاصر می توان چنین گفت که نگهداری از سلول های بنیادی موجود در خون بندناف بهطور کلی جایز است؛ اما ملاک جواز از نظر هر یک از آنان متفاوت است؛ بعضی نگهداری آنها را مطلقا جایز می دانند. برخی ملاک جواز را انجام تحقیقات و پژوهش های علمی می دانند. برخی دیگر رضایت صاحب سلول ها یا ولی او را لحاظ نموده اند و برخی دیگر جواز نگهداری را مبتنی بر منافع آن کرده اند. در زمینه وصیت بر این سلول ها چندی از فقهای معاصر قایل به جواز هستند.
نتیجهگیری:
نتایج حاصل گویای این است که با استناد به آیات و روایات و اصل برایت می توان قایل به جواز نگهداری از سلول های بنیادی موجود در خون بندناف شد. درباره وصیت به این سلول ها با توجه به منفعت عقلایی و مالکیتداشتن آنها حکم به جواز وصیت داده می شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.