مطالعه پدیدارشناختی با گرایش نشانه شناختی «یک» اثر پل الوار و «بالکن» اثر بودلر
پیدایش مفهوم فرم معنایی و تحلیل پدیدارشناختی به دورهای نسبتا جدید در حوزه علوم زبان و هرمنوتیک متن بازمیگردد. هدف تحلیل معنایی یک محصول نشانهشناختی، شناسایی عناصر معناست (راستیر، 2001) و به منظور درک شیوهای که در آن شکل معنایی به رسمیت شناخته میشود، تنها کنار هم قرار دادن عناصری که دارای معنای مستقل هستند، پاسخگو نیست. در هدف پدیدارشناختی، حضور تجربه سوژه ، رابطه بین خود و دیگری و مکان ادراک اهمیت دارد. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی، شعر«یک» پل الوارد را به موازات شعر « بالکن» بودلر قرار داده و با تحلیل پدیدارشناسانه دو شعر، تلاش خواهیم کرد تا پس از مشاهده ساختاری، چگونگی ظهور معنا را نشان دهیم. بدین منظور سعی خواهیم کرد تا با گذر از پدیدارشناسی و تحلیل لایههای عمیق هر دو شعر، تجدیدپذیری ادراک را از طریق موضع گیری سوژه ادراکی برجسته کنیم تا در نهایت مدلهایی از ساختار تنشی ارایه شود. بر اساس نتایج این تحقیق سوژه ادراکی و تعابیری که وی از زمینه و عناصر مکانی- زمانی دارد و نیز عواملی مانند سیال بودن مفاهیم، حضور و موضع گیری سوژه ، شکل گیری تجربه، وابستگی متقابل بین «من» و «دیگری» جایگاه مهمی در بررسی پدیدارشناختی دارد.
معنا ، زن ، ادراک ، مطالعه پدیدارشناختی ، نشانه شناختی ، بودلر ، الوار
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.