تاثیر پیکرگردانی بر تغییر جایگاه شخصیت در پارهای از قصههای عامه (با نگرش به نظریه «شخصیت» از دیدگاه کلود برمون)
پیکرگردانی یا ترنسفورم به تغییر ماهوی شخصیت انسانی یا غیرانسانی بر اثر نیرویی فرازمینی اطلاق می شود. مقاله حاضر بر آن است که این استحاله ماهوی شخصیتهای قصههای عامه را در چهارچوب نظریه روایتشناسی کلود برمون مورد بررسی قرار دهد. کلود برمون در طبقهبندی نقش شخصیت در روایت داستانی، شخصیتهای «کارگزار» و «کارپذیر» را براساس بسط نظریه تقابل دوگانه لوی استروس در مورد شخصیتهای کنش گر مورد نظر ساخت گرایان مطرح کرد. کارگزار در قصه، نقشی فعال، موثر و پویا دارد و نقطه مقابل آن، کارپذیر دارای نقشی منفعل و تاثیرپذیر است. پژوهش حاضر برآن است به این پرسش پاسخ دهد که براساس نظریه برمون، پیکرگردانی در قصههای عامه، چگونه میتواند منجر به تغییر کارکرد شخصیت شود و به تبع آن، جایگاه و نقش شخصیت را در قصه از کارگزار به کارپذیر و یا برعکس دگرگون سازد؟ این پژوهش از طریق گردآوری منابع به روش کتابخانهای و به شیوه توصیفی-تحلیلی قصد دارد با استدلالهای خود به این نتیجه برسد که به طور مشخص در چهار قصه برگزیده از ادب عامه شامل «بلبل سرگشته»، «ماهپیشانی»، «نمکی» و «چلگیس» که به عنوان نمونههای مورد پژوهش انتخاب شدهاند، پیکرگردانی سبب میشود که شخصیت داستانی، پس از استحاله در طول قصه از لحاظ تاثیرپذیری از کنش دگرگون شود، کنشهای جدیدی خلق کند و یا از کنشهای جدید متاثر شود و در نتیجه آن از کارگزار به کارپذیر و یا از کارپذیر به کارگزار تغییر جایگاه بدهد.
پیکرگردانی ، کلود برمون ، کارگزار ، کارپذیر ، قصههای عامه
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.