بررسی عملکردهای هیبریدی- شناختی روسیه با تکیه بر دیاسپورا در منطقه بالتیک
بررسی و تحلیل تحولات کشورهای منطقه بالتیک حکایت از آن دارد که روسیه، علاوه بر ابزارهای سنتی فشارهای اقتصادی و نظامی، برای مشروعیت بخشیدن به منافع خود -در فضای پس از اتحاد جماهیر شوروی- به مرور نفوذ خود را از طریق ابزارهای قدرت نرم در چارچوب استراتژی منجمد در محیط جنگ شناختی گسترش داده است. درنتیجه؛ اقلیت بزرگ روسی زبان قادرند بازیگران موثری در جهت دهی سیاست های پر ابهام و البته خصمانه کرملین به شمار آیند.هدف اساسی روسیه از ارایه ابزارهای این نوع قدرت بر پایه تحقیقات و توصیه های اندیشمندانی همچون جوزف نای، دکترین پریماکوف و نظریه گراسیموف پیش می رود و به همین دلیل؛مقاله پیش رو تلاش دارد تا با تجزیه وتحلیل دقیق و کیفی روش های عمومی و رایج علمی همچون: استنتاج، مقایسه، تشبیه، توصیف، توضیح و ترکیب بهره گرفته و از شاخص های کلیدی ازجمله؛ نقش کلیدی رسانه های اجتماعی، سازمان ها و نهادهای دولتی و خصوصی، دیپلماسی، ایدیولوژی، قانون و اقتصاد آن را در جعبه ابزار جنگ شناختی ارایه دهد، بنابراین در مقاله حاضر بینشی از ماهیت قدرت فریب و ابهام بخشی روسیه ارایه می شود و درعین حال تلاش دارد تا منافع واقعی فدراسیون روسیه را در بخش های بعدی پژوهش مورد بحث بررسی بیشتر قرار دهد. اکنون در بیان مسیله و چالش اصلی این پژوهش می توان گفت؛ قدرت نرم به منافع چندگانه روسیه در فضای پس از اتحاد جماهیر شوروی مشروعیت آشکاری بخشیده و تلاش دارد با به کارگیری ابزارها و اقدامات خاص در این راستا، از بازیگران و اهداف تعیین شده امتیازات موردنیاز را دریافت کند. در ادامه؛ این احتمال وجود دارد مزیت چنین نفوذی، منجر به مخالفت موثر و جدی ایالات متحده در بین سایر جوامع و حاکمیت ها، شبیه به روسیه نیز شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.