جامعه و انواع آن درهندسه معرفتی ملاصدرا
جامعه انسانی، در نظام خلقت ، وجود دارد و وجود جامعه، چه نوع وجودی، از وجودهای حقیقی، اعتباری و خیالی محسوب می شود؟ آیا با انسانها شکل می گیرد و به وسیله ی همان انسان ها ادامه حیات خواهد داشت؟ و یا به اعتبار ابنای بشر، نیازی ندارد؟ پرسش های در مجموع فلسفه سیاسی مطرح می شود و صدرا نیز یکی از اندیشمندانی است که در این عرصه، با توجه فلسفه ی عام خود، فلسفه سیاسی خاصی سامان داده است. وی در برابر این پرسش ها، وی بیشتر به اعتباری بودن جامعه اذعان دارد و از آنجا که انسان را یک موجود غیرمکتفی بتفرده، می داند و خود به تنهایی توان حل مشکلات خویش را نخواهد داشت .وی اعتقاد جازم بر تعاون و همکاری میان انسانها دارد و در این رابطه،به وجود قانون،اعتقاد دارد.وجود عقل انسانی ،ولی به لزوم تشریع و شریعت در جوامع انسانی باورمند هست و انسان با دارا بودن عقل به تنهایی، بیشتر به تقویت و رونق نشیه ی حسیه می پردازد و بدین طریق ،جامعه متدانیه ،ظهور و بروز خواهد داشت و حال آنکه صدرالمتالهین ضمن پذیرش قطعی جامعه متدانیه برای حیات اجتماعی ، سودای جامعه متفاضله و در نهایت متعالیه دارد.درجامعه فاضله صدرایی ، عدالت محور اساسی هست و حال آنکه در جامعه متعالیه ،لطف ،احسان و کرم ،بنیاد و بنیان اساسی است.در جامعه فاضله و متعالیه صداریی ، وجود نبی، امام و علمای عامل، ضرورتی اجتناب ناپذیرهستند و در جامعه متعالیه برای اجرای شریعت و قانون معاش و معاد،مجریان شریعت با اتصال به عقل کل و نظام احسن ربانی، درجامعه انسانی نیزاحسن الفواعل،انجام می شود و این جامعه نیز شبیه عالم ربانی می گردد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.