سیاست فشار حداکثری آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران و تاثیر آن بر موازنه قدرت در خاور میانه
پس از خروج ایالات متحده از توافق هسته ای قدرت های جهانی با ایران موسوم به برجام، آمریکایی ها به همراه همپیمانان منطقه ای خود کارزاری را علیه ج. ا. ایران شروع نمودند که به کارزار «فشار حداکثری» موسوم گشت. رییس جمهور وقت ایالات متحده که از دوران مبارزات انتخاباتی خود مخالف برجام بود آنرا یک توافق بد برای این کشور می دانست. سرانجام با صدور فرمانی حکم به خروج از این توافق داد. هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش اصلی است که هدف از سیاست فشار حداکثری ایالات متحده علیه ایران چه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که پس از کنار نهادن استراتژی هژمونی لیبرال در دوران ریاست جمهوری اوباما و روی آوردن به استراتژی موازنه سازی کرانه ای، سیاست خاورمیانه ای این کشور به پیروی از استراتژی کلان آن در صدد جلوگیری از پیدایش یک قدرت هژمون منطقه ای بوده است. برخلاف دوره اوباما که سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده مبتنی بر احاله مسیولیت به هم پیمانان منطقه ای این کشور بود در دوره ترامپ امریکا برای برقراری موازنه قدرت در خاورمیانه مستقیما از طریق کارزار فشار حداکثری وارد عمل شد. سیاست فشار حداکثری در واقع استراتژی موازنه سازی این کشور در برابر ج. ا. ایران بوده است. اقدامات ایالات متحده عبارت بودند از تحریم، همکاری نظامی با هم پیمانان و ایتلاف سازی تا از یکسو با تضعیف ایران و از سوی دیگر با تقویت متحدان خود به اعاده موازنه قدرت در خاورمیانه بپردازد. پژوهش حاضر کیفی از نوع تبیین علی و جمع آوری داده ها و اطلاعات به روش کتابخانه ای انجام شده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.