جمهوری اسلامی ایران به مثابه قالب ساختاری جمع میان دو حق حاکمیت الهی و تعیین سرنوشت
با گذشت حدود پنج قرن از پیدایش نظریه »دولت«، هنوز اندیشه سیاسی واحدی در باب این مفهوم پرمناقشه وجود ندارد. دولت به عنوان ظرف پیادهسازی قدرت در جامعه سیاسی، مفهومی به شدت تکاملپذیر و تجدیدشونده است که در طی سالیان متمادی و در چارچوبهای معرفتی گوناگون - از نمونه های سکوالر غربی تا قالبهای مشروع در اندیشهورزی علمای مسلمان- اشکال مختلفی را به خود دیده است. عالوه بر این، امروزه تردیدی نیست که نظریه »والیت فقیه« حضرت امام خمینی)ره(، به عنوان مبنای تکوین دولت در عصر جمهوری اسلامی، گفتمانی مسلط است. با این حال، علیرغم گذشت چندین دهه از طرح انگاره »جمهوری اسلامی« در قالب نظریه والیت فقیه، ابهامها و چالشهایی پیرامون آن وجود دارد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که در مقام تحلیل مبانی نظری نظام جمهوری اسلامی و در دایره قانون اساسی ایران، چگونه نظام سیاسی مزبور، توانسته است میان حق تعیین سرنوشت و اسلامیت جمع کند؟ نگارندگان بر این باورند که با در نظر گرفتن ساختار سیاسی جمهوری و اهتمام به آراء عمومی در مقام تکوین و استمرار نظام سیاسی، قانون اساسی ایران حق تعیین سرنوشت را با حفظ ماهیت اسلامی حفظ نماید. به دیگر عبارت، نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، تجلی اراده مردم مسلمانی است که خواسته اند ارزش ها، آرمان ها و قواعد اسلامی در راس امور حاکمیتیشان باشد که از آن میتوان به نظریه مردم سالاری دینی تعبیر کرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.