تعیین مش بهینه جهت ساخت جاذب آکوستیکی از ساقه نی Arundo donax
اندازه ذرات عامل مهمی در کارایی جاذب های صدا می باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر اندازه ذرات (مش) بر ضریب جذب صوتی جاذب های ساخته شده از نی Arundo Donax و تعیین مش بهینه برای جذب صدا بوده است.
ساقه نی پس از خردکردن در مش های 10، 16، 20، 30 و 40 با سود 5 درصد شستشو داده شد. برای ساخت نمونه ها با قطرهای 3 و 10 سانتی متری از PVA 10 درصد به عنوان. به عنوان چسب و برای تعیین ضریب جذب از لوله امپدانس دوکاناله طبق استاندارد ISO 10534-2 استفاده شد. 22 نمونه از مش 16 و 20 برای دستیابی به مش بهینه بر اساس روش RSM ساخته شد و شاخص SAA (میانگین جذب صوتی) برای مقایسه نمونه ها و تعیین مش بهینه محاسبه گردید.
بیشترین ضریب جذب صدا مربوط به مش 16 و 20 در فرکانس 2500 هرتز به ترتیب 94/0 و 98/0. تاثیر افزایش ضخامت و دانسیته بر ضریب جذب به وضوح مشهود است. نتایج نشان دهنده تاثیر افزایش ضخامت و چگالی بر ضریب جذب در مش 20 است به گونه ای که با افزایش دانسیته از 150 به 250 کیلوگرم بر مترمکعب و ضخامت از 10 به 30 میلی متر، ضریب جذب از 21/. به 51/. در مش 16 و از 19/. به 57/. در مش 20 افزایش یافته است. نمونه بهینه شده مش 20 با ضخامت 30میلی متر و چگالی 250 کیلوگرم بر مترمکعب، بیشترین میانگین جذب را داشته است (57/.=SAA). فاصله زیاد بخش های واقعی و مجازی امپدانس، راکتیو بودن نمونه را نشان می دهد. در مش 16 این فاصله بیشتر است، در نتیجه مش 16 راکتیویته بیشتر و به تبع آن جذب کمتری دارد.
نقش مش ذرات به عنوان یکی از پارامترهای مهم و تاثیرگذار بر ضریب جذب مطرح می باشد که در این مطالعه مورد بررسی قرارگرفته است.
صدا ، جذب ، ساقه نی ، مش ، Arundo donax
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.