جان راولینز و اقتباس ایدئولوژیک از شرق: مطالعه موردی فیلم هزارویک شب
مطالعات بینارشته ای از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا بسیاری از رشته ها را به هم وصل می کند. مطالعات بینارشته ای که بخشی از پژوهش های ادبیات تطبیقی است، پلی ارتباطی بین رشته های علوم انسانی و هنری ایجاد می کند که بازآفرینی در شکل فیلم در این حوزه می گنجد که بین سینما و ادبیات ارتباط و نزدیکی برقرار می کند. گستره مقاله پیش رو، بررسی تفسیر خاص جان راولینز از کتاب هزار و یک شب در شکل بازآفرینی آن در فیلم هزار و یک شب (1942) است. این فیلم که به پیروی از کتاب هزار و یک شب، هزار و یک شب نام دارد، از هزار و یک شب فاصله گرفته و آن را تحریف کرده است. این تحریف و تغییر در ذات اقتباس است؛ چراکه راولینز نمی خواهد به طور کامل به داستان وفادار بماند و عملا وفاداری را فدای تخیل خود می کند. از آنجاکه کارگردان فیلم، کارگردانی غربی است که به بازنمایی شرق می پردازد، این سوال مطرح است که آیا این تغییر، ایدیولوژیک است و باید فیلم در حوزه شرق شناسی بررسی شود؟ آیا وی شرق را تحریف کرده است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد راولینز شخصیت شهرزاد را به کلی تغییر داده است و وی را زنی رقاصه معرفی می کند که برای اعراب می رقصد و آنان را مسحور رقص خویش می کند. ممکن است این طور استنباط شود که راولینز شرق را تحریف کرده و تصاویر کلیشه ای و منفی ارایه کرده است و اقتباس او تصاویری خودکامه، قانون گریز، احساسی، خرافی، شهوانی و قدرت طلب از شرقیان را به تصویر کشیده است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.