نقش میانجیگر انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین خودتنظیمی انگیزشی و خلاقیت هیجانی دانش آموزان
هدف از انجام پژوهش حاضر ارایه الگوی ساختاری رابطه بین خودتنظیمی انگیزشی و خلاقیت هیجانی دانش آموزان با نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در دختران دانش آموز بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهرستان شهربابک و خوانسار که در سال تحصیلی 1401-02 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 350 نفر دانش آموز بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از ابزارهای خودتنظیمی انگیزشی، خلاقیت هیجانی و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی استفاده شد. چگونگی برازش مدل با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری، نرم افزار 26.0 AMOS و برآورد بیشینه احتمال (ML) ارزیابی شد. یافته های پژوهش نشان داد که ضریب مسیر کل بین خودتنظیمی انگیزشی و خلاقیت هیجانی (P =0/001، β=0/360) و نیز ضریب مسیر بین انعطاف پذیری شناختی و خلاقیت هیجانی (P =0/001، β=0/388) نیز مثبت و معنادار بود. همچنین ضریب مسیر غیر مستقیم بین خودتنظیمی انگیزشی و خلاقیت هیجانی (P =0/001 ، β=0/187) مثبت و معناداربود. این موضوع بیانگر آن است که خودتنظیمی انگیزشی و انعطاف پذیری شناختی در مجموع 24 درصد از واریانس خلاقیت هیجانی را در دختران دانش آموز تبیین می کنند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.