بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر ناگویی هیجانی، باورهای ارتباطی ناکارآمد و صمیمیت جنسی در زنان متاهل مبتلا به اختلال افسردگی مداوم
افسردگی می تواند میزبان مشکلات اجتماعی، قانونی، روان شناختی و جسمانی بسیاری باشد. این اختلال در زنان متاهل علاوه بر خود فرد، رابطه زناشویی را نیز دچار مشکل می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر ناگویی هیجانی، باورهای ارتباطی ناکارآمد و صمیمیت جنسی در زنان متاهل مبتلا به اختلال افسردگی مداوم بود.
روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان متاهل مبتلا به اختلال افسردگی مداوم در شهر تهران در سال 1401 بود. از میان این افراد 40 نفر واجد شرایط و داوطلب، با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند. افراد نمونه به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش طرحواره درمانی (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) گمارده شدند. طرحواره درمانی بر طبق پروتکل یانگ (2003) طی دوازده جلسه برای گروه های آزمایش اجرا شد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسش نامه ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994)؛ پرسش نامه باورهای ارتباطی توسط رومنس و دی بورد (1995) و مقیاس صمیمیت جنسی پرسش نامه نیازهای صمیمیت زناشویی باگاروزی (1997) بود. داده های پژوهش به کمک تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با در نظر گرفتن سطح معناداری 0٫05 تحلیل شدند.
نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که اثر طرحواره درمانی بر هر سه متغیر ناگویی هیجانی (0٫011 =p)، باورهای ارتباطی ناکارآمد (0٫015 =p) و صمیمیت جنسی (0٫010 =p) معنادار است.
طرحواره درمانی بر بهبود ناگویی هیجانی، باورهای ارتباطی ناکارآمد زناشویی و صمیمیت جنسی در زنان مبتلا به اختلال افسردگی مداوم موثر بود؛ بنابراین می توان از این رویکرد درمانی به عنوان راهبردی موثر در کار با مشکلات زنان به ویژه زنان متاهل مبتلا به اختلال افسردگی استفاده کرد. این رویکرد درمانی با بهبود مشکلات یک زوج به بهبود رابطه زناشویی آن ها کمک می کند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.