جایگاه اشراقی معنا در صورت بندی نسل سوم مکاتب ارتباطی
انسان مخلوقی است که دارای دو ساحت فردی و اجتماعی میباشد و ساحت فردی او در پرتو بعد اجتماعی او شکوفا شده و حیات جمعی او تکون پیدا میکند. بهتبع همین اجتماعی بودن، زندگی جامعه بشری از رابطه درهم تنیدهای از تعاملات اجتماعی جوامع انسانی تشکل یافته است. محور این تبادلات، نفس انسانی و جسم او و معنای تولیدی انسان است. اهمیت این مطلب در اینجاست که معنا که ماهیتی مجرد دارد، لاجرم، باید توسط یک مجرد خلق شود؛ ازاین رو توجه به بعد عالی وجود انسان، عالم نفس الامر و نحوه ارتباط آن با عالم ماده ضروری میباشد.
مقاله حاضر که مبتنی بر تحلیل کتابخانهای دادههای خود را گردآوریکرده و در چارچوب انسانشناسی حکمی و اسلامی به تحلیل انسان مبادرت ورزیده، به ارتباط عالم نفسالامر و معنا و نحوه حضورشان در عالم ماده پرداخته است. رابطه معنا که دال مرکزی ارتباط عالم مجرد و عالم ماده است با دیگر مفاهیمی چون مصداق، مفهوم و واقع، تبیین شده است؛ ازاین رو معنا توسط نفس انسانی در عالم نفسالامر خلق شده و به واسطه جسم او، از عالم نفسالامر به عالم ماده نزول کرده و تولید میشود.
آنچه که تاکنون اندیشمندان ارتباطات در ساحت نظریات معنا و جایگاه آن، بدان پرداختهاند، معناکاوی در دو ساحت میباشد: یکی جایگاه معنا در پیام، و دیگر جایگاه معنا در ذهن. لکن مبتنی بر انسان شناسی اسلامی میتوان گامی را فراتر نهاد و درادامه این دو نسل، نسلی سوم را تبیین کرد که برای معنا جایگاهی عاری از تعینات مادی در نظر میگیرد و آن جایگاه اصلی معنا، همان عالم نفسالامر میباشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.