پرسش از فردگرایی، به عنوان ارزش مدرن، در رمان جاودانگی اثر میلان کوندرا
اگر فردگرایی و فردیت خواهی یکی از ارزش های مدرنیته در نظر گرفته شود، درباره این ارزش در اندیشه پست مدرن تردید و پرسش وجود دارد. در این پژوهش این موضوع بررسی می شود که چگونه این پرسش و تردید در رمان جاودانگی، اثر میلان کوندرا و در رفتار شخصیت های آن ظهور پیدا می کند. درحقیقت، هدف از این پژوهش این است که بر یکی از چالش های بزرگ دنیای معاصر که همان نفی فردیت و گرایش به همرنگی با جماعت است، پرتو افکنده و نشان داده شود که چگونه چنین نفی و انکاری، به مثابه یکی از نشانه های پایان مدرنیته، خود را هم در رفتار شخصیت های رمان و هم در وقایع داستان نشان می دهد. رویکرد این پژوهش، رویکردی تحلیلی و مبتنی بر مفهوم فردگرایی و اهمیت آن در دنیای مدرن و نیز ایده های کوندرا در هنر رمان و کارهای دیگر متفکرین در این باره است. در رمان جاودانگی، پرسش و تردید درباره فردگرایی به شکل نوعی بحران هویت در شخصیت های اصلی داستان، یعنی آگنس و خواهرش لورا است و عصیان آنها دربرابر اجتماع همرنگ آشکار می شود؛ همچنین کوشش آنها برای نمایش «من» منحصربه فرد و خودمختار با شکست مواجه می شود و جز سرخوردگی و انزوا ارمغانی برای آنها به بار نمی آورد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.