انسان، قدرت و سیاست در تاریخ معاصر ایران و نقد آن براساس آرای شهید مطهری
درهم آمیختگی انسان،قدرت و سیاست که نام انسان شناسی سیاسی به خود می گیرد، همچنان مفهوم مبهمی در تاریخ سیاسی معاصر ایران است و آن، مساله ای است که سیوال اصلی مقاله را که چه تصویر و شکلی از پیوند بین انسان، قدرت و سیاست در تاریخ سیاسی ایران معاصر وجود دارد؟ را ارایه می کند. دسترسی به چوگونگی و میزان این پیوند، منوط به بررسی مهم ترین نگاه های اندیشه ای غیربومی و بومی به انسان،قدرت و سیاست در تاریخ سیاسی معاصر ایران است.هدف نگارنده آن نیست که به طرح مجدد این نگاه ها بپردازد بلکه مقصود آن است بررسی مجدد آن راه را برای نیل به نتیجه و یافته اصلی مقاله حاضر هدایت می کند که عبارت است از: انسان شناسی سیاسی سوسیال-مارکسی و ناسیونال-لیبرالی بر خودآگاهی پرولتاریا-طبقاتی(محلی) و ملت باوری(ملی) استوار است اما خودآگاهی اسلامی-انقلابی دوره معاصر بر آمده از خودآگاهی خلقی تا خودآگاهی حقی در راستای پیوند انسان به آسمان امتداد می یابد و از این رو، قدرت و سیاست را به مثابه عجین شده با ذات انسان الهی، تفسیر می کند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.