مطالعه تطبیقی آراء تفسیری مغنیه و سید قطب در موضوع وجوه اعجاز قرآن کریم
قرآن، راهنمای بشر در طول تاریخ بوده و خواهدبود. آن چه که این کارآمدی را تضمین می کند، وجوه اعجاز قرآن است که همه ابعاد و جنبه های قرآن را شامل می شود و برآیند کلی این مولفه ها، معجزه بودن و کارآمدی قرآن کریم در طول تاریخ را تامین می نماید. این پژوهش، در دو تفسیر «الکاشف» اثر محمدجواد مغنیه و «فی ظلال القرآن» اثر سید قطب، وجوه اعجاز قرآن را با روش تطبیقی مورد تاکید قرارداده است. پس از توجه به زمینه های اهتمام به نگارش دو تفسیر و رویکرد حاکم بر آن ها، ابعاد و مولفه های مختلف اعجاز قرآن از منظر هر دو مفسر تحلیل شد. نتایج حاکی از آن است که هر دو اعجاز بیانی را ذیل حروف مقطعه مطرح کرده و هر دو به تصویرپردازی قرآن معتقدند اگر چه این امر در فی ظلال، اساس کار است؛ در وجه عدم اختلاف و خبرهای غیبی و اعجاز تشریعی هم یکسانند ولی مغنیه ویژگی های اعجاز تشریعی را صریح تر بیان نموده است. در موضوع اعجاز علمی هر دو مفسر معتقدند نباید علوم بشری بر قرآن تحمیل گردد. اگرچه دو مفسر در مذهب و مبانی تفسیر مختلفند، اما به جهت آن که هر دو رویکرد تربیتی_اجتماعی دارند، با هدف اقناع نسل جدید، از اسراییلیات دوری نموده و از ذکر مسایل اختلافی پرهیز کرده اند.
اعجاز قرآن ، مغنیه ، سید قطب ، تصویرپردازی ، حروف مقطعه ، تربیت
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.