اثربخشی آموزش هدف گذاری مبتنی بر تئوری انتخاب بر توانایی تصمیم گیری، اهمال کاری و مسئولیت پذیری دانشجویان دختر با علائم افسردگی
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی آموزش هدف گذاری مبتنی بر تیوری انتخاب بر توانایی تصمیم گیری، اهمال کاری و مسیولیت پذیری دانشجویان دختر با علایم افسردگی پرداخته است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دختر شهراصفهان بود که از بین آنها، تعداد 30 نفر با علایم افسردگی با استفاده از مقیاس افسردگی بک ویرایش دوم BDI-II انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت شش جلسه تحت آموزش هدف گذاری براساس تیوری انتخاب قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی های هر دو گروه قبل و بعد از انجام مداخله با پرسشنامه های اهمال کاری تاکمن (2001)، آزمون MEPS برای سنجش توانایی تصمیم گیری و پرسشنامه مسیولیت پذیری گاف مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش و کنترل در مولفه های مسیولیت پذیری، اهمال کاری و تصمیم گیری تفاوت معناداری وجود دارد و افراد گروه آزمایش در مقایسه با افراد گروه کنترل نمرات بیشتری در مولفه های مسیولیت پذیری و تصمیم گیری و نمرات کمتری در مولفه ا.همال کاری کسب کرده اند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش هدف گذاری مبتنی بر تیوری انتخاب می تواند مداخله موثری برای بهبود توانایی تصمیم گیری، اهمال کاری و مسیولیت پذیری در دانشجویان دختر با علایم افسردگی باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.