اثربخشی آموزش مبتنی بر یکپارچگی حسی بر وضعیت حسی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا
ابتلا به اختلالات روان شناختی همچون اختلال طیف اتیسم سبب می شود آگاهی و عملکرد کودکان مبتلا به این اختلال در زمینه های مختلف کاهش یابد. براین اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزشی مبتنی بر یکپارچگی حسی بر وضعیت حسی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا بود.
مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا مراجعه کننده به مرکز توان بخشی کهریزک محمد شهر کرج در سال 1398-1399 بود که از میان جامعه آماری تعداد 30 کودک به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان حجم نمونه انتخاب و به طور مساوی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برنامه آموزشی به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد، اما گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از مقیاس درجه بندی اتیسم (گارز-2) و فرم کوتاه نیمرخ حسی (دان، 1999) استفاده شده است. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS ویرایش 23 انجام شد.
یافته ها نشان داد آموزشی مبتنی بر یکپارچگی حسی تاثیر معناداری بر بهبود وضعیت حسی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا دارد.
باتوجه به یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت آموزشی مبتنی بر یکپارچگی حسی، رویکردی موثر در بهبود وضعیت حسی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتسیم با عملکرد بالا است و می توان از آن استفاده کرد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.