بررسی نقش «قصص» در هندسه ساختاری قرآن کریم (با تاکید بر نظریه کارکردگرایی)
قرآن کریم، کتابی دینی و تعلیمی است که از هندسه زبانی و ساختاری ویژه ای برخوردار است. «قصه» ها یکی از مهم ترین اجزای اصلی ساختار قرآن را تشکیل داده اند. خدواند متعال برای دعوت بشر به صلاح و رستگاری، از «قصص» استفاده کرده است. سوال این است که نقش قصه های موجود در ساختار قرآن چیست. پیش فرض مقاله این است که قصه ها نقش مهمی در هندسه ساختاری قرآن دارند. نتیجه مقاله نیز این است که قصه های قرآنی با خاصیت روایی خود می توانند جمع پذیری آموزه های دینی، اخلاقی و اجتماعی را تقویت و با تبدیل یک قصه خاص به یک قصه عام، پذیرش گفتمان «تعاون» را آسان کنند. این قصه ها قدرت نفوذ و باورپذیری کلام را تشدید می کنند و درنهایت، موجب اجبار و ضرورت پیام می شوند. آنها خلق و توصیف معنا و پیام قرآنی را سهل می کنند. قصه های قرآنی، جهان نگری مشترک و همگانی را بر می سازند و با ایجاد راوی گوناگون و زاویه دید متعدد، خصلت دستوری و آمرانه زبان را تعدیل می کنند. آنها با تصویرسازی داستانی، خیر و مصلحت عمومی را تجسم پذیر می کنند. از همه مهم تر اینکه قصه های قرآنی می توانند فرایند رشد شناختی و هویت سازی دینی مخاطبان را تسریع کنند. در این مقاله با روش توصیف و تحلیل محتوا تلاش می شود نقش قصه ها در ساختار قرآن کریم، ارزیابی کیفی و کارکردشناختی شود.
قرآن کریم ، ساختار ، قصه ، کارکردشناسی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.