باور به وجود خدا؛ بدیهی یا پایه؟
برخی متفکران اسلامی درباره باور به وجود خدا با ارایه براهینی مانند برهان فطرت، برهان صدیقین و برهان تجربه دینی ادعای بداهت نموده اند. هدف این پژوهش که با روش نظری- کتابخانه ای و تحلیلی- انتقادی انجام پذیرفته، بررسی انتقادی بداهت ادعا شده در سه برهان یادشده خواهد بود. اهمیت توجه به افتراق میان بداهت و پایه بودن یک باور و فهم تفاوت آنها با یکدیگر، به گزاره ای مانند گزاره ی «خدا وجود دارد» نیز قابل تسری بوده و ما را در بررسی ادعای بداهت وجود خدا یاری خواهد رساند. نوشتار حاضر در صدد بیان این مطلب است که پایه دانستن باور به وجود خدا به معنای بدیهی بودن آن نیست. بدین قرار که با تحلیل مفهومی هر یک از مفردات این گزاره و نیز بررسی منابع معرفت، به تبیین ارتباط چنین باوری با معنای بداهت پرداخته و نتیجه ای که حاصل می شود این است که هیچ یک از این براهین، قدرت اثبات بداهت وجود خدا را ندارند؛ نهایت چیزی که این سه نوع برهان به اثبات می رسانند موجه ساختن ادعای پایه بودن باور به وجود خدا بوده و صحبت از بداهت چنین باوری در براهین یادشده امری بلادلیل می باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.