ارزیابی انتقادی فردگرایی روش شناختی جورج هومنز در صورت بندی نظریه مبادله اجتماعی بر اساس مدل روش شناسی بنیادین

رویکرد جورج هومنز به عنوان یک جامعه شناس در دسته رویکردهای خرد جامعه شناسی طبقه بندی می شود، همچنین نوع تبیین او برای تحلیل پدیده های اجتماعی، تبیین عینی است. توجه به فرد و تبیین بر اساس درنظرگرفتن نفع فردی به عنوان اصلی ترین مسیله در رویکرد هومنز مورد توجه قرار گرفته است، نظریه انتخاب عقلانی و دانش رفتارگرایی اجتماعی و شخصیت اسکینر از جمله تاثیرگذاران در صورت بندی نظریه مبادله توسط هومنز هستند. او معتقد به عدم کارکرد قواعد بیهوده و کلی جامعه شناسی در تبیین رفتار است؛ به همین خاطر معتقد به تبیین عینی رفتار است. مراد او از تبیین عینی، رفتار روزمره و ابتدایی افراد در زندگی است که بدون واسطه است و سریعا به پاداش ختم گردد. نقد او به ساختارگرایان در ارتباط با اعتقاد آنها به مفیدبودن سازمان ها و نهادها در حفظ جامعه است، پیتر بلاو، پس از هومنز، نظریه مبادله را دچار تغییرات اساسی کرد و آن را به سمت قبول واقعیت های اجتماعی و تحلیل نهادها و سازمان های اجتماعی سوق داد. روش تحلیل بنیادین مبتنی بر فعال کردن ظرفیت های حکمت اسلامی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است روشن می کند که روش هومنز در لایه وجودشناسی بحث، مادی گرایانه و در لایه معرفت شناسی، اثبات گرا و تجربه گرایانه است.