جامعه چندفرهنگی در فلسفه سیاسی فارابی
این مقاله اندیشه های ابونصر فارابی را از حیث توجه به جامعه چند فرهنگی بررسی می کند و این پرسش را مطرح می دارد که آیا در اندیشه فارابی اقلیت ها و گروه های مختلف قومی و مذهبی به رسمیت شناخته می شوند؟ اگر پاسخ مثبت است چگونه چنین اتفاقی می افتد؟ در دو بخش مبانی هستی شناختی و مبانی سیاسی اجتماعی به مباحثی مانند تقدم فلسفه بر دین، مدینه جماعیه، جامعه عظمی، استفاده از تمثیل و خیال، شکل گیری تکاملی زبان و جامعه و پیچیده تر شدن زبان همراه با تکامل جامعه و تاثیر بحث های هستی شناسی فارابی بر پذیرش تکثر در جامعه پرداخته شده است. فارابی در بحث شکل گیری جامعه از چگونگی ایجاد فرهنگ های مختلف و سپس نحوه مواجهه آنها با یکدیگر سخن رانده است. مدینه جماعیه همان جایگاهی را برای اقلیت ها و گروه های مختلف قایل است که دموکراسی های پیشرفته امروزی قایل اند. جامعه عظمی در اندیشه او از همه ملت ها تشکیل شده است و از یک کشور کامل تر است. فلسفه که مبتنی بر روش شناسی و استدلال عقلی جهان شمول است، آراء عملی و نظری دین را معین می سازد و زبانی مشترک برای همه ساکنین مدینه فراهم می سازد و بدین ترتیب، حدیث گرایی و ظاهرگرایی دینی جایگزین حقایق عقلی نمی گردد. اینها همه اندیشه فارابی را منبعی غنی و کارامد برای تحلیل و بررسی یک جامعه چندفرهنگی قرار می دهد و پذیرش و مطلوبیت جامعه چندفرهنگی در اندیشه وی را نشان می دهد.
فارابی ، خیال ، جامعه چندفرهنگی ، مدینه جماعیه ، اجتماع عظمی
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.