مناصب سیاسی- اجتماعی زنان از منظر مفسران معاصر
مناصب سیاسی-اجتماعی زنان از مسایل پرچالشی است که از دیرباز محل مناقشه اندیشمندان بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی آراء مفسران معاصر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی سعی در واکاوی این موضوع دارد. از مجموعه دلایلی که برای اثبات یا نفی حق مشارکت سیاسی زن قابل ارایه است می توان نتیجه گرفت که از منظر قرآن زن می تواند در تصدی مناصب حاکمیتی (غیر از ولایت عامه و قضاوت که شان ولایی دارد) سهیم باشد و دلیل قاطع و خدشه ناپذیری بر عدم مشروعیت تصدی این مناصب از جانب زن در دسترس نیست و لازم است با عنایت به تاثیر شرایط زمان و مکان در استنباط، گسترش مطالبات اجتماعی از سوی زنان و فرمایشات مقام معظم رهبری در مدیریت اجتماعی کشور تدقیق بیشتری در این زمینه انجام گیرد.اما نکته مهمی که می تواند نتیجه یاد شده را اندکی متعادل یا حتی متحول سازد آن است که اندیشه توحیدی در ساختار جامعه و در رابطه زن و مرد برای خانواده نقش ویژهای قایل است. در حقیقت بسیاری از تشریعات مربوط به حقوق زن و مرد با توجه به قداست و حرمت نهاد خانواده و پاس داشت کیان آن صورت گرفته است. بر این اساس حضور زن در عرصه قدرت و حاکمیت و حق مشارکت سیاسی در سطوح مختلف آن تا آن جا مشروعیت و مطلوبیت قرآنی دارد که با شیون خانواده یا موقعیت زن در خانواده سازگار باشد. به تعبیر دیگر شاید بتوان گفت که حفظ و حراست از کانون خانواده حد و مرز حقوق سیاسی و اجتماعی زن محسوب می شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.