مبانی فکری طالبان بر اساس روش جستاری اسپریگنز؛ از فروپاشی تا قدرت یابی مجدد
طالبان از جمله جریان هایی است که طی سه دهه گذشته در مطالعات سیاسی جهان اسلام مورد توجه بوده است. حیات این جریان با بحران های داخلی و جهانی گره خورده است. این گروه در پی بحران های فراگیر افغانستان در 1996 قدرت را به دست گرفتند و در سال 2001 با حمله ایالات متحده آمریکا ساقط شدند. در شرایطی بحرانی و در تحولی سریع و غیرقابل انتظار در سال 2021 مجددا به قدرت برگشتند. مسیله این مقاله این است که نسبت اندیشه طالبان با بحران های داخلی و خارجی مربوط به جامعه افغانستان چگونه است. با استفاده از چهار مرحله تعریف شده در روش جستاری توماس اسپریگنز سوال اصلی مقاله این است که طالبان بحران های جامعه افغانستان و علل این بحران ها را چه می دانند و جامعه آرمانی و تجویزهای آنان برای عبور از بحران های جامعه افغانستان چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد در نگاه طالبان مشکلات و بحران های اصلی در جامعه افغانستان، بحران های «سیاسی»، «اقتصادی» و «جاهلیت» است. عمل نکردن به احکام اسلام و عدم مشروعیت نظام سیاسی نیز به عنوان منشا این بحران ها قلمداد شده اند. آرمان مطلوب طالبان برای فایق آمدن بر مشکلات نیز، جامعه آرمانی است که بر اساس سنت پیامبر (ص) و خلفای راشدین اداره شود و برای برقراری حکومت اسلامی، صلح و امنیت تلاش کند و به مبارزه با کشت، تجارت و مصرف مواد مخدر بپردازد. راه حل های تجویزی در اندیشه طالبان برای رفع بحران ها «توحید حاکمیت»، «حذف احزاب جهادی»، «اجرای فریضه امربه معروف و نهی از منکر» و «مبارزه با فساد» است.
طالبان ، افغانستان ، حکومت اسلامی ، بحران ، قدرت یابی مجدد
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.