رابطه هوش معنوی با یادگیری سازمانی معلمان شهر دماوند
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین هوش معنوی با یادگیری سازمانی معلمان شهر دماوند بود. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ ماهیت پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل 340 معلم شهر دماوند بودند که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 181 معلم انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های استاندارد هوش معنوی هیلدبرانت (2011) و یادگیری سازمانی چیوا و همکاران (2007) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن پرسشنامه ها بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، درصد، فراوانی و...) و استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) با نرم افزار Spss-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که ابعاد هوش معنوی (تفکر انتقادی و وجودی، تولید معنی شخصی، آگاهی، توسعه حالت آگاهی) به ترتیب به میزان 219/0، 251/0، 285/0 و 263/0 با میزان یادگیری سازمانی معلمان شهر دماوند رابطه دارد. همچنین بعد آگاهی بیشترین سهم و بعد تفکر انتقادی کمترین سهم را در تبیین و پیش بینی یادگیری معلمان دارا بود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.