اثربخشی برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم
اختلال اوتیسم، معمولا با ناتوانی در درک و تعبیر نشانه ها و اشارات هیجانی و اجتماعی، فقدان یا ضعف توجه به آنچه دیگران به آن توجه می کنند و ناتوانی در درک مفاهیم مستقیم و روان افکار و احساسات دیگران شناخته می شود. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر رفتارهای کلیشه ای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. طرح پژوهش حاضر از بعد هدف توسعه ای-کاربردی است و از نظر روش اجرا نیمه آزمایشی است. جامعه ی پژوهش حاضر تمامی کودکان 2 تا 5 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به مرکز اوتیسم عاطفه های رفسنجان بودند که از طرف خود و خانواده هایشان حاضر به همکاری و شرکت در جلسات بودند. نمونه شامل 5 نفر ازکودکان 2 تا 5 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم بودند. این افراد به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در یک مطالعه تک گروهی با طرح تک آزمودنی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه گیلیام گازر (1994) بود. نتایج نشان داد روش آموزش برنامه ترکیبی مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم بر نمرات رفتارهای کلیشه ای با درصد بهبودی بین 14 تا 46 درصد، تاثیر داشته است. به نظر می رسد مداخله مبتنی بر روش نظریه ذهن و روش فلورتایم می تواند بر کاهش رفتار کلیشه ای در سازگاری کودکان مبتلا به اوتیسم موثر باشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.