نگاهی راهبردی به برنامه درسی شیمی دوره متوسطه دوم: فاصله وضع مطلوب و موجود
هدف پژوهش حاضر بررسی برنامه درسی شیمی دوره متوسطه دوم ایران با رویکرد راهبردی بود. نوع پژوهش کاربردی و روش تحقیق، ترکیبی از نوع اکتشافی بوده است. جامعه پژوهش را در بخش کیفی، متخصصان برنامه درسی و اساتید آموزش شیمی ایران و در بخش کمی ، دبیران شیمی استان اصفهان تشکیل می دادند. برای نمونه گیری در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند استفاده شده و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری 12 نفر) ادامه یافته است. دربخش کمی، حجم نمونه مطابق جدول کرجسی و مورگان و فرمول کوکران 200 نفر تعیین شده است. ابزارگردآوری داده ها، در بخش کیفی سوالات نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 0/89 برآورد شده است. تحلیل یافته های کیفی نشان داد که متخصصان برای سواد شیمی جنبه های گوناگون (دانش، نگرش، مهارت و زمینه های شغلی) قائل اند و از نظر آنان در برنامه درسی شیمی باید به تفسیر علمی پدیده ها و پرورش مهارتها در زمینه های شغلی توجه بیشتری شود. بر اساس یافته های کمی بالاترین میانگین پاسخها (3/32) مربوط به حیطه اهداف و پایین ترین مقدار (2/83) مربوط به حیطه محتوا بود. میزان تحقق برنامه درسی شیمی دوره متوسطه دوم در حیطه اهداف، بیشتر از سطح متوسط است و در پاره ای از گویه ها در حد زیاد مورد توجه دبیران بوده است. در نهایت اینکه سازماندهی محتوا و روش های تدریس و ارزشیابی در برنامه درسی شیمی دوره متوسطه دوم باید وضعیتی مناسب تر پیدا کنند.