معرفت و گونه های توجیه
پیشتر گفتیم که یکی از مدعیات شکاکیت معرفت شناختی این است که برفرض وجود عالم خارج و باور انسان به آن هیچ فرایند منطقی و ضروری ای وجود ندارد که صدق این باور و مطابقت آن با خارج را به اثبات برساند و بر این اساس تفکیک معرفت و علم از غیر آن ممکن نیست. و بیان شد که نظریه های توجیه با همه تنوع و تعددشان عموما درصدد پاسخ به چنین ادعایی هستند.
از سوی دیگر معرفت شناسی غربی در دوره های متاخر تمایل جدی و اساسی ای به این امر داشته است که ذهن بشر توانایی درک و دستیابی به واقعیت خالص و ناب را - ولو در مواردی اندک و محدود - ندارد و آنچه از ادراکات و تصاویر ذهنی نسبت به جهان در ذهن ما نقش می بندد محصول مشترک تعامل و تعاطی واقعیت خارجی و عوامل انسانی دیگر همچون قالب های ذهنی از پیش طراحی شده، ویژگی های شخصیتی، وراثتی و ژنتیک و جسمانی، فرهنگی، قومی و جغرافیایی و... است و در این میان نمی توان سهم عالم خارج را از عوامل دیگر تفکیک نمود تا معرفت و صورت ذهنی مطابق با واقع از غیر آن تمیز داده شود. همین دیدگاه غالب سبب شده است که تدریجا رویکرد نسبیت گرایانه درخصوص شناسایی و معرفت به واقعیت خارج به عنوان ویژگی برجسته معرفت شناسی غربی شناخته شود. به این ترتیب نسبیت گرایی و یاس از دسترسی به عالم واقع موجب گردید که توجیه که در واقع رسالت و هدف اصلیش اثبات و احراز صدق و مطابقت گزاره ها با عالم واقع بود به وادی احتمال و تردید و نهایتا به سوی اموری همچون گرایش به سوی صدق بیشتر و کذب کمتر فرو غلطد - که این البته با احتمال کذب آن گزاره ها کاملا سازگاری دارد - و احراز معرفت یقینی و مطابق با واقع را واگذارد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.