پرگیا و ویگیانه: فراشناخت و عقل
موما برای شهود یا فراشناخت لغت پرگیا را به کار می برند و برای (عقل) یا تعقل یا فهم نظری, ویگیانه را.3 ویگیانه و پرگیا همیشه در تقابل بوده اند... پرگیا به آن سوی ویگیانه می رود. ما ویگیانه را در جهان حواس و عقل به کار می بریم. نشانه اش دویی است. به این معنا که یکی هست که می بیند و آن دیگری که دیده می شود, و این دو در تقابلند. در پرگیا, این دویی یا اختلاف صورت نمی گیرد: آنچه دیده می شود و آن که می بیند یکی اند; بیننده, دیده [دیده شده] است و دیده, بیننده. هنگامی که پرگیا به دو عامل تقسیم شود, مثل مورد ویگیانه, دیگر پرگیا نیست. پرگیا به خود راضی است. تقسیم کردن نشانه ویگیانه است, حال آن که پرگیا درست ضد آن است. پرگیا خودشناخت کل است, در تقابل با ویگیانه که به اجزاء می پردازد. پرگیا اصل کل ساز است, اما ویگیانه همیشه تجزیه می کند. اگر پرگیا پشت ویگیانه نباشد از ویگیانه کاری برنمی آید; اجزاء, اجزاء یک کل اند و هرگز به تنهایی وجود ندارند, که اگر وجود می داشتند دیگر اجزاء نبودند, حتی بگو وجود نمی داشتند. توده های صرف معنایی ندارند و از اینجاست که در فلسفه بودایی می گویند همه درمه ها (مفردات), موقعی که وجودهای فردی به شمار آیند, آتمن4 ندارند. آتمن یک اصل یگانه کننده است, و اندیشه این است که تا زمانی که درمه ها را بدون ارجاع به آنچه آنها را یگانه می کند تصور کنیم, آنها فقط اجزاء جدا از هم هستند, یعنی نیستند. به پرگیا نیاز است تا آنها را پیوسته روشن و بامعنا کند. مفهوم بودایی نپایندگی و رنج را نباید صرفا از دیدگاه اخلاقی و پدیده شناختی تبیین کرد; یک زمینه معرفت شناختی (اپیستمولوژیک) دارد. ویگیانه بدون پرگیا می کشد; ویگیانه کارش فردیت دادن است, و هر فرد را با جدا کردن او از دیگران نپاینده و تابع قانون کرمه می کند. از پرگیا است که همه درمه ها از یک دیدگاه یگانه مشاهده پذیرند و حیات و معنایی تازه کسب می کنند. پرگیا همیشه جویای یکتایی یا وحدت در بزرگ ترین مقیاس ممکن است, تا آنجا که دیگر یکتایی دیگری به معنای دیگر نتواند باشد; به این ترتیب, بیانها یا سخنهایی که می آورد که طبعا ورای نظم ویگیانه است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.