نقدی بر نقد، نه طوطی مقلد، نه زنبور مولد
در این مقاله آراء دکتر عبدالکریم سروش درباره وحی مورد بررسی قرار گرفته است. سروش با فروکاستن وحی به تجربه نبوی، قدسیت وحی را کنار نهاده و آن را یک امر انفسی تلقی میکند. سروش بهدنبال حل مشکلات کلام باریتعالی است و میکوشد تا تبیین طبیعیای از وحی ارایه دهد. در این تبیین پیامبر هم نقش صورتدهی به وحی را دارد و هم در مضامین وحی دخالت میکند و از آنجا که دانش پیامبر محدود است و قرآن نیز کلام اوست، از اینرو در قرآن خطاهای بسیاری راه یافته است. این نوع نگاه به وحی و قرآن نیز موجب میشود تا سروش تفسیری خاص از اعجاز قرآن ارایه دهد. سروش در دفاع از نظریه خود دو مدل از وحی را مطرح میکند. در یکی، که بهزعم وی تفسیر سنتی از وحی است، پیامبر مانند طوطی مقلد در نظر گرفته میشود، اما در مدل دوم که موردنظر سروش است، پیامبر چونان زنبور مولد در نظر گرفته میشود که خود در تولید وحی دخالت دارد. در این مقاله با نقد نظریه سروش براین نکته تاکید شده که سه مدل از وحی میتوان ارایه داد، نه دو مدل و در این مدل سوم که مورد توجه فیلسوفان و عارفان اسلامی است، پیامبر نه طوطی مقلد است که هیچگونه آگاهی از وحی نداشته باشد و نه زنبور مولد است که تولیدکننده مضامین وحی باشد، بلکه وی شخصیت کمالیافتهای دارد که با گزینش الاهی به مرتبهای میرسد که شایستگی دریافت وحی را دارد. سروش برای تبیین نظریه خود در تلاش است تا کلام پیامبر را عین کلام خدا بداند. در این بحث وی از متافیزیک قرب و وصال و رابطه دیالوگی پیامبربا هممحیط خودش میگوید. از آنجا که سروش در جهت تایید نظریه خود به آراء فیلسوفان و عارفان تمسک میجوید، در این گفتار بهاختصار به آراء ابنعربی، مولوی و ملاصدرا اشاره شده است.
وحی ، تجربه نبوی ، کلام الاهی ، رابطه دیالوگی ، مدل عرفانی ، مدل فلسفی ، اعجاز
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.