پژوهشی جامعه شناختی در زمینه مشارکت اجتماعی زنان روستایی روستای آغکند شهرستان میانه
مشارکت فرایندی است که افراد دخیل در آن به صورتی فعال، آگاه، آزاد و مسوول، برای رسیدن به هدفی مشترک تلاش می کنند. مشارکت زنان به عنوان یکی از اصول تحقق توسعه، از زوایای مختلف قابل بررسی است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر مشارکت اجتماعی زنان روستایی در فراگرد توسعه است. نظریه های اندیشمندان حوزه نوسازی و همچنین نظریات فمینیستی، خصوصا آرای فمینیستهای لیبرال، پایه نظری این بررسی است. صاحب نظران نوسازی با در نظر گرفتن مشارکت به عنوان یکی از ملزومات اساسی نوسازی، متغیرهایی روان شناختی و ادراکی را در میزان مشارکت موثر می دانند. این گروه ویژگی های درونی نظیر اعتماد به نفس، نوع نگرش زنان به خود، انگیزه موفقیت، حس همکاری و... را در تحقق مشارکت دخیل می دانند. این در حالی است که فمینیستهای لیبرال بر عوامل بیرونی و زمینه های ساختاری و اجتماعی مشارکت تاکید دارند. به این معنی که ایجاد زمینه های ساختاری مشارکت در گرو وجود فرهنگ مشارکت است. یعنی اگر شرایط ساختاری مناسبی فراهم باشد، به ویژگی ها و متغیرهای درونی مشارکت می انجامد. این پژوهش به روش مصاحبه (در فاصله ماه های مهر تا اردیبهشت سال 1382) در یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی انجام شده و نتایج مصاحبه های به عمل آمده از 155 زن این روستا که بین سنین 15 تا 60 سال قرار داشتند مورد تحلیل قرار گرفته است. میانگین مشارکت اجتماعی زنان روستایی براساس این تحقیق، سطح پایینی را نشان می دهد و تنها 4 درصد پاسخگویان، مشارکت اجتماعی بالایی داشته اند. مشارکت این تعداد عمدتا به صورت مشارکتهای سنتی و مذهبی، مشارکت در مراسم مولودی، هیاتهای مذهبی و خانه بهداشت بوده و در واقع نوعی مشارکت منفعلانه است. از سوی دیگر براساس تحلیلهای آماری انجام شده، وجود رابطه بین مشارکت اجتماعی زنان روستایی با متغیرهای نگرش زنان نسبت به خود (عوامل درونی)، سن، تحصیلات (عوامل زمینه ای) میزان دسترسی آنها به مراکز شهری و همچنین وسایل ارتباط جمعی (عوامل ساختاری) تایید شد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.