بررسی چند شگرد روایی در قصه های مثنوی
روایت داستانی با دامنه ای به نسبت گسترده، مورد توجه محافل نقد ادبی است. از سویی دیگر، درهم تنیدگی عنصر روایت با دیگر عناصر داستانی موجبات حضور چشم اندازهای متنوعی را در زمینه نقد داستان فراهم آورده است. برایند نوشتار حاضر، توضیح و تحلیل چند شگرد روایی و تلاش برای کاربردی کردن آن ها در بازتابانی مصادیقشان در قصه های مثنوی است. چهار مفهوم کلی ماضی روایتی، افعال جریان بیرونی و درونی، پیش رفتگی روایت و روایت میان افزود، شاکله کلی این مقاله را تشکیل می دهد. در محور ماضی روایتی، تفاوت بارز کارکرد زمان افعال در متون تخیلی و واقعی بیان می شود. در محور بعدی توضیح داده می شود که گزارش افعال بیرونی اشخاص مانند خوردن، پوشیدن، دویدن و... از عهده متون غیرداستانی نیز برمی آید؛ اما بیان افعال درونی همچون فکر کردن، امیدوار بودن و... صرفا به ظرفیت متون تخیلی و داستانی بازبسته است. در قسمت سوم مقاله، مباحث روایت خطی و شکست روایت خطی مطرح می شود و سرانجام در قسمت پایانی، مفهوم روایت میان افزود تشریح می شود؛ توضیح اینکه روایت میان افزود ناظر بر قصه هایی است که چارچوب روایت در آن ها به شکلی تناوبی میان کنش داستانی و گفت وگوی شخصیت ها پیش می رود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.