فهرست مطالب

Researcher Bulletin of Medical Sciences - Volume:6 Issue: 1, 2001

Researcher Bulletin of Medical Sciences
Volume:6 Issue: 1, 2001

  • 107 صفحه، بهای روی جلد: 2,500ريال
  • تاریخ انتشار: 1380/03/01
  • تعداد عناوین: 17
|
  • بررسی شیوع آنتی فسفولیپید آنتی بادی در خانم های با سابقه اتلاف حاملگی مکرر
    عباس حاجی فتحعلی، نورالسادات کریمان، بروفسور عزالدین علمی غروی، اکرم طاهرپور صفحه 5
    سابقه و هدف
    مرگ جنین و سقط تکراری از بیماری های شایع بوده و عوارض شناخته شده ای دارد. با توجه به اهمیت مطالعه اتیولوژی آن و نظر به وجود گزارشات متفاوت از نقش آنتی فسفولیپید آنتی بادی در بروز سقط و مرگ جنین تکراری، همچنین عدم اطلاع از وضعیت موجود در کشور و به منظور تعیین شیوع آنتی فسفولیپید آنتی بادی در خانم های با سابقه اتلاف حاملگی مکرر، این تحقیق روی مراجعین به مراکز بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی سالهای 77-1375 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش توصیفی روی تعداد 210 نفر از خانمهایی که تشخیص قطعی سقط تکراری یا مرگ جنین داشته اند.انجام گرفت. لیست، آدرس و مشخصات آنها از پرونده ها استخراج و با مکاتبه و ارتباط تلفنی از آنان درخواست شد به آزمایشگاه های مربوطه مراجعه نمایند. خصوصیات فردی و بیماری آنها بررسی و ثبت و از هر یک 7 سی سی خون لخته جهت آزمایشVDRL، و آنتی فسفولیپید آنتی بادی و 3 سی سی خون سیتراته جهت aPTT گرفته شد. 40 خانم با سابقه حداقل 2 زایمان موفق و بدون سابقه مرگ جنین یا سقط تکراری و مشابه با نمونه های مورد بررسی نیز مورد مطالعه قرار گرفتند و بر اساس یافته های آن بیمارانی که GPL آنها کمتر از 10 بود، از نظر آنتی بادی سالم تلقی می شدند و بر مبنای آن نسبت آنتی فسفولیپید آنتی بادی در نمونه ها تعیین و میزان واقعی در جامعه با اطمینان 95 درصد برآورد گردید.
    یافته ها
    تعداد 210 نمونه واجد شرایط در سنین 28.9±4.5 سال، با تعداد حاملگی 3.3±1.4 (از حداقل 2 تا حداکثر 10 حاملگی) و تعداد سقط 2.6±1.3 (حداکثر 10 مورد) وارد مطالعه شدند. میزان آنتی بادی در 40 خانم سالم و مشابه نمونه های گروه مورد، کمتر از 10 بود. تعداد 44 نفر از نمونه های مورد بررسی دارای آنتی فسفولیپید آنتی بادی غیرطبیعی بودند که شیوع آن در نمونه های مورد بررسی 21 درصد و در جامعه از حداقل 16 تا حداکثر 26 درصد برآورد گردید. علاوه بر این تحقیق نشان داد هرچه میزان آنتی فسفولیپید آنتی بادی بیشتر باشد بر میزان اتلاف حاملگی افزوده می شود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: شیوع این آنتی بادی در کشور ما مشابه بسیاری از کشورهای دیگر است. جهت تعیین نقش این آنتی بادی در ایجاد سقط و مرگ داخل رحمی در کشور ما مطالعات تحلیلی و جهت یافتن درمان مناسب برای این بیماران مطالعات تجربی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: اتلاف حاملگی مکرر، سقط، مرگ داخل رحمی جنین، آنتی فسفولیپید آنتی بادی
  • بررسی قدرت روش PCR در تشخیص مایکوباکتریوم توبرکلوزیس بر روی بلوکهای پارافینی بیوپسی های کوچک با استفاده از دو پرایمر IS6110 و آنتی ژن 38 KD
    فروزان محمدی، زهره محمد طاهری، عبدعلی ضیایی، دکترپریسا فرنیا، ناصر ولایی، مسلم بهادری، محمدرضا مسجدی، عل اکبر ولایتی صفحه 11
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع عفونت مایکوباکتریایی و طولانی بودن روش های معمول تشخیص بیماری سل و عدم گزارش تجربه ای از PCR در بلوکهای پارافینی در کشور و به منظور تعیین قدرت PCR در تشخیص مایکوباکتریوم توبرکلوزیس در بلوکهای پارافینی بافتهای فیکس شده در فرمالین، این تحقیق در سال 1378 در مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی سل و بیماری های ریوی انجام شده است.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش تجربی از نوع تشخیصی دوسوکور روی 71 بیوپسی برونش،TBLB و بیوپسی پلور به قط متوسط 0.3 سانتی متر، فیکس شده در فرمالین و بلوک شده در پارافین انجام شده است. ابتدا برشهای نازک از بلوکهای پارافینی تهیه و سپس DNA به روش استاندارد استخراج و PCR با پروتوکل استاندارد و با استفاده از دو پرایمر IS6110, 38KD انجام گرفت. میزان حساسیت، اختصاصیت و ارزش پیشگویی مثبت و منفی تعیین گردید.
    یافته ها
    گروه اول شامل 29 مورد بیوپسی بیمارانی که سل آنها از طریق جواب کشت مثبت خلط،BAL یا مایع پلور تشخیص داده شده بود. گروه دوم شامل 14 مورد بیوپسی بیمارانی که سل آنها از طریق جواب مثبت به درمان ثابت شده بود. گروه کنترل شامل 28 مورد بیوپسی در بیمارانی که به دلیلی غیر از بیماری سل ازآنها بیوپسی به عمل آمده و جواب بیوپسی آنها بدخیمی گزارش شده است.
    در مجموع از 43 مورد بیوپسی برونش،TBLB و یا بیوپسی پلور در بیماران سلی که تشخیص سل آنها بر اساس کشت مثبت یا پاسخ به درمان ضد سلی بوده است، 33 مورد جواب مثبت با پرایمر(PCR II) IS 6110 و 34 مورد جواب مثبت با پرایمر (PCR I) 38KD به دست آمد. 10 مورد جواب منفی با PCR II و 9 مورد جواب منفی با PCR I حاصل شد. از 28 مورد کنترل منفی،3 مورد مثبت کاذب به دست آمد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: مطالعه فوق نشان داد که انجام PCR بر روی بلوک پارافینی دارای حساسیت 76 تا 79% و اختصاصیت 89تا 92.8% بر حسب نوع پرایمر می باشد. ارزش پیشگویی مثبت PCR روی بلوک پارافینی 91تا 94% و ارزش پیشگویی منفی 72 تا 73% می باشد.
    کلیدواژگان: IS6110، PCR، بلوک پارافینی
  • بررسی کارآیی تکنیک Deep Pripheral First Suture در ترمیم اولیه تاندون فلکسور در زون دو
    سید اسماعیل حسن پور صفحه 19
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع آسیب تاندون فلکسور در زون دو و عوارض شناخته شده بعد از درمانهای متعارف، از آنجایی که در روش معمول ترمیم تاندون با بخیه کسلر و بخیه مدیفیه اپی تنون صورت می گردد احتمال افزایش قطر ناحیه ترمیم وجود دارد که حرکت تاندون در غلاف بازسازی شده در زون 2 را با اشکال مواجه می سازد، لذا به منظور تعیین کارآیی تکنیک D.P.F.S در این بیماران، تحقیقی روی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان پانزده خرداد در سال 77-1375 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش کارآزمایی بالینی از نوع نیمه تجربی روی تعداد 50 بیمار که در70 انگشت مبتلا به پارگی تاندون در زون 2 بودند، انجام شد و بیماران حداقل به مدت 6 ماه پیگیری شدند. ارزیابی نتایج درمان بر اساس طبقه بندی Strickland انجام گرفت.
    یافته ها
    از 50 بیمار مورد بررسی 70% مرد و 30% زن بودند. سن متوسط بیماران 30 سال، دست چپ در 70% و دست راست در 30% موارد آسیب دیده بود. انگشت سوم شایع ترین انگشت مبتلا بود. در 72% موارد تاندونهای سطحی و عمقی با هم قطع شده بودند و آسیب عصب دیژیتال همراه تاندون در 34%موارد دیده شد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به نتایج عالی و خوب درمان صورت گرفته در 90% موارد، به نظر می رسد تکنیک Deep Peripheral First Suture یک روش موفق برای ترمیم اولیه پارگی تاندونهای فلکسور در زون 2 می باشد. ضمن توصیه به استفاده از این روش در ترمیم تاندون در زون 2 پیشنهاد می شود یک کارآزمایی بالینی کامل برای مقایسه این روش با یکی از موفق ترین روش های متداول انجام گیرد.
    کلیدواژگان: تاندون فلکسور، زون دو، سوچور DPFS، core
  • بررسی رابطه قد با شدت ضایعات عروق کرونر قلب
    دکر حبیب الله سعادت، محمدحسن نمازی، میترا صدوقی، حسین وکیلی صفحه 25
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع بیماری شریان کرونر (C.A.D) در جامعه و برای بررسی ارتباط بین قد و شدت ضایعات عروق کرونر، این تحقیق روی مراجعین به بخش آنژیوگرافی بیمارستان شهید مدرس در سالهای 77-1376 انجام گرفت.
    مواد وروش ها
    مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی روی 2387 نفر صورت گرفت. افرادی که مبتلا به بیماری عروق کرونر C.A.D نبودند، مبتلایان به بیماری های مادرزادی یا دریچه ای قلب و کاردیومیوپاتی و افراد دارای قد متوسط از مطالعه حذف شدند. تحقیق در بیماران مبتلا به C.A.D در دو گروه بلند قد و کوتاه قد انجام گرفت. گروه بلند قد به کسانی اطلاق گردید که قد آنها بیشتر از X+SD بود، و افراد کوتاه قد کسانی بودند که قد آنها کمتر از X-SD همان جامعه بود. ضایعات عروق کرونر بر مبنای تعداد رگهای مبتلا به آترواسکلروز، محل تنگی، ابتلای تنه شریان کرونر چپ (Left main coronary Artery) در تفسیر آنژیوگرافی بررسی شدند. همچنین ارتباط قد و چاقی (BMI>27) با شدت بیماری کرونری مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    596 بیمار به دلیل ابتلا به بیماری های مادرزادی قلب، بیماری های دریچه ای و کاردیومیوپاتی و نیز تعداد 1112 نفر به علت داشتن قد متوسط از مطالعه حذف شدند و تحقیق روی 661 نفر شامل 320 بیمار دارای قد بلند ئ 341 بیمار دارای قد کوتاه انجام گرفت. تحقیق نشان داد بیماران کوتاه قد 18% بیشتر از بیماران بلند قد دارای ضایعات C.A.D بودند و تنگی تنه اصلی شریان کرونر چپ و تنگی ناحیه پروگزیمال شریان کرونر در بیماران کوتاه قد بیشتر از بیماران بلند قد مشاهده شد و نیز در بیماران چاق شدت درگیری شریان های کرونر بیشتر بود. تعداد رگ های مبتلا به آرتزاسکلروز در مردان بلند قد (بیشتر از 174 سانتی متر) 1.91±0.62 و در مردان کوتاه قد (کمتر از 162 سانتی متر) 2.43±0.59 بود (p<0.0005). تعداد رگ های مبتلا به آترواسکلروز در زنان بلند قد (بیشتر از 166 سانتی متر) 1.95±0.53 و در زنان کوتاه قد (کمتر از 154 سانتی متر) 2.35±0.41 بود (P<0.01).
    نتیجه گیری و توصیه ها: افزایش درگیری عروق کرونر در افراد کوتاه قد احتمالا باعت افزایش حوادث قلبی عروقی در مبتلایان نیز می شود. لذا ضروری است تحقیقات گسترده تری در جهت تعیین نقش قد در شدت بیماری کرونری به روش تحلیلی به عمل آید و در صورت تایید یافته های فوق، توجه بیشتری به اقدامات تشخیصی و کاهش ریسک فاکتورها در مورد بیماران کوتاه قد معطوف گردد.
    کلیدواژگان: قد، بیماری عروق کرونر
  • بررسی اثرات رژیم غذایی زودرس پس از سزارین روی عوارض گوارشی و سیر بهبودی بیمار
    پریچهر کبابی، بلقیس اولادی، آزیتا طالقانی صفحه 31
    سابقه و هدف
    کاهش طول مدت بستری و ارایه خدمات درمانی سرپایی بیشتر به منظور کاهش هزینه و افزایش چرخش تختهای بیمارستانی در عین حال که خطری متوجه سلامتی بیمار نشود، از اهداف جامعه نوین پزشکی می باشد. سزارین شایع ترین عمل جراحی زنان بوده و یکی از عوامل موثر در کاهش طول بستری شروع زودتر تغذیه جامد می باشد.این مطالعه به منظور تعیین اثرات رژیم غذایی زودرس بر عوارض گوارشی و سیر بهبودی بیماران در بیمارستان مهدیه در طی سالهای 78-77 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت Randomized Controlled Clinical Trial بر روی 402 خانم باردار که به علل مختلف مامایی سزارین شده بودند، انجام گرفت. بیماران بطور تصادفی به دو گروه مورد، شروع تغذیه زودرس 6 ساعت پس از عمل، و گروه شاهد شروع تغذیه دیررس 24 ساعت پس از عمل تقسیم شدند. سن حاملگی، پاریتی، وزن، طول مدت عمل جراحی، علت سزارین، نوع بیهوشی، مدت زمان بستری،زمان دفع گاز و مدفوع وتب در دو گروه ثبت شد و بیماران دو گروه از نظر بروز درد کرامپی،نفخ، تهوع، استفراغ و اتساع بالینی شکم مورد بررسی قرارگرفتند. در صورت بروز 1 تا 2 علامت از علایم فوق عارضه به عنوان خفیف و 3 تا 4 علامت، متوسط و تمام 5 علامت به عنوان عارضه شدید طبقه بندی شدند افراد دو گروه از نظر شاخصهای فوق مقایسه شده و یافته ها با آزمونهای T-test و X2مورد بررسی قرار گرفتند. 208 بیمار در گروه مورد و 194بیمار در گروه شاهد قرار گرفتند. بیماران دو گروه از نظر سن حاملگی، پاریتی، وزن، طول مدت عمل، علت سزارین و نوع بیهوشی تفاوتی نشان ندادند.
    یافته ها
    مدت زمان بستری در گروه مورد 56.1±13.9) ساعت) به طور قابل توجه ای کمتر از گروه شاهد 68.9±19.9) ساعت) بود. (P<0.0001) زمان دفع گاز در گروه مورد 1.8±0.5 روز و گروه شاهد 2.05±0.5 روز که اختلاف 10% را نشان می دهد (P<0.001). میزان بروز عارضه خفیف (21%) و متوسط (4-3%) در دو گروه مشابه بود و هیچ یک ار افراد دو گروه عارضه شدید نشان ندادند. میزان بروز تب بعد از عمل در گروه مورد (23 نفر، 11%) به طور قابل تجه ای کمتر از گروه شاهد (43 نفر، 22%) بود (P<0.005).
    نتیجه گیری و توصیه ها: به طور کلی شروع تغذیه زودرس پس از سزارین نه تنها موجب افزایش بروز عوارض گوارشی نشده بلکه در کاهش مدت بستری، هزینه بیمارستانی و همچنین کاهش بروز تب پس از عمل مفید می باشد و توصیه می شود که به صورت روتین در مراقبتهای پس از سزارین به کار رود.
    کلیدواژگان: سزارین، تغذیه زودرس، مدت بستری
  • بکارگیری زیست آزمون RNPR به منظور ارزیابی کیفیت پروتئینی یک نمونه غذای صنعتی کودک
    آرش رشیدی، آزاده امین پور، ناصر ولایی، مسعود کیمیاگر صفحه 37
    سابقه و هدف
    ارزیابی کیفیت پروتئینی مواد غذایی به دلایل بیولوژیک و اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به همین علت روش های بیولوژیک، میکروبیولوژیک، شیمیایی و تلفیقی متعددی برای تعیین کیفیت پروتئینها معرفی و بکار گرفته شده است.در این میان، هر چند روش نسبت خالص نسبی پروتئین یا به اختصار RNPR زیست آزمونی است که از مناسب ترین روش ها به شمار آمده، اما تا کنون نوشته ای مبنی بر کاربرد آن در کشور منتشر نشده است. مقاله حاضر، گزارش پژوهشی است که با هدف به کارگیری این زیست آزمون در تعیین کیفیت پروتئینی یک نمونه غذای صنعتی کودک با نام تجارتی شادامین گندمی، طراحی شده و به اجرا در آمده است.
    مواد و روش ها
    در مجموع 24 موش صحرایی نر در سن 21 تا 23 روز، از نژاد NMRI رازی تحت 3 رژیم غذایی مورد (شادامین گندمی)، مبنا (کازیین تکمیل شده با ال-متیونین)، هر یک حاوی 8 درصد پروتئین، و پایه (بدون پروتئین) قرار داده شدند. طول دوره مطالعه 14 روز بوده و در این مدت، آب و غذا به طور آزادانه در اختیار حیوانات قرار داشت. به منظور محاسبه ارقام NPR منابع پروتئینی، مقدار دریافت غذا و تغییر وزن حیوانات تعیین گردید.
    یافته ها
    در پایان مزالعه، ارقام 4.05±0.37 و 3.96±0.76 به عنوان میانگین شاخص NPR به ترتیب برای پروتئین های شادامین گندمی و کازیین + متیونین به دست آمد.نتیجه گیری و توصیه ها: به این ترتیب، رقم شاخص RNPR پروتئین نمونه غذای کودک مورد مطالعه در بالاترین حد ممکن یعنی 100 قرار دارد.
    کلیدواژگان: کیفیت پروتئینی، زیست آزمون، RNPR، غذای کودک
  • بررسی وضعیت مبتلایان به فئوکروموسیتوما مراجعه کننده به چند مرکز آموزش پزشکی شهر تهران
    جعفر مفید، ترانه شاملو فرهمند صفحه 45
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع فئوکروموسیتوما و تناقضاتی که در مورد خصوصیات فردی بیماران، تشخیص و پیش آگهی آنها وجود دارد و با توجه به عدم اطلاع کافی از وضعیت این بیماری در کشور، این تحقیق روی مراجعین به بیمارستانهای آیت الله طالقانی، شهید مدرس، دکتر شریعتی و امام خمینی در سال های 1378-1364 صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    روش مطالعه، بررسی داده های موجود از پرونده کلیه بیمارانی است که بر اساس گزارش پاتولوژی تشخیص قطعی فئوکروموسیتوما داشتند. در این بررسی خصوصیات سن، جنس، شکایت اولیه، علایم بالینی، یافته های آزمایشگاهی، وضعیت تومور (نوع، محل، اندازه)، روش آماده سازی برای بیهوشی و جراحی، عوارض حین و پس از عمل، نتیجه درمان آنها بررسی و ثبت گردید.
    یافته ها
    طی مدت بررسی تعداد 53 بیمار بالاتر از 17 سال که 29 نفر (54.7 درصد) زن و 24 نفر (45.3 درصد) مرد بودند مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعه نشان داد که غالب بیماران در محدوده سنی 13±30 سال قرار داشتند. 75 درصد بیماران با شکایت سر درد، طپش قلب، تعریق بیش از حد و فشار خون بالا مراجعه کرده و فشار خون همگی با استفاده از آلفابلوکرها قبل از عمل جراحی کنترل شده بود. در 3.8 درصد بیماران تومور به طور تصادفی کشف شده و از نظر بررسی های هورمونی بدون فعالیت بودند. فقط 72 درصد بیماران در بررسی های آزمایشگاهی وانیل مندلیک اسید (VMA) بالاتر یا مساوی 12 در ادرار 24 ساعته داشتند. در 5.6 درصد بیماران سابقه خانوادگی ابتلا به فئوکروموسیتوما وجود داشت که هیچکدام مبتلا به سندرم نئوپلازی متعدد آندوکرینی (MEN) نبودند. 49.1 درصد تومورها در آدرنال راست قرار داشت ولی هیچ موردی از تومورهای چند کانونی یافت نشد. 25 درصد بیماران دچار عوارض پس از عمل شامل حملات هیپرتانسیون، افت هموگلوبین، الیگوری و هیپوتانسیون، تب و آتلکتازی شدند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: در فاصله یک ماه از جراحی 11.3 درصد بیماران فوت کردند. میانگین سن مراجعین ما جوان تر از سایر موارد گزارش شده می باشد. سندرم نئوپلازی متعدد آندوکرینی (MEN) و کانونهای متعدد درگیری به صورت همزمان در تجربه ما وجود نداشته است. مرگ و میر بیماران در این گزارش بیشتر است. لذا لزوم تحقیق برای شناخت علل به وجود آورنده و روش کاهش آن را توصیه می نماییم.
    کلیدواژگان: فئوکروموسیتوما، آدرنالکتومی
  • بررسی رابطه کم خونی فقر آهن با Pica در دوران حاملگی
    زهره شاهوردی، نیلوفر نکویی صفحه 51
    سابقه و هدف
    Pica عادت به خوردن مواد غیر غذایی یا مواد غذایی غیر معمول می باشد که به دلیل عوارض ناشی از آن، شناخت عامل به وجود آورنده ضروری است.با توجه به تناقضات موجود در مورد نقش کم خونی فقر آهن بر پدیده Pica این تحقیق روی مراجعه کنندگان جهت مراقبتهای دوران بارداری به مرکز درمانی لقمان حکیم از ابتدای سال 1377 تا تیرماه 1378 انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش Analytical Study و به صورت مورد- شاهدی روی 50 نفر، شامل 20 نفر دارای Pica و 30 نفر گروه شاهد آنها که از لحاظ متغیرهای سن، تعداد حاملگی ها، وزن، قد، مصرف سیگار، وضعیت اقتصادی، تحصیلات مادر، بیماری های زمینه ای و عدم دریافت Supplement آهن مشابه بوده اند، انجام گرفت. وضعیت فقر آهن با شاخصهای هموگلوبین، هماتوکریت،MCHC, MCH, MCV، آهن سرم،TIBC و فریتین مطابق استاندارد در کلیه نمونه های مورد و شاهد بررسی شد.
    یافته ها
    مهم ترین عادت Pica در گروه مورد خاک خوری (60%) و سپس برنج خام خوری (20%) و یخ خوری (20%) بوده است. گروه های شاهد و مورد به لحاظ کلیه عوامل نقش دار روی کم خونی فقر آهن مشابه بودند.
    یافته ها
    مهم ترین عادت Pica در گروه خاک خوری (60%) و سپس برنج خوری (20%) و یخ خوری (20%) بوده است. گروه های شاهد و مورد به لحاظ کلیه عوامل نقش دار روی کم خونی فقر آهن مشابه بودند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: تمام شاخص های کم خونی و فقر آهن در نمونه ها با هم اختلاف کمی داشتند که این اختلاف به لحاظ آماری معنی دار نبود. بنابر بررسی فوق کم خونی فقر آهن ارتباطی باPica ندارد. عوارض شناخته شده ناشی از این امر تحقیقات برای شناخت سایر عوامل موثر در بروز پدیده Pica را ایجاب می نماید.
    کلیدواژگان: Pica، خاک خوری (Geophagia)، دانه برنج خوری (Amylophagia)، یخ خوری (Pagophagia)، BMI (Body Mass I ndex)
  • مقایسه اثر دو رژیم دارویی حاوی فورازولیدون و بیسموت بر ریشه کنی هلیکوباکترپیلوری
    سید محمد همایونی، همایون زجاجی، عباسعلی محرابیان، آرمان احمدزاده صفحه 57
    سابقه و هدف
    با توجه به ارتباط قطعی زخم دوازدهه با ارگانیسم Helicobacter pylori ریشه کنی این باکتری جهت درمان قطعی زخم دوازدهه الزامی است. متداول ترین رژیم درمانی برای H.pylori بیسموت، آموکسی سیلین و مترونیدازول است.
    با توجه به گزارش استفاده موفقیت آمیز از فورازولیدون و قیمت پایین تر این دارو نسبت به بیسموت، مطالعه حاضر جهت مقایسه اثر دو رژیم دارویی حاوی بیسموت و حاوی فورازولیدون در بیماران مبتلا به زخم دوازدهه مراجعه کننده به بیمارستان شهدا تجریش در مدت 17 ماه (از دی ماه 75 تا خرداد 77) انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بر روی 151 بیمار، شامل 83 مرد و 68 زن انجام گرفت. بیماران پس از تایید زخم دوازدهه توسط آندوسکوپی و اثبات عفونت با H.pylori توسط rapid urease test به صورت تصادفی در یکی از گروه های درمانی A (حاوی بیسموت و آموکسی سیلین و مترونیدازول) یا B (فورازولیدون، آموکسی سیلین و مترونیدازول) قرار گرفتند و به مدت دو هفته درمان شدند. یکماه پس از خاتمه درمان، آندوسکوپی از تمام بیماران به عمل آمد و در صورت منفی شدنrapid urease test نمونه بیوپسی از آنتروم جهت بررسی میکروسکوپی برای پاتولوژیست ارسال گردید و تنها در صورت عدم مشاهده H.pylori بیمار، درمان شده تلقی میگردید.
    یافته ها
    از مجموع 151 بیمار تنها 70 نفر دوره درمان را کامل کردند که 36 نفر جزو گروه A و 34 نفر جزو گروه B بودند. میانگین سنی گروه 43.5) A سال) و برای گروه 38.6) B سال) بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: در پایان مطالعه 23 نفر از بیماران گروه(63.8%) A و 30 نفر از بیماران گروه(88.2%) B از ارگانیسم پاک شده بودند. عوارض جدی دارویی نظیر اغتشاش شعور و تنگی نفس تنها در 4 مورد (همگی در گروه (B دیده شد. این مطالعه اثبات نمود رژیمهای درمانی حاوی فورازولیدون موثرتر از رژیمهای درمانی حاوی بیسموت در ریشه کنی H.pylori هستند.
    کلیدواژگان: زخم دوازدهه، هلیکوباکترپیلوری، بیسموت، فورازولیدون
  • بررسی اپیدمیولوژی تومورهای مغزی در شهرستان رفسنجان سالهای 79-1370
    صفحه 63
    سابقه و هدف
    با توجه به شایع بودن تومورهای مغزی، وضعیت متفاوت بروز و انتشار آنها در جوامع مختلف انسانی، تنوع هیستوپاتولوژی و تظاهرات بالینی، اهمیت و نقش اقدامات تشخیصی و درمانی مناسب و به موقع در نتایج درمان و پیش آگهی بیماران،این مطالعه به منظور تعیین اپیدمیدلوژی تومورهای مغزی در شهرستان رفسنجان طی سالهای 1379-1370 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش مطالعه داده های موجود (existing data study) انجام شده، پرونده تمامی بیمارانی که با احتمال تومور مغزی در بیمارستان بستری و تحت عمل جراحی قرار گرفته و تشخیص قطعی تومور مغزی آنها با نمونه های ارسالی به بخش پاتولوژی تایید گردیده بود، مورد بررسی قرار گرفت. خصوصیات فردی بیماران، سابقه خانوادگی، علایم بالینی، اقدامات تشخیصی، محل تومور و نوع پاتولوژی آن، اقدامات درمانی و پیگیری های بعدی از پرونده ها استخراج، داده ها طبقه بندی و گزارش گردید.
    یافته ها
    طی مدت بررسی، 192 بیمار با تشخیص قطعی تومور مغزی وجود داشت که به منظور اقدام تشخیص پاراکلینیکی برای تمامی بیماران Brain MRI انجام شده بود. 57 درصد بیماران را مردان و 43 درصد را زنان تشکیل می دادند. سن بیماران35.8±18.5 سال با حداکثر شیوع در سنین 50-40 سالگی بوده است. 67 درصد تومورها در ناحیه فوق چادرینه قرار داشتند که شایع ترین تومور در این ناحیه گلیوبلاستوما مولتی فرم و در زیر چادرینه مدولوبلاستوما بود. 92 درصد تومورها اولیه بودند و تعداد 13 نفر از بیماران در طی مداوا در بیمارستان فوت نمودند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: درصد بالای تومورهای مغزی در اطفال زیر 10 سال و یکسانی میزان شیوع تومورهای مننژیوما و مدولوبلاستوما از نظر متغیر جنسی، با مندرجات کتب مرجع پزشکی تفاوت دارد.
    کلیدواژگان: تومورهای مغزی، گلیوبلاستوما مولتی فرم، فوق چادرینه، اپیدمیولوژی، رفسنجان
  • بررسی وضعیت وضعیت حاد بیضه در کودکان
    احمدخالق نژاد طبری، محمدرضا بقایی پور صفحه 71
    سابقه و هدف
    تورشن بیضه حالتی اورژانسی بوده و احتیاج به اقدام جهت تشخیص و درمان دارد. این بیماری تقریبا 40 درصد موارد درد ناگهانی بیضه را تشکیل می دهد و مهم ترین تشخیصهای افتراقی آن شامل تورشن آپندیکس بیضه، ادم ایدیوپاتیک اسکروتوم، ورم بیضه و اپیدیدیم و تورشن اپیدیدیم می باشد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق که بر روی 63کودک مراجعه کننده به بیمارستان مفید طی سالهای 1378-1373 انجام شده، از طریق مطالعه توصیفی Retrospective و با استفاده از اطلاعات پرونده های بیماران به خصوصیات اپیدمیولوژیک تورشن بیضه پی برده، نوع علایم و سن بیماری مشخص شد.
    یافته ها
    تشخیص اکثرا بر اساس یافته های بالینی بوده است. بیشترین فراوانی مربوط به تورشن بیضه (33.3 درصد)، و تورشن آپندیکس آن (27 درصد) بود. اکثریت بیماران در فاصله سنی صفر تا یکسال قرار داشتند (22.2 درصد). شایع ترین علامت اولیه بیماری درد و تورم (27 درصد) بود، درد به تنهایی 23.8 درصد و تورم به تنهایی 25.4 درصد و مجموع این سه حالت 76.2 درصد علایم اولیه را تشکیل می دادند. از بین بیماران عمل شده (73 درصد)، 11.1 درصد ارکیدکتومی و 20.6 درصد اپندکتومی شدند که 80 درصد آنها مراجعه بالای 12 ساعت را داشته اند و 100 درصد علامت اولیه آنها شامل درد، تورم و قرمزی بوده است.
    نتیجه گیری و توصیه ها: این بررسی نشان می دهد که تشخیص و درمان سریع جراحی بیمارانی که با درد و یا تورح حاد بیضه مراجعه می کنند می تواند از انجام ارکیدکتومی و یا اپندکتومی جلوگیری نماید.
    کلیدواژگان: تورشن بیضه، تورشن اپیدیدیم، اپیدیدیمیت، ارکیت، حالت حاد اسکروتوم، کودکان
  • مقایسه تاثیر ماسک حنجره ای و صورت بر میزان دی اکسید کربن
    سجاد رضوی، گیتی ازگلی صفحه 75
    سابقه و هدف
    با توجه به استفاده از ماسک حنجره ای به عنوان وسیله ای جدید تهویه بیماران در بیهوشی عمومی و سهولت کاربرد آن وعوارض کمتر نسبت به ماسک صورت و همچنین با توجه به اهمیت دفع CO2 در استفاده از این دو وسیله مطالعه ای جهت بررسی مقایسه ای به منظور شناخت تاثیر ماسک حنجره ای و صورت بر دفع CO2 در بیمارستان کودکان مفید تهران در سال 1377 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش کار آزمایی بالینی از نوع متقاطع (CROSS OVER) روی 30 نفر بیمار 12-1 ساله که تحت بیهوشی عمومی عمل جراحی کوچک و زیر یک ساعت داشته اند، انجام گرفت. کلیه بیماران پیش داروی بیهوشی یکسان داشته اند. بیماران بصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اول برای 15 نفر ابتدا ماسک حنجره ای گذاشته شد و بعد از 15 دقیقه تعداد تنفس و دی اکسید کربن بازدمی اندازه گیری و سپس برای 5 دقیقه ماسک صورت جایگزین ماسک حنجره ای شد و مجددا 2 شاخص فوق اندازه گیری شد.
    در گروه دوم ابتدا به مدت 15 دقیقه تهویه به وسیله ماسک صورت انجام شد که در انتهای این مدت دی اکسید کربن انتهای بازدمی و تعداد تنفس اندازه گیری و ثبت شد، آنگاه بعد از 5 دقیقه تهویه با ماسک صورت مجددا شاخصهای فوق اندازه گیری شد.در انتها با بررسی آماری به روش T test اختلاف مقدارCO2 و تعداد تنفس در دو روش مقایسه و مورد قضاوت قرار گرفت.
    یافته ها
    از 30 بیمار مورد بررسی (جمعا 60 نفر، زیرا بر روی هر بیمار دو روش تهویه تست گردید) تعداد 10 دختر و 20 پسر در سنین 6±2 سال و اعمال جراحی آن ها شامل فتق، عدو نزول بیضه و ارکیوپکسی یوده است، که میزان CO2 انتهای بازدمی در گروه ماسک صورت 37±5.2 mmHg و در گروه ماسک حنجره ای (P<0.001) 44.3±6.2 mmHg و تعداد تنفس به ترتیب در ماسک صورت 30.6±8.2 و در ماس حنجره ای 31.5±7.9 در دقیقه بوده است (N.S).
    نتیجه گیری و توصیه ها: استفاده از ماسک حنجره ای علیرغم سهولت کار و عوارض نسبتا کمتر در مقایسه با ماسک صورت می تواند باعث افزایش میزان CO2 انتهای بازدمی به ماسک صورت شده و دفع CO2 را مشکل می کند.
    کلیدواژگان: CO2 انتهای بازدمی، بیهوشی عمومی
  • تاثیر افزودن پتیدین داخل نخاعی به لیدوکائین 5% در میزان درد بعد از سزارین
    اسدالله سعادت نیاکی، زیبا هدایتی زاده صفحه 79
    سابقه و هدف
    با توجه به شدت درد پس از عمل سزارین و عوارض حاصل از عدم تسکین درد و در دسترس بودن پتیدین، به منظور مقایسه تاثیر افزودن پتیدین با دارو به لیدوکایین 5% در روش بی حسی داخل نخاعی، این پژوهش در بیمارانی که تحت سزارین در بیمارستانهای امام حسین(ع) و شهدای تجریش قرار گرفتند، در نیمه اول سال 1378 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق با روش کارآزمایی بالینی از نوع مراجعه مستمر دوسوکور بر روی 80 بیمار در دو گروه تجربی (40 نفر) و شاهد (40 نفر) صورت پذیرفت.شیوه جراحی و تکنیک بی حسی نخاعی یکسان بوده و خصوصیات بیماران در دوگروه مشابه سازی شد و بعد از تقسیم تصادفی بیماران به دو گروه،به بیماران قبل از بیحسی 500 میلی لیتر رینگر لاکتات از راه وریدی داده شد و سپس با استفاده از سوزن مخصوص بی حسی نخاعی شماره 25 در وضعیت خوابیده به پهلوی چپ از فضای LA-L5، 75 میلی گرم لیدوکایین 5% (حجم 1.5 میلی لیتر) به همراه 0.5 میلی گرم در ازای هر کیلو گرم وزن بدن پتیدین 5 % به گروه تجربی (با حجم 0.8-0.6 میلی لیتر) و به همان میزان حجم دارونما (نرمال سالین) به گروه شاهد تزریق شد. علایم حیاتی بیماران در طول جراحی با مشاهدات بالینی و استفاده از مونیتورینگ های O2, EKG و وضعیت بالینی نوزاد توسط سرویس بیهوشی و نوزادان داخل اتاق عمل و بعد از عمل کنترل گردید. در طول 24 ساعت اول بعد از عمل بیماران از حیث علایم حیاتی و شکایت از درد بررسی و با معیارهای OAS, VAS مصاحبه به عمل آمد.
    یافته ها
    وزن بیماران مورد بررسی 61.3±1.1 کیلوگرم، سن گروه شاهد 27.2±5.2 و گروه تجربی 26.3±4.4 سال بود. مرتبه حاملگی در گروه شاهد 2.6±1.6، گروه تجربی 2.8±1.4 و مرتبه زایمانی در گروه 2.1±1.1، گروه تجربی 2.1±1.2 بود. میزان تحصیلات و ASA class در دو گروه مشابه بودند. با توجه به معیار VAS در بیماران گروه تجربی، 10% کاملا بی درد، 50% درد خفیف، 36.7% درد متوسط و 3.3% درد شدید داشتند و در گروه شاهد 10% افراد درد متوسط، 76.6% درد شدید و 13.3% درد خیلی شدید داشتند (p<0.0005). همچنین با توجه به معیار OAS در بیماران گروه تجربی به صورت زیر بود: 13.3% بی درد، 56.7% درد خفیف و 30% درد متوسط داشتند و در گروه شاهد 13.3% درد متوسط، 66.7% درد شدید و 20% درد خیلی شدید داشتند (p<0.0005). اختلاف معنی دار از نظر وضعیت بالینی نوزادان در دقیقه اول و پنجم (Apgar score) بین گروه تجربی و شاهد وجود داشت (p<0.2). عوارض جانبی شامل خارش در گروه شاهد صفر و گروه تجربی 16.7%، تهوع در گروه شاهد 43.3% و گروه تجربی 70%، استفراغ در گروه شاهد 30% و گروه تجربی 43.3%، افت فشار خون حین عمل جراحی در گروه شاهد 50% و گروه تجربی 66.7% و برادیکاردی در گروه شاهد 13.3% و گروه تجربی 20% بود. اختلال وضعیت تنفسی مادر در دو گروه مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری و توصیه ها: افزودن پتیدین به داروی بی حس کننده داخل نخاعی از نظر بی دردی بعد از عمل به طور چشمگیری موثر است و عوارض جانبی حین عمل نظیر خارش، افت فشارخون و نبض به همراه تهوع و استفراغ قابل درمان می باشند.معیارهای فوق توسط متخصصین بیهوشی بررسی و ثبت گردید و با آزمون x2 و جدول فیشر مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    کلیدواژگان: پتیدین، سزارین، داخل نخاعی، درد بعد از عمل
  • بررسی رابطه تماس شغلی با هپاتیت C
    زهرا موسوی جاهد، حوری رضوان صفحه 85
    سابقه و هدف
    یکی از عواملی که باعث ایجاد هپاتیت می شود ویروس هپاتیت C یا HCV می باشد. طبق گزارش بعضی از پژوهشگران یکی از راه های انتقال بیماری تماس شغلی است. لذا بررسی رابطه شغلی با هپاتیت C بر روی پرسنل بیمارستانهای امام خمینی، آیت الله طالقانی و شهید لبافی نژاد در سال 1377 انجام گرفت.
    مواد وروش ها
    این تحقیق به روش همگروهی (cohort) بر روی 240 نفر جراح و پرستار که سابقه برخورد با سوزن، سابقه درمان بیمار مبتلا به هپاتیتC، بیمار دیالیزی، بیمار لوسمیک و یا معتاد تزریقی را داشتند، به عنوان گروه مورد و 400 نفر از افرادی که در همان بیمارستانها شاغل بوده ولی در تماس با خون یا سایر مایعات بدنی نبودند، به عنوان گروه شاهد صورت گرفت. دو گروه از نظر سن، جنس و سابقه اشتغال Match گردیدند. هر دو گروه فاقد سابقه ابتلا به هپاتیت C قبل از اشتغال، خالکوبی، پیوند عضو، تماس خانوادگی با HCV و همچنین تزریق خون یا فرآورده های آن بودند.خصوصیات مربوط به سن، جنس، سابقه اشتغال، بیمارستان محل خدمات، سابقه برخورد با سوزن، درمان بیمار لوسمیک، دیالیزی، معتاد تزریقی و سابقه درمان بیمار مبتلا به هپاتیت C در فرم اطلاعاتی ثبت گردید. میزانanti-HCV توسط تکنیک الایزا در افراد فوق مورد آزمایش قرار گرفته و نمونه هایی که از نظر این آنتی بادی مثبت بودند به وسیله تست تاییدی ایمونوبات مشخص گردیدند و نقش سابقه تماس شغلی با بروز هپاتیت C بررسی شد.
    یافته ها
    تحقیق بر روی 640 نفر شامل 400 نفر شاهد و 240 نفر مورد انجام گرفت. سن گروه شاهد 35±9.5 و سن گروه مورد 36.2±8.9 سال بود. 51.2 درصد از نمونه های شاهد زن بودند در حالی که در گروه مورد 54.6 درصد زن بودند. سابقه اشتغال در گروه شاهد 11.3±8.4 و در گروه مورد 11.4±8.2 سال بود.
    نتیجه گیری و توصیه ها: این بررسی نشان می دهد که 0.8 درصد از جراحان و پرستاران دارای anti-HCV می باشند که این میزان، تفاوت معنی داری را با گروه شاهد (صفر درصد)نشان نمی دهد، بنابراین رابطه معناداری بین تماس شغلی و هپاتیت C مشاهده نمی گردد. به عبارت دیگر تماس شغلی در بروز هپاتیت C نقشی ندارد. ولی با توجه به جدید بودن موضوع و عدم شناخت کافی از ژنوتیپهای ویروسی در ایران و نداشتن مطالعات اپیدمیولوژیک کافی تحقیقات گسترده تری پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: هپاتیت C، تماس شغلی، آنتی بادی HCV
  • آیا توانایی در درک متون انگلیسی تخصصی را می توان با متون انگلیسی عمومی سنجید؟
    مجید احمدی صفحه 89
    سابقه و هدف
    با توجه به مشکلات متعدد در اجرای آزمونهای زبان تخصصی و نیز استفاده از آزمون زبان عمومی به جای آزمون زبان تخصصی در برخی کشورها، این تحقیق بر آن شد تا وجود یا عدم وجود همبستگی میان این دو نوع آزمون را نشان دهد.
    مواد و روش ها
    به این منظور در سال 1377 در آزمون ورودی دکتری تخصصی 18 رشته مختلف گروه پزشکی به تمام 2010 داوطلب آزمون مذکور همزمان با 30 سوال زبان تخصصی که معمولا به داوطلبان داده می شد،تعداد 30 سوال زبان عمومی نیز داده شد.
    یافته ها
    میان نمرات دو آزمون در کلیه داوطلبان همبستگی همسو به میزان 0.71 دیده شد. حداقل همبستگی به میزان 0.56 در داوطلبان رشته بهداشت محیط و بعد از آن به میزان 0.62 در رشته باکتری شناسی و حداکثر همبستگی به مقدار 0.84 در دستیاری رشته اپیدمیولوژی و بعد از آن به مقدار 0.82 در دستیاری رشته بهداشت مادر و کودک مشاهده گردید.
    نتیجه گیری و توصیه ها: وجود میزان 0.71 همبستگی میان نمرات کلیه داوطلبان در دو آزمون،انجام تحقیقات بیشتری را در آزمون زبان کنکورهای تخصصی رشته های غیر پزشکی در وزارت علوم،تحقیقات و فن آوری توجیه می نماید.
    کلیدواژگان: زبان تخصصی، آزمون، زبان عمومی
  • بررسی رابطه کم خونی مادران با شاخصهای کم خونی نوزادان آنها
    فریبا شیروانی، رویا نیک فر صفحه 95
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع کم خونی ناشی از فقر آهن و گزارش های متفاوت از نقش کم خونی مادر بر وضعیت شاخص های خونی نوزادان آنها، به منظور تعیین رابطه کم خونی مادران با شاخص های نوزادان، این تحقیق روی مراجعین بیمارستان بوعلی در سالهای 78-1377 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش هم گروهی (Cohort) روی تعداد 15 نوزاد از مادران مبتلا به کم خونی و 15 نوزاد از مادران سالم از نظر کم خونی و مشابه افراد گروه مورد انجام گرفت. مادرانی که هموگلوبین آنها کمتر از 11 و فریتین آنها کمتر از 15 MLit باشد به عنوان کم خون تلقی و گروه شاهد آنها به لحاظ سن، تعداد فرزند، مصرف آهن تکمیلی، بیماری در دوران حاملگی، مدت حاملگی و نیز وزن هنگام تولد نوزادان آنها (بیش از 2500) مشابه بودند. آهن سرم، میزان هموگلوبین، فریتین نوزادان مادران گروه شاهد به روش استاندارد تعیین و میزان همبستگی شاخص های فوق بین مادران و نوازادان تعیین گردید.
    یافته ها
    میزان هموگلوبین مادران سالم 13.1±1.17 gr/dl و مورد 10.5±0.38 gr/dl و در نوزادان آن ها 15.9 gr/dl بود و اختلاف معنی داری بین مقادیر همگلوبین، آهن سرم و فریتین نوزادان وجود نداشت و ارتباطی بین هموگلوبین و فریتین مادر با هموگلوبین و فریتین نوزاد مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری وت وصیه ها: کم خونی مادران، نقشی در شاخص های خونی نوزادان آنها ندارد و توصیه می شود این بررسی در مورد مادرانی انجام شود که آهن تکمیلی دریافت نمی کنند.
    کلیدواژگان: کم خونی ناشی از فقر آهن، فریتین، سرم، هموگلوبین، آهن سرم
  • بررسی موارد کیست هیداتیک در بیمارستان کودکان مفید و طالقانی
    محمدحسن عمید صفحه 101
    سابقه و هدف
    با توجه به شایع بودن کیست هیداتیک در ایران و گزارشات متفاوت از این بیماری در کودکان، این تحقیق بر روی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان مفید و طالقانی طی مدت 7 سال که با کیست هیداتیک بستری شده اند صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش مطالعه داده های موجود (Existing Data stydy) از پرونده بیماران انجام گرفته است. در این مطالعه خصوصیات فردی، محل زندگی، علل مراجعه و علایم بیماری و درمانهای انجام شده مورد بررسی قرار گرفته است. جمعا در طی سالهای 1368 تا 1374 بیست مورد کودک بین سنین 4 تا 13 سال با کیست هیداتیک بستری و تحت درمان قرار گرفته اند که جمعا 37 مورد کیست در کبد و ریه و لگن وجود داشته که 35 عدد آن یونی وزیکولار (Univesicular) و 2 عدد آن (Multivesicular) یا مولتی وزیکولار بوده اند. بزرگترین کیست 10×10×15 سانتی متر در کبد و بیشترین تعداد کیست در یک بیمار 7 عدد بود که در کبد و ریه و لگن بوده است.
    یافته ها
    از این عده 55% آنها پسر و 45% دختر بوده اند. بیشترین محل درگیری در ریه 45%، در کبد 25%، در هر دو ارگان 25% و ابتلای سایر نقاط بدن 5% بوده است. از نظر علایم بالینی در گرفتاری ریه سرفه، تنگی نفس و تب و در کبد، درد شکم، بی اشتهایی و کاهش وزن شایع است.
    نتیجه گیری و توصیه ها: درمان انتخابی، عمل جراحی و برداشتن کیست بوده و مرگ و میر گزارش نشده و فقط در دو مورد عود بیماری بود که مجددا تحت درمان عمل قرار گرفته اند. بهترین راه تشخیص اولیه بیماری رادیوگرافی ساده ریه و سونوگرافی کبد می باشد.
    کلیدواژگان: کیست هیداتیک، اکینوکوکوس، مولتی وزیکولار، مونو وزیکولار