فهرست مطالب

علوم تغذیه و صنایع غذایی ایران - سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 42، بهار 1395)

فصلنامه علوم تغذیه و صنایع غذایی ایران
سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 42، بهار 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/02/03
  • تعداد عناوین: 13
|
  • علوم تغذیه
  • فریبا سیدی، ذات الله عاصمی *، محمد گلی، فرشته بهمنی، صبیحه سادات علیزاده، احمد اسماعیل زاده صفحات 1-10
    مواد و روش ها
    این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور متقاطع بر روی 51 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 در محدوده سنی 70-35 سال انجام شد. پس از دوره 2 هفته ای آمادگی که از بیماران خواسته شد هیچ مکمل تغذیه ای حاوی آنتی اکسیدان و غذاهای حاوی سین بیوتیک دریافت نکنند، بیماران به طور تصادفی برای مصرف گز سین بیوتیک غنی شده با بتاکاروتن (51=n) یا گز کنترل (51=n) به مدت 6 هفته تقسیم شدند. پس از سه هفته استراحت، به طور متقاطع مصرف 6 هفته بعدی افراد شروع شد. گز سین بیوتیک غنی شده با بتاکاروتن حاوی CFU107 باکتری لاکتوباسیلوس اسپوروژنز سویه با دوام و مقاوم به حرارت از باکتری پروبیوتیک، 15/0 گرم اینولین به عنوان پری بیوتیک و 04/0 گرم بتاکاروتن به ازای هر گرم گز بود. گز کنترل (مشابه گز سین بیوتیک بدون باکتری، اینولین و بتاکاروتن) در بسته های 7 گرمی بسته بندی شد. به بیماران توصیه شد که روزانه 3 عدد گز سین بیوتیک یا گز کنترل را مصرف کنند. نمونه خون ناشتا از بیماران در ابتدا و 6 هفته بعد از مداخله برای اندازه گیری فراسنج بیوشیمیایی گرفته شد.
    یافته ها
    بعد از 6 هفته مداخله، مصرف گز سین بیوتیک غنی شده با بتاکاروتن در مقایسه با گز کنترل، منجر به کاهش معنی دار در انسولین سرمی (تغییرات از ابتدا: 90/7±00/1- در مقابل μIU/mL 91/6±68/3، 002/0P<)، مقاومت به انسولین HOMA-IR (96/3 ±73/0- در مقابل 09/4±82/1، 002/0P<)، HOMA-B (75/19 ±52/0- در مقابل 15/17±71/8، 01/0P<)، تری گلیسرید (53/49±86/2- در مقابل mg/dL 10/50±14/20، 02/0P<)، کلسترول VLDL (90/9±57/0- در مقابل mg/dL 02/10± 03/4، 02/0P<) و نسبت کلسترول کل به HDL (08/1±01/0- در مقابل 81/0±64/0، 001/0P<) شده است.
    نتیجه گیری
    در مجموع، مصرف گز سین بیوتیک غنی شده با بتاکاروتن به مدت 6 هفته در بیماران دیابتی نوع 2 در مقایسه با گز کنترل، اثرات مفیدی بر روی غلظت انسولین سرمی، مقاومت به انسولین، تری گلیسرید، VLDL کلسترول و نسبت کلسترول کل به HDL داشته است، ولی روی سایر فراسنج های بیوشیمیایی تاثیری نداشت.
    کلیدواژگان: سین بیوتیک، مقاومت به انسولین، کنترل گلیسمیک، چربی خون، دیابت نوع 2
  • لیلا دهقانیان، احمد روستایی، آزیتا حکمت دوست * صفحات 11-18
    سابقه و هدف
    سندرم روده تحریک پذیر (IBS) یک بیماری مزمن و ناتوان کننده با اختلالات عملکرد دستگاه گوارش و با اثرات جدی و مضر بر کیفیت زندگی است. با توجه به تاثیرات مثبت ویتامین D بر سیستم ایمنی بدن و نفوذپذیری روده، مطالعه حاضر، با هدف بررسی تاثیر مکمل یاری ویتامین D بر بهبود علائم بیماری سندرم روده تحریک پذیر طراحی شد.
    مواد و روش ها
    66 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر، که کمبود ویتامین D داشتند به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند بیماران یک عدد کپسول ویتامینD3 ( IU50000 ) به صورت ژل نرم یا دارونما (آرد برنج) در هفته به مدت 8 هفته مصرف می کردند (تمامی افراد دو گروه توصیه های غذایی و فعالیت بدنی را طی مطالعه دریافت کردند). سطح سرمی کله کلسیفرول، شدت علائم بالینی و شاخص های تن سنجی در شروع و پایان مطالعه اندازه گیری شد تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
    یافته ها
    در این پژوهش، مصرف ویتامین D موجب افزایش معنی دار در سطح سرمی این ویتامین (با اختلاف میانگین قبل منهای بعد از مطالعه: 14±24/23- ) و کاهش معنی دار در شدت علائم بالینی بیماری بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر گردید (05/0p<).
    نتیجه گیری
    دریافت قرص ویتامین Dمی تواند در بهبود کیفیت زندگی و کاهش شدت علائم بیماری در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر که دچار کمبود ویتامین مذکور هستند موثر باشد.
    کلیدواژگان: سندرم روده تحریک پذیر، ویتامین D3، کارآزمایی بالینی
  • سارا منصوری، سکینه شب بیدار، تیرنگ نیستانی *، ابوالقاسم جزایری، محمدرضا اشراقیان صفحات 19-30
    سابقه و هدف
    بین کمبود غلظت سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D (25OHD) و فربهی مرکزی ارتباط وجود دارد. هدف این مطالعه بررسی اثر دریافت روزانه دوغ غنی شده با ویتامین D بر شاخص های فربهی مرکزی و نقش احتمالی پلی مرفیسم Cdx-2 از گیرنده ویتامین D (VDR) بر پاسخ شاخص های فربهی به دریافت ویتامین D در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد.
    مواد و روش ها
    60 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند که یک گروه دوغ ساده (PD) حاوی 170 میلی گرم کلسیم در هر 250 میلی لیتر (29=n) و گروه دیگر دوغ غنی شده (FD) با 500 واحد بین المللی ویتامین D در هر 250 میلی لیتر (31=n) دو بار در روز به مدت دوازده هفته دریافت کردند. سطح سرمی 25OHD، گلوکز ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، QUICKI
    (Quantitative Insulin Check Index)، درصد توده چربی بدن (FM%)، توده چربی تنه (TF%)، بافت چربی احشایی (VAT) و دور کمر (WC) در ابتدای مطالعه و پایان مداخله اندازه گیری شد. ژنوتیپ های پلی مرفیسم Cdx-2 VDR در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در گروه FD (60=n) تعیین شد.
    یافته ها
    پس از دوازده هفته سطح سرمی 25OHD به طور معنی داری در گروه FD نسبت به گروه PD افزایش یافت (nmol/L 4/35+ در مقابل nmol/L 8/4 - و 001/0 < p). میانگین تغییرات WC (3/1- در مقابل 6/1+ سانتیمتر و 02/0 = p) ، FM (1/5- در مقابل 60/0+ درصد و 001/0 < p) TF (1/1-در مقابل 13/0 درصد و 003/0 = p) و VAT (80/0- در مقابل 37/0+ a.u. و 001/0 < p) به طور معنی داری در گروه FD نسبت به گروه PD کاهش یافت. 25OHD سرم تنها در گروه حامل ژنوتیپ AA افزایش یافت (8/34 نانومول در لیتر در گروه AA در مقابل 4/6- در گروه AG و 6/1- در گروه GG و 001/0 < p ). این تغییر با کاهش معنی دار در WC (004/0 = p) ، FM% (001/0 < p) ، TF% (001/0< p) در حاملین ژنوتیپ AA همراه بود.
    نتیجه گیری
    دریافت روزانه دوغ غنی شده با 1000 واحد ویتامین D به مدت دوازده هفته، شاخص های فربهی مرکزی مانند چربی تنه و چربی احشایی را در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بهبود بخشید که این مسئله در حاملین ژنوتیپ AA از پلی مرفیسم VDR Cdx-2 بیشتر بود.
    کلیدواژگان: ویتامین D، فربهی مرکزی، توده چربی، چربی احشایی، دیابت نوع 2، ژن، گیرنده، پلی مورفیسم
  • سارا مرادی، احمدرضا درستی مطلق *، کرامت نوری جلیانی، راحله توکلی، فاطمه جمشیدی صفحات 31-42
    سابقه و هدف
    آرتریت روماتوئید یک بیماری خودایمنی سیستمیک و مزمن است. ناامنی غذایی فراهمی نامحدود یا نامطمئن غذای کافی در همه اوقات برای یک زندگی فعال و سالم می باشد. با توجه به تاثیر ناامنی غذایی در بیماری های مزمن به عنوان عامل استرس زا و تاثیر آن بر دریافت غذا، هدف این مطالعه بررسی ارتباط ناامنی غذایی و همچنین سایر فاکتورهای اقتصادی- اجتماعی با آرتریت روماتوئید در بیماران تازه تشخیص داده شده می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد-شاهدی 60 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به درمانگاه روماتولوژی بیمارستان های شریعتی و امام خمینی (ره) تهران به عنوان مورد و 60 فرد سالم فاقد آرتریت روماتوئید به عنوان گروه شاهد که از نظر سن و جنس با هم جور شده بودند، از نظر ناامنی غذایی و عوامل اجتماعی- اقتصادی مقایسه شدند. تشخیص آرتریت روماتوئید بر اساس اطلاعات ثبت شده در پرونده پزشکی بیمار توسط پزشک متخصص، ناامنی غذایی با پرسشنامه 18 آیتمی USDA و داده های مربوط به ویژگی های اقتصادی- اجتماعی از طریق پرسشنامه اطلاعات عمومی گردآوری شد. داده ها با نرم افزار SPSS IBM20 تجزیه و تحلیل شدند. ارتباط آرتریت روماتوئید و ناامنی غذایی با استفاده از رگرسیون لجستیک، تفاوت میانگین داده های کمی با آزمون t-test و تفاوت بین متغیرهای کیفی با آزمون کای اسکور مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    در این مطالعه ارتباط مثبت معنی داری بین آرتریت روماتوئید و ناامنی غذایی به دست آمد، به طوری که میزان شیوع ناامنی غذایی در بیماران 82% و در افراد سالم 47 % بود (001/0p<). با افزایش شدت ناامنی غذایی، احتمال آرتریت روماتوئید بیشتر شد. سطح اقتصادی، وضعیت تاهل و تحصیلات با آرتریت روماتوئید ارتباط معنی دار داشتند. در حالی که در مدل رگرسیون لجستیک، ناامنی غذایی و وضعیت تاهل به طور مستقل با آرتریت روماتوئید ارتباط معنی دار داشتند (05/0p<). شدت ناامنی غذایی با شدت بیماری، خشکی صبحگاهی مفاصل، التهاب مفاصل و همچنین امتیاز ناامنی غذایی با شدت درد در بیماران، ارتباط معنی دار داشت (001/0p<).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان دهنده بالا بودن شیوع ناامنی غذایی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید و ارتباط معنی دار مثبت بین شدت ناامنی غذایی با شدت درد و علائم آرتریت روماتوئید بود.
    کلیدواژگان: ناامنی غذایی، آرتریت روماتوئید، عوامل اقتصادی اجتماعی، شدت درد
  • شهین شبرندی، نامدار یوسف وند *، فاطمه زارعی صفحات 43-50
    سابقه و هدف
    یکی از مهم ترین موضوعات در تحقیقات فیزیولوژیکی تلاش برای یافتن موادی است که باعث تسکین درد می شوند، لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر مطلوب احتمالی روغن زیتون خوراکی بر درد حاد و مزمن و بی دردی ناشی از مورفین با استفاده از تست فرمالین بود.
    مواد و روش ها
    تعداد 24 سر موش سوری NMRI جنس نر به 4 گروه تقسیم شدند (6n=). گروه ها شامل: 1- گروه شم: با مصرف غذای استاندارد معمولی به همراه تزریق نرمال سالین 2- گروه تجربی(1): با مصرف روغن زیتون خوراکی بکر و بدون تزریق مورفین، 3- گروه کنترل مثبت: با مصرف غذای استاندارد معمولی به همراه تزریق مورفین. 4- گروه تجربی (2): با مصرف روغن زیتون خوراکی بکر و تزریق مورفین . زمان تیمار خوراکی 4 هفته بود. روغن زیتون بکر به مقدار 10% به خوراک حیوانات گروه های تیمار اضافه شد، مورفین در دز 10 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت زیرجلدی تزریق گردید. درد با استفاده از آزمون فرمالین ارزیابی شد.
    یافته ها
    روغن زیتون بکر خوراکی موجب کاهش درد حاد (فاز اولیه تست فرمالین) (001/0p<) و درد مزمن (فاز ثانویه تست فرمالین) شد (001/0 p<). از طرفی روغن زیتون خوراکی اثر ضد درد ی مورفین را در مرحله درد مزمن تا حد زیادی افزایش داد که این کاهش درد در این مرحله از درد معنی دار بود (001/0p<).
    نتیجه گیری
    روغن زیتون بکر خوراکی دارای خاصیت ضد دردی بوده و خاصیت ضد دردی مورفین را افزایش می دهد. در واقع تجویز مورفین در حیواناتی که روغن زیتون بکر خوراکی را در رژیم غذایی مصرف کرده اند اثر ضد درد بیشتری دارد.
    کلیدواژگان: درد، روغن زیتون خوراکی، احساس درد، مورفین، تست فرمالین
  • عبدالعزیز افلاک سیر *، بهناز کیانی، فروغ کیانی صفحات 51-58
    سابقه و هدف
    مدل اعتقاد بهداشتی یکی از مدل هایی شناختی است که رفتارهای مرتبط با سلامتی مانند رفتار کنترل وزن را تبیین می کند. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت رفتار کاهش وزن و عوامل موثر بر قصد رفتاری کاهش وزن بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در دانشجویان دختر دانشگاه شیراز انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر روی 218 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شیراز به شیوه نمونه گیری در دسترس انجام شد. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه تنظیم شده بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی (health belief model) شامل منافع ادراک شده (perceived benefits)، موانع و تهدید ادراک شده (perceived barriers)، راهنماهای عمل (action cues) خودکارآمدی در ورزش کرد exercise self-efficcacy)) و خودکارآمدی رژیم غذایی (diet regimen self-efficacy) و قصد رفتاری کاهش وزن (behavioral intention of weight reduction) صورت گرفت. در تحقیق حاضر پایایی و روایی مقیاس اعتقاد بهداشتی به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS 16 با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، آلفای کرونباخ و رگرسیون چندگانه همزمان انجام پذیرفت.
    یافته ها
    7/14 درصد از دانشجویان در گروه لاغر، 7/58 درصد در گروه نرمال و 6/26 درصد در گروه دارای اضافه وزن و چاق قرار گرفتند. مولفه های مدل اعتقاد بهداشتی در مجموع توانستند 27 درصد از واریانس کل متغیر وابسته یعنی قصد رفتاری کاهش وزن را تبیین کنند. شاخص توده بدنی، راهنماهای عمل و خودکارآمدی در ورزش کردن توانستند به طور معنی داری قصد رفتاری کاهش وزن را پیش بینی کنند (01/0p<) اما سایر مولفه های مدل اعتقاد بهداشتی نتوانستند به طور معنی داری قصد رفتاری کاهش وزن را پیش بینی کنند.
    نتیجه گیری
    تحقیق حاضر نشان داد که احتمال کاهش وزن در زنان با شاخص توده بدنی بالاتر، بیشتر است. به علاوه، مطالعه حاضر نشان داد که احساس توانمندی در ورزش کردن و همچنین راهنماهایی که افراد از محیط خود دریافت می کنند نقش مهمی در قصد رفتاری کاهش وزن آنها دارد.
    کلیدواژگان: مدل اعتقاد بهداشتی، قصد کاهش وزن، دانشجویان دختر
  • علوم و صنایع غذایی
  • مریم رزمجو، پژواک خاکی *، مازیار فقیه نصیر، کرامت الله رضایی صفحات 59-66
    سابقه و هدف
    استفاده از عصاره پوست پرتقال در طب سنتی ایران، از گذشته مرسوم بوده است. هدف از این مطالعه بررسی فعالیت ضد میکروبی عصاره متانولی پوست پرتقال گونه سانگینلا بر روی میکروارگانیسم های استافیلوکوکوس اورئوس، اشریشیاکلی و کاندیدا آلبیکانس به عنوان جایگزینی مناسب به جای نگهدارنده های شیمیایی مرسوم می باشد.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش تاثیر mg/ml 31 عصاره پوست پرتقال در محیط آزمایشگاهی با استفاده از دیسک های کاغذی و تعیین حداقل غلظت بازدارنده (MIC) بر روی استافیلوکوکوس اورئوس و اشریشیاکلی و قارچ کاندیدا آلبیکانس بررسی و سپس تاثیر این عصاره بر ویژگی های میکروبیولوژیک، شیمیایی و حسی شیر طی مدت 7 روز نگهداری در دمای 4، 25 و 37 درجه سانتی گراد مورد بررسی قرار گرفته و شیر فاقد عصاره به عنوان شاهد در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    عصاره متانولی پوست پرتقال دارای اثرات ضدمیکروبی بر روی استافیلوکوکوس اورئوس، اشریشیاکلی و کاندیدا آلبیکانس بود به گونه ای که در روش MIC بیشترین اثر را روی کاندیدا و کمترین اثر را بر اشریشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس داشت. همچنین g/ml 15/0 عصاره متانولی پوست پرتقال باعث کاهش رشد میکروارگانیسم های مورد مطالعه در زمان های 6، 12، 24، 48، 72 ساعت در شیر شد. در شیر نیز نتایج نشان داد که دما روی رشد کاندیدا آلبیکانس تاثیرگذار بوده به گونه ای که با کاهش دما رشد میکروارگانیسم مذکور کاهش یافت. از سوی دیگر تاثیر عصاره بر استافیلوکوکوس اورئوس معنی دارتر از اشریشیاکلی بود.
    نتیجه گیری
    در این بررسی اثر مهاری عصاره متانولی پوست پرتقال بر رشد استافیلوکوکوس اورئوس، اشریشیاکلی و کاندیدا آلبیکانس در شرایط آزمایشگاهی و نیز در شیر ثابت شد. بنابراین می توان از آن به عنوان ترکیبی گیاهی در جهت بازدارندگی از رشد باکتری های بیماریزا استفاده کرد. مطابق نتایج به دست آمده استفاده از عصاره های پوست پرتقال در کنار فاکتور pH و دما تاثیر بیشتری بر مهارکنندگی رشد باکتری های مذکور، در مقایسه با استفاده از تنها یک فاکتور)استفاده از نگهدارنده ها) خواهد داشت.
    کلیدواژگان: عصاره پوست پرتقال، اثر ضد میکروبی، شیر، اثر بازدارندگی
  • حسین احمدی، جلال نوروزی، مهدی فرهودی، محمدرضا رحیمی، بهزاد رحت زاده* صفحات 67-74
    سابقه و هدف
    سالیکورنیا گونه ای از گیاهان هالوفیت (شوری پسند) است. در این مطالعه به بررسی ساختار و ویژگی های فیزیکوشیمیایی روغن گیاه سالیکورنیا گونه Salicornia persica Akhani sub sp. rudshurensis Akhani پرداخته شده است.
    مواد و روش ها
    برای استخراج روغن گیاه سالیکورنیا از روش سوکسله استفاده شد و روغن استخراج شده، با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی ارزیابی و پروفایل اسیدهای چرب و همچنین خصوصیات فیزیکوشیمیایی روغن مذکور ارزیابی شد. با استفاده از آزمون رنسیمت و اندازه گیری میزان پراکسید پایداری روغن استخراج شده مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    مقدار روغن استحصال شده از گیاه سالیکورنیا (گونه پرسیکا آخانی) 3/9 درصد بود و آزمون کروماتوگرافی گازی 10 نوع اسید چرب را در روغن استحصال شده شناسایی کرد. در میان اسیدهای چرب اشباع اسید غالب پالمیتیک اسید و در میان اسیدهای چرب غیراشباع اسید غالب آلفا لینولنیک اسید بود. ضریب شکست روغن استحصال شده (در دمای oC40) 4704/1، عدد یدی 34/150 گرم ید مصرفی در 100 گرم روغن، دانسیته gr/cm3 927/0، عدد صابونی 8/196 میلی گرم پتاس در گرم روغن و گرمای احتراق روغن (ΔHC) 9428 کالری بر گرم بود. اندیس پایداری اکسیداتیو روغن (OSI) در دمای 110 درجه سانتی گراد 5/8 ساعت و عدد پراکسید پس از 8 روز نگهداری در دمای 50 درجه سانتی گراد 5 میلی اکی والان اکسیژن فعال در کیلوگرم روغن گزارش گردید.
    نتیجه گیری
    با تحلیل یافته ها مشخص گردید که در روغن گیاه سالیکورنیا گونه پرسیکا آخانی حدود 70 درصد اسیدهای چرب غیراشباع وجود دارد که در این میان اسیدهای چرب آلفا لینولنیک (امگا 3) سهم قابل ملاحظه ای را به خود اختصاص داده است. علاوه بر این روغن استحصال شده از نقطه نظر پایداری اکسیداتیو در مقایسه با روغن های خوراکی مورد استفاده در صنعت غذا در جایگاه مناسبی قرار دارد.
    کلیدواژگان: سالیکورنیا، کروماتوگرافی گازی، پروفیل اسید چرب، خواص فیزیکوشیمیایی، پایداری اکسیداتیو
  • محمدحسین نائلی، جمشید فرمانی *، عزیزاله زرگران صفحات 75-86
    سابقه و هدف
    اینتراستریفیکاسیون بهترین روش تولید چرب های شکل پذیر بدون ترانس است. نقطه ذوب لغزشی (Slip melting point، SMP) یکی از ویژگی کیفی و عملکردی مهم محصولات چرب است. با این حال، روش های رایج اندازه گیری نقطه ذوب معمولا زمان بر هستند. لذا در این پژوهش مدل های رگرسیونی جهت توصیف SMP چربی های اینتراستریفیه شده به صورت تابعی از ترکیب اسیدهای چرب شان ساخته شدند. شاخص های نیکوئی برازش مدل های مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. در انتها بهترین مدل برای پیش بینی SMP چربی های اینتراستریفیه شده معرفی گردید.
    مواد و روش ها
    مخلوط های روغن سویا و پالم استئارین با نسبت های مختلف تحت اینتراستریفیکاسیون شیمیایی قرار گرفتند و ترکیب اسیدهای چرب و نقطه ذوب آن ها مشخص شد. SMP مخلوط های اینتراستریفیه شده به صورت تابعی از ترکیب اسیدهای چرب و با کمک آنالیزهای رگرسیونی توسط نرم افزار SigmaPlot و نرم افزار SPSS مورد پیش بینی و توسط نرم افزار STATISTICA با مقادیر تجربی مورد برازش قرار گرفت.
    یافته ها
    SMP مخلوط ها بعد از اینتراستریفیکاسیون شیمیایی به شکل معناداری کاهش یافت (p<0.05). یک همبستگی پیرسون معنادار بسیار خوب (99/0r >) بین تمامی اسیدهای چرب و SMP مخلوط های اینتراستریفیه شده روغن سویا: پالم استئارین مشاهده شد (01/0>p). بنابراین، از استراتژی های زیر برای مدل سازی SMP استفاده شد: به عنوان تابع چندگانه از اسیدهای چرب پالمیتیک، استئاریک، اولئیک، لینولئیک و لینولنیک، مدل سازی SMP به عنوان تابعی از اسیدهای چرب اشباع کل و اسیدهای چرب غیر اشباع کل، مدل سازی SMP به عنوان تابعی از اسیدهای چرب اشباع کل. مدل های پیشنهادی جهت پیش بینی SMP مخلوط های اینتراستریفیه شده روغن سویا: پالم استئارین دارای ضریب همبستگی (بین داده های تجربی و پیش بینی شده) بزرگ تر از 99/0 و میانگین خطای مطلق به ترتیب کم تر از °C 52/0 بود، که نشان دهنده قدرت پیش بینی بالای مدل ها می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج اعتبار سنجی نشان داد، مدل خطی چندگانه به صورت تابعی از اسیدهای چرب اشباع کل و غیر اشباع کل و مدل گمپرتز به عنوان تابعی از اسیدهای چرب اشباع کل می توانند SMP چربی های مختلف اینتراستریفیه شده را به خوبی پیش بینی کند. این مدل ها می توانند در طراحی فرمولاسیون های چربی های اینتراستریفیه مفید باشند.
    کلیدواژگان: اینتراستریفیکاسیون شیمیایی، مدل سازی، نقطه ذوب لغزشی، ترکیب اسیدهای چرب
  • پریسا راعی، سیدهادی پیغمبردوست *، صدیف آزادمرد دمیرچی، عارف اولادغفاری صفحات 87-94
    سابقه و هدف
    شیره خرما از فراورده های با ارزش ثانویه خرما است و سرشار از قند طبیعی بوده و برای بیماران دیابتی کم ضررتر است. در این تحقیق امکان تولید کیک اسفنجی به وسیله جایگزینی کامل یا مقداری از ساکارز توسط شیره خرما بررسی شد.
    مواد و روش ها
    ویژگی های خمیر کیک مانند وزن مخصوص، ویژگی های فیزیکی کیک شامل حجم، دانسیته ظاهری، دانسیته توده ای، تخلخل، رطوبت و فعالیت آبی و رنگ کیک و ویژگی های حسی کیک مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    با افزایش غلظت شیره خرما وزن مخصوص خمیر به طور معنی داری کاهش یافت. با جایگزین کامل یا مقداری از ساکارز با شیره خرما، حجم، دانسیته ظاهری، دانسیته توده ای، تخلخل و تقارن کاهش معنی داری داشتند. نمونه های تهیه شده با غلظت های مختلف شیره خرما در روز اول نگهداری رطوبت و فعالیت آبی بالاتری نسبت به نمونه کنترل داشتند (05/0p<). همچنین سفت ترین بافت در نمونه های دارای غلظت های بالای شیره خرما مشاهده شد (05/0p< ). رنگ نمونه های تهیه شده با شیره خرما تیره تر از نمونه کنترل بود. در مورد ویژگی های حسی نیز بیشترین امتیاز حسی مربوط به نمونه 25% شیره خرما بود.
    نتیجه گیری
    جایگزینی 25% شیره خرما با ساکارز نزدیک ترین نتایج را با نمونه کنترل نشان داد و به تولید کیک با کیفیت مطلوب منجر شد.
    کلیدواژگان: جایگزین ساکارز، کیک اسفنجی، ویژگی های کیفی، شیره خرما
  • پریسا امینی کادیجانی، محمد فرجی *، مریم سلامی صفحات 95-106
    سابقه و هدف
    رنگ های مصنوعی گروهی بسیار مهمی از افزودنی های خوراکی هستند. آنها به طور گسترده ای در سراسر جهان در صنایع غذایی و خوراک دام به دلیل قیمت پایین، اثر بخشی بالا و پایداری فوق العاده، به کار برده می شوند. در این تحقیق، روش ساده، سریع و حساسی با عنوان میکرو استخراج مایع-مایع پخشی جفت شده با اسپکتروفتومتری برای اندازه گیری مقادیر کم کارموزین در مواد غذایی پیشنهاد شد.
    مواد و روش ها
    در ابتدا عوامل موثر برکارایی استخراج کارموزین شامل نوع و مقدار حلال استخراج کننده و پخش شونده، pH محلول رنگ، درصد نمک، مقدار معرف زوج یون کننده مطالعه و بهینه شدند. در ادامه به منظور اعتباربخشی روش پیشنهادی، از سیستم کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا استفاده شد.
    یافته ها
    تحت شرایط بهینه، رفتار خطی خوبی در کل گستره غلظتی (μg/L 2000-10) با ضریب همبستگی خوب (9993 /0) به دست آمد. انحراف استاندارد نسبی بر پایه شش اندازه گیری مکرر در سطح غلظتی μg/L 250، 6% بود. درصد استخراج 90% بود و همچنین حد تشخیص روش پیشنهادی μg/L 2 بود.
    نتیجه گیری
    روش استخراجی میکرواستخراج مایع-مایع پخشی جفت شده با اسپکتروفتومتری در اندازه گیری کارموزین (درصد بازیابی های بالاتر از 95%) در غلظت های کم (در حد μg/L)، از صحت خوبی برخوردار است.
    کلیدواژگان: کارموزین، میکرواستخراج مایع، مایع پخشی، اسپکتروفتومتری، کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا
  • مقالات کوتاه
  • بهاره نیکویه، زهرا عبداللهی، فروزان صالحی، امیرحسین یارپروز، حمید علوی مجد، تیرنگ نیستانی* صفحات 107-112
    سابقه و هدف
    برنامه ملی مراقبت غذا و تغذیه با هدف تامین داده های مورد نیاز سیاست گذاری، از سال 1392 در کشور به اجرا در آمده است. از محورهای اصلی برنامه در سال های 92 مشکل شایع کمبود ویتامین D در کودکان کشور بود. در این مقاله تلاش شده است از یافته های برنامه برای سیاست گذاری استفاده گردد.
    مواد و روش ها
    در مجموع 667 فرد 5 تا 18 ساله از استان های آذربایجان غربی، خراسان جنوبی، خوزستان، سمنان، فارس و لرستان انتخاب شدند. از همه کودکان نمونه خون گرفته شد.
    یافته ها
    در زمستان، 2/93% کودکان وضعیت نامطلوب ویتامین D داشتند. در تابستان، به 7/71% کاهش یافت (001/0 p<). غلظت کلسیدیول تابستان در همه استان ها افزایش معنی داری داشت. این افزایش در استان آذربایجان غربی بیش از سایر استان ها بود.
    نتیجه گیری
    شیوع بالای وضعیت نامطلوب ویتامین D کودکان سیاست گذاران را برآن داشت برنامه مکمل یاری دوز بالا (IU 50000 در ماه) را در سال 94-93 در مدارس به اجرا در آورند. انتظار می رود با این مداخله، غلظت کلسیدیول به طور متوسط nmol/L 42 و حداکثر تا nmol/L 50 افزایش یابد و در تابستان و آغاز پاییز، میزان شیوع کمبود به سطح پایه (حدود 72%) بازگردد. با توجه به یافته های این مطالعه، در صورت ادامه مکمل یاری در تابستان، در اوج غلظت کلسیدیول سرم، باز هم میانگین بین nmol/L 85 تا nmol/L 103 خواهد بود که با احتساب 2 انحراف معیار باز هم از سطح مسمومیت زا فاصله بسیاری خواهد داشت. از این رو پیشنهاد می شود مکمل یاری در فصول گرم نیز ادامه یابد.
    کلیدواژگان: ویتامین D، تغییرات فصلی، کودک، مکمل یاری
  • سعیده اسمعیلی، الهام واعظ، علی یاسیتی، امیر محمد مرتضویان، سارا سهراب وندی *، روح الله فردوسی، کیانوش خسروی دارانی صفحات 113-120
    سابقه و هدف
    نوشیدنی مالت به دلیل ویژگی های حسی و تغذیه ای یکی از نوشیدنی های پرمصرف در دنیا می باشد. با غنی سازی نوشیدنی ها با اجزای فراسودمند مانند پری بیوتیک ها به عنوان جایگزین مناسب ساکارز می توان در جهت بهبود سلامت جامعه عمل نمود. هدف از این تحقیق، تولید آزمایشگاهی نوشیدنی پری بیوتیک مالت با هدف جایگزینی ساکارز با اینولین و بررسی خواص فیزیکو شیمیایی آن می باشد.
    مواد و روش ها
    ورت حاوی رازک و اینولین به تنهایی یا به همراه ساکارز با نسبت های مشخص (اینولین 3%، اینولین 5/1%-ساکارز 5/1%، ساکارز 3%) تهیه شدند و پس از پاستوریزاسیون در دو دمای C°4 و C° 25 در مدت 4 ماه نگهداری شدند و آزمون های فیزیکی و شیمیایی (pH، بریکس، اسیدیته و رنگ) هر 2 ماه یکبار روی نمونه ها انجام شد.
    یافته ها
    میزان بریکس نمونه ها با درصد اینولین ارتباط مستقیم دارد. تیمارهای حاوی 3% اینولین بیشترین و تیمار شاهد کمترین مقدار بریکس را دارا بود. افزودن اینولین و کاهش مقدار ساکارز بر روی pH نمونه ها در طول مدت نگهداری تغییر معنی داری ایجاد نکرد (05/0p>). بدین گونه که ابتدا در زمان های اولیه pH در نمونه های حاوی اینولین بیشترین مقدار و با گذشت زمان pH کاهش یافت. در تمام نمونه ها میزان pH به طور محسوسی تغییر نکرده است ولی در نمونه های اینولین 3% نسبت به اینولین 5/1 درصد میزان pH کمتر کاهش یافته است. به علاوه، کاهش میزان اینولین منجر به افزایش اسیدیته شد. با توجه به بررسی های انجام شده، با افزایش اینولین، مقدار رنگ و کدورت به دلیل کاهش پراکنش نور بیشتر می شود. تغییرات رنگ در طول مدت نگهداری در دو دمای C°4 و C° 25 معنی دار نبود (05/0p>).
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق نشان داد افزودن اینولین به نوشیدنی مالت بدون آن که در ویژگی های فیزیکوشیمیایی آن تغییر معنی دار نامطلوبی ایجاد کند، می تواند با بهبود ویژگی های تغذیه ای آن از طریق تولید نوشیدنی پری بیوتیک اثر سلامت بخش بر سلامت جامعه داشته باشد و به عنوان جایگزین مناسب ساکارز استفاده شود.
    کلیدواژگان: نوشیدنی مالت، پری بیوتیک، اینولین
|
  • F. Sayyedi, Z. Asemi *, M. Goli, F. Bahmani, S. Alizadeh, A. Esmaillzadeh Pages 1-10
    Background and Objectives
    Recent evidence suggests that antioxidants and synbiotics intake due to the effect on inflammatory cytokines and oxidative stress may affect the glycemic control and blood lipids of diabetic patients. The aim of study was to investigate the effect of synbiotic Gaz fortified with beta-carotene consumption on metabolic profile among patients with type 2 diabetes (T2D).
    Materials And Methods
    This randomized double-blinded cross-over controlled clinical trial was conducted among 51 patients with T2D aged 35-70 y. After a 2-wk run-in period, the individuals were randomly assigned to consume either a synbiotic Gaz fortified with beta-carotene (n=51) or control food (n=51) for 6 weeks. A 3-week washout period was applied; then the subjects were crossed over to the alternate treatment arm for an additional 6 weeks. The synbiotic Gaz fortified with beta-carotene contained a probiotic viable and heat-resistance strain Lactobacillus sporogenes (1×107 CFU), 0.15 g inulin as prebiotic and 0.04 g beta-carotene. The control food (the same substance without probiotic bacteria, prebiotic inulin and beta-carotene) was packed in identical 7-gram packages. The patients were asked to consume the synbiotic or control Gaz three times a day. Fasting blood samples were taken at baseline and after 6-wk phase of intervention to measure the metabolic profile.
    Results
    After 6 weeks of intervention, synbiotic Gaz fortified with beta-carotene consumption compared with the control Gaz has resulted in a significant decrease in serum insulin (changes from baseline: -1.00±7.90 vs. .68±6.91 µIU/mL, P=0.002), HOMA-IR (-0.73±3.96 vs. .82±4.09, P=0.002), HOMA-B (-0.52±19.75 vs. .71±17.15, P=0.01), triglycerides (-2.86±49.53 vs. .14±50.10 mg/dL, P=0.02), VLDL-cholesterol (-0.57±9.90 vs. .03±10.02 mg/dL, P=0.02) and total-/HDL-cholesterol ratio (-0.01±1.08 vs. .64±0.81, P=0.001).
    Conclusion
    In conclusion, consumption of the synbiotic Gaz fortified with beta-carotene for 6 weeks among the T2D patients compared with the control Gaz had beneficial effects on the serum insulin concentrations, insulin resistance, triglycerides, VLDL-cholesterol, and total-/HDL-cholesterol, but not on other biochemical profiles.
    Keywords: Synbiotic_Insulin resistance_Glycemic control_Blood lipid_Type 2 diabetes
  • L. Dehghanian, A. Rustee, A. Hekmatdoost* Pages 11-18
    Background And Objectives
    Irritable bowel syndrome (IBS) is a chronic disease with gastrointestinal disorders with serious effects on the quality of life. Recent investigations enumerated IBS among the complications of vitamin D deficiency. We investigated the effect of supplementation of vitamin D on improving the symptoms of IBS.
    Materials And Methods
    Sixty six patients who referred to the gastroenterology clinics and were diagnosed with IBS were invited to participate in this study. At the beginning of the study, the blood tests were done for all of them after fasting for about 12 to 14 hours. If the 25(OH)D serum level was lower than 30 ng/mL, these patients with IBS were eligible to enter to the study. At the beginning of the study, they were asked to prepare a 3-day (a holiday and two working days) note of their 24-hour food intakes. Then the clinical symptoms and quality of life questionnaire were filled out for them. Using the Stratified Blocked Randomization method, each person was devoted to receive either the vitamin D3 supplement or placebo. The intervention period in this research was 8 weeks. The patients in the test group took one 50000 IU dose of vitamin D3 weekly (as a pill), and people in the control group received a placebo (containing rice flour) weekly. Both groups received the same dietary recommendations.
    Results
    According to our results, vitamin D supplementation in patients with IBS may lead to a significant increase in 25(OH)D serum level (with a mean difference of less at the end of the study: -23/24 ±14), and significant reduction in the severity of clinical symptoms (p-value
    Conclusion
    It seems that taking a dose of vitamin D used in this study (50000 IU weekly) may be effective in improving IBS symptoms.
    Keywords: Irritable bowel syndrome symptoms, Vitamin D3, Clinical trial
  • S. Mansouri, S. Shab, Bidar, Tr Neyestani *, A. Djazayery, Mr Eshraghian Pages 19-30
    Background And Objectives
    Emerging data suggest an association between low serum concentrations of 25(OH)D and central obesity. This study aimed to investigate the effect of daily intake of vitamin D-fortified yogurt drink (doogh) on central obesity indicators in subjects with type 2 diabetes (T2D) and the possible modulation of this effect by vitamin D receptor (VDR)-Cdx-2 genotypes.
    Materials And Methods
    Sixty T2D subjects were randomly allocated into two groups to receive either plain doogh (PD; n=29, containing 170 mg calcium and no vitamin D/250 mL) or vitamin D3-fortified doogh (FD; n=31, containing 500 IU/250 mL) twice a day for 12 weeks. 25(OH)D, glycemic and adiposity indicators were evaluated before and after the intervention. VDR genotypes in the extended number of T2D subjects were determined in the FD group (n=60).
    Results
    After 12 weeks, in the FD compared to the PD group, serum 25(OH)D increased (.4 nmol/L vs. -4.8 nmol/L, p
    Conclusions
    Daily intake of 1000 vitamin D-fortified doogh for 12 weeks improved the central obesity indices in the T2D subjects, and the improvement was more pronounced in the carriers of the AA genotype of VDR-Cdx-2.
    Keywords: Vitamin D_Adiposity_Fat mass_Visceral fat_Type 2 diabetes
  • S. Moradi, Ar Dorosty *, K. Noori, R. Tavakkoli, F. Jamshidi Pages 31-42
    Background And Objective(s)
    Rheumatoid arthritis is an autoimmune disease that results in a chronic, systemic inflammation. Food insecurity is defined as the limited or uncertain availability of enough food for an always active and healthy life. Due to the impact of food insecurity in chronic diseases as stressor and its impact on food intake, this study aimed to assess the association between food insecurity as well as some other socio-economic factors and rheumatoid arthritis in newly diagnosed patients.
    Materials And Methods
    A case-control study was conducted on 60 patients with rheumatoid arthritis admitted to the clinics of Shariati and Imam Khomeini Hospitals in Tehran as cases, and 60 healthy individuals without rheumatoid arthritis as controls while age and sex were matched. Generally, demographic and socioeconomic characteristics and food insecurity status were compared. Diagnosis of rheumatoid arthritis was according to the medical records by a specialist, food insecurity was according to the 18-item USDA household food insecurity questionnaire, and socio-economic characteristics were collected through general information questionnaires. Data were analyzed with SPSS IBM20 software. The relationship between rheumatoid arthritis and food insecurity was evaluated using logistic regression, and mean quantitative data analyzed with t-test. The difference between qualitative variables was analyzed with Chi-square test.
    Results
    In this study, the positive association between rheumatoid arthritis and food insecurity was found. The prevalence of food insecurity among patients was 82%, and in healthy subjects it was 47% (P
    Conclusion
    This study demonstrates the high prevalence of food insecurity in patients with rheumatoid arthritis, and a significant positive association between the severity of food insecurity with pain score and signs of rheumatoid arthritis.
    Keywords: Food insecurity, Rheumatoid arthritis, Socio, economic factors, Pain score
  • Sh Shabrandi, N. Yousofvand *, F. Zarei Pages 43-50
    Background And Objectives
    One of the important objectives of physiological investigations is to find substances involved in pain relieving. This study investigated the effects of dietary virgin olive oil on acute and chronic pain and morphine analgesia in male mice using formalin test.
    Materials and Methods
    24 male NMRI mice were randomly divided into 4 groups, 6 animals in each group (n = 6): 1) Sham group, consumption of standard diet during experiment, 2) Experimental group I, consumption of standard diet with olive oil but without receiving morphine, 3) Control group, consumption of standard diet and received morphine, and 4) Experimental group II, consumption of standard diet with olive oil and receiving morphine. Oral treatment period was 4 weeks. 10% olive virgin oil was added to standard diet, and morphine (10 mg/kg body weight), as standard drug, was injected subcutaneously. Pain was evaluated by using the formalin test.
    Results
    Oral administration of virgin olive oil could decrease neurogenic pain (the first phase of the formalin test) (p
    Conclusion
    Oral administration of virgin olive oil has analgesic properties, and increases morphine’s analgesic effect. In fact, morphine in animals that have consumed edible virgin olive oil in their diet has more pain-relieving effect.
    Keywords: Pain, Edible olive oil, Nociception, Morphine, Formalin test
  • A. Aflakseir *, B. Kiani, F. Kiani Pages 51-58
    Background And Objectives
    The health belief model (HBM) is one of the cognitive models that try to explain health-related behaviors such as weight reduction intention. The present research aims to examine the role of health belief model in predicting behavioral intention of weight reduction in a sample of university female students in Shiraz.
    Materials And Methods
    A total of 218 undergraduate students were recruited from the University of Shiraz using convenience sampling. The participants completed a questionnaire developed based on the health belief model, and consisted of the items on the behavioral intention of weight reduction and health beliefs model. The HBQ included six components (perceived benefit, perceived barrier, perceived threat, action cues, exercise self-efficacy, and diet regimen self-efficacy). The reliability and validity of the HBQ were confirmed in the present study. Data were analyzed by descriptive statistics, Cronbach's alpha and multiple regression analysis using SPSS version 16.
    Results
    The findings showed that 14.7% of the participants fall in underweight, 58.7% in normal weight and 26.6% in overweight or obesity range. The results also indicated that components of HBM explained 27 % of the variance of the behavioral intention of weight reduction. Three independent variables including Body Mass Index (BMI) (p
    Conclusion
    The present study showed that female students with a higher BMI were more likely to have weight reduction intention. Furthermore, exercise self-efficacy and action cues had a significant role for considering weight reduction intention.
    Keywords: Health belief model, Weight reduction intention, Female students
  • M. Razmjoo, P. Khaki *, M. Faghih Nasiri, K. Rezaei Pages 59-66
    Background And Objectives
    Orange peel extract has been used in Iranian traditional medicine since the long past. The aim of this study was to investigate the antimicrobial activity of methanol extract of orange peel, Sangynla species, on the microorganisms of Staphylococcus aureus, Escherichia coli and Candida albicans as an alternative for conventional chemical preservatives.
    Materials And Methods
    In this study, the effect of 31 mg/ml orange peel extracts was investigated by using disk diffusion method and minimum inhibitory concentration (MIC) on Staphylococcus aureus, Escherichia coli and Candida albicans. Also the effect of orange peel extract on the biochemical, microbiological and sensory characteristics of milk was studied during 7 days in 4, 25 & 37°C. The controls were milk samples without extract.
    Results
    The research showed that orange peel extract has an antimicrobial effect on Staphylococcus aureus, Escherichia coli and Candida albicans. In MIC method, the growth inhibitory activity of the extract on Staphylococcus aureus and Escherichia coli was more than on Candida albicans. At 0/15 g/ml concentration of orange peel extract, the growth of all microorganisms in the milk was reduced at 6, 12, 24, 48 and 72 hours. There was a significant correlation between temperature and growth of Candida albicans. In comparison, the orange peel extract is more effective on the growth of Staphylococcus aureus than on Escherichia coli.
    Results and
    Conclusion
    In this research, the inhibitory effect of orange peel extract on Staphylococcus aureus, Escherichia coli and Candida albicans has been proven; therefore, it can be used as a herbal combination to inhibit the growth of pathogens in milk. According to the research results, in addition to the orange peel extract, pH and temperature have more bacterial inhibitory activity simultaneously.
    Keywords: Orange peel, Extract, Antimicrobial activity, Milk
  • H. Ahmadi, J. Noroozy, M. Farhoodi, Mr Mohammad, B. Rahmatzadeh* Pages 67-74
    Background And Objectives
    Salicornia is a genus of halophyte (salt tolerant). In this study, the structure and physicochemical properties of Salicornia Persica Akhani (sub sp. rudshurensis Akhani) oil were investigated.
    Materials And Methods
    Soxhlet method was used to extract Salicornia oil, and the obtained oil was evaluated by using gas chromatography. Then its fatty acids profile and physicochemical properties were evaluated. Finally, the oxidative stability of oil was determined based on rancimat test and peroxide value.
    Results
    Maximum oil content extraction from plant Salicornia Persica Akhani was 9.3%. Gas chromatography analysis identified 10 types of fatty acids in the extracted oil. Palmitic acid among the saturated fatty acids and alpha-linolenic acid among the polyunsaturated fatty acids was predominant. Refractive index (°C), Iodine Value (IV), density, Saponification number and combustion heat (ΔHC) were 1.4704, 150.34 g I2/m gr oil, 0.927 gr/cm3, 196.8 mg KOH/g oil, 12.4 and 9428 Cal/g, respectively. Oxidative stability index (OSI) at 110°C was 8.5 hours, and the peroxide value after 8 days storage at 50°C was 5 meq active oxygen per kg of oil.
    Conclusion
    The analysis revealed that the oil extracted from Salicornia Persica Akhani contained about 70% unsaturated fatty acids, and its dominant fatty acid was alpha-linonenic acid. In addition, the extracted oil had proper oxidative stability compared to other edible oils used in the food industry.
    Keywords: Salicornia, Gas chromatography, Fatty acids profile, Physicochemical properties, Oxidative stability
  • Mh Naeli, J. Farmani *, A. Zargarran Pages 75-86
    Background And Objectives
    Slip melting point (SMP) is one of the most important qualitative and functional properties of fats. However, the common melting point determination methods are generally time-consuming. Therefore, in this research, regression models were developed for description of the SMP of interesterified fats as a function of fatty acid composition.
    Materials And Methods
    Blends of soybean oil and palm stearin were subjected to chemical interesterification, and the fatty acid composition and SMP of the products were determined. SMP of the interesterified fats was modeled as a function of fatty acid composition using regression analysis. Goodness of fit of different models was evaluated, and finally, the best model for SMP prediction was determined.
    Results
    The SMP of blends decreased after interesterification significantly (p 0.99) was observed between SMP and all fatty acids (p
    Conclusions
    The results of model validation showed that the model describes SMP as a multiple function of total saturated and unsaturated fatty acids and the Gompertz model describes SMP as a function of total saturated fatty acids could predict the SMP of different interesterified fats in the best way. The models may be useful in the design and development of new interesterified fat formulations.
    Keywords: Chemical interesterification, Modeling, Slip melting point, Fatty acid composition
  • P. Raei, H. Peighambardoust *, S. Azadmard, Damirchi, A. Olad Ghaffari Pages 87-94
    Background And Objectives
    Date syrup is a valuable secondary product of dates. It is full of natural sugar and is useful for diabetics. The objective of this study was to investigate the possibility of producing sponge cake by complete or partial substitution of sucrose with date syrup.
    Materials And Methods
    Cake batter properties such as specific gravity, cake characteristics such as volume, apparent density, porosity, moisture and water activity, crust color and textural firmness were determined.
    Results
    The results showed that increasing the concentration of date syrup significantly (p
    Conclusion
    Sponge cake prepared by 25% date syrup had similar quality characteristics to those of control cake.
    Keywords: Sucrose replacement, Sponge cake, Quality, Date syrup
  • P. Amini, M. Faraji *, M. Salami Pages 95-106
    Background And Objectives
    Synthetic colorants are very important class of food additives. They are widely used all over the world in food and feed industries due to their low price, high effectiveness and excellent stability. In this research, a simple, rapid and sensitive method termed as “dispersive liquid-liquid microextraction” combined with spectrophotometry determination is proposed for determining the trace amounts of carmoisine in food samples.
    Materials And Methods
    Several factors influencing the extraction efficiency of carmoisine including the type and amount of extraction solvent and disperser solvent, pH, ionic strength, and amount of ion-pairing reagent were studied and optimized. The proposed method was validated by high performance liquid chromatography technique.
    Results
    Under the optimal conditions, a good linear behavior over the investigated concentration ranges (10-2000 μg/L) with good correlation of determination, R2> 0.9993, was obtained. The relative standard deviation (RSD) based on six replicate determinations at 250 μg/L level of carmoisine was 6%. The extraction percent was 90%, and the limit of detection (LOD) of the proposed approach was 2.0 μg/L.
    Conclusion
    Dispersive liquid-liquid microextraction method coupled with spectrophotometric has good accuracy (spike recoveries greater than 95%) for determining the trace amounts of carmoisine (μg/L).
    Keywords: Carmoisine, Dispersive liquid, liquid microextraction, Spectrophotometry, High performance liquid chromatography
  • B. Nikooyeh, Z. Abdollahi, F. Salehi, Ah Yarparvar, H. Alavimajd, T. Neyestani* Pages 107-112
    Background And Objectives
    The National Food and Nutrition Surveillance (FNS), with the aim of providing information for policy makers, was established in Iran since 2014. For the first couple of years, it focused on the problem of vitamin D deficiency. The scope of this paper is to translate information about the vitamin D status to policy. Materials and
    Methods
    In total, 667 apparently healthy children aged 5-18 years were randomly selected from six regions of Iran (West Azerbaijan, Semnan, Lorestan , South Khorasan, Khozestan, and Fars). Blood samples were obtained after an overnight fasting in two seasons (winter and summer).
    Results
    About 93% and 72% of the children had undesirable vitamin D status (25(OH)D
    Conclusions
    Repeatedly reported high prevalence of hypovitaminosis D has made the policy makers to urgently implement a high-dose supplementation program (50’000 IU/mo) in schools. By this means, it can be expected that calcidiol concentrations increase about 42 to 50 nmol/L, and then during summer, the prevalence of deficiency would return to the baseline (~72%). Based on our findings, in summer, the highest concentrations of 25(OH)D will reach to the range of 85-103 nmol/L that even with 2SD, the peak concentration will still be far from toxic levels. Continuation of vitamin D supplementation for children during summer is, therefore, recommended. Keywords: Vitamin D Deficiency, Children, Seasonal change, Supplementation
    Keywords: Vitamin D Deficiency_Children_Seasonal change_Supplementation
  • S. Esmaeili, E. Vaez, A. Yassini, Am Mortazavian, S. Sohrabvandi *, R. Ferdosi, K. Khosravi, Darani Pages 113-120
    Background And Objectives
    Malt extract (because of specific sensory and nutritional properties) is one of the most widely consumed beverages in the world. Enrichment of beverages with functional ingredients such as prebiotics as a substitutive of sucrose can be used to improve public health practice. So, the aim of this research is production of prebiotic malt extract in laboratory scale by replacing sucrose with inulin and investigating its physicochemical properties.
    Materials and Methods
    Malt with Razak and inulin alone or in combination with sucrose with specific ratios (inulin 3%, inulin 1.5%, sucrose 1.5%, and sucrose 3%) were prepared, and after pasteurization, maintained at 4 and 25 ° C for every 2 months (4 months). Then physical and chemical tests (including pH, Brix, pH and color) were done on the samples.
    Results
    The Brix of samples correlated with the amount of inulin. The samples with maximum and minimum levels of Brix were inulin 3% and control, respectively. Also addition of inulin, and consequently, reducing the amount of sucrose led to decreasing the samples’ pH during storage (p-value≥0.05). At the beginning, pH in the samples containing inulin was the highest, which was decreased during the storage time. In all cases, the pH levels were not changed significantly but in the samples with inulin 3%compared to inulin1.5%, the pH levels were less decreased. Moreover, the reducing amount of inulin caused increasing the acidity of the samples. According to investigations, the increased amount of inulin was correlated with increasing the color and turbidity of the samples because of reducing light scattering. The changes of color during storage at 4 and 25 ° C were not significant (p-value≥0.05).
    Conclusion
    The results showed that addition of inulin to malt extract had no significant adverse effect on the physicochemical properties of the product. However, it could improve the nutritional characteristic of the product by production of a probiotic beverage, and thus have health effects on the public health and be an effective suitable alternative of sucrose. Keywords: Malt extract, Prebiotic, Inulin
    Keywords: Malt extract, Prebiotic, Inulin