فهرست مطالب

فصلنامه اکوفیزیولوژی گیاهان زراعی
پیاپی 16 (زمستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/12/23
  • تعداد عناوین: 11
|
  • داود حسن پناه، حسن حسن آبادی صفحات 1-18

    کلون های امیدبخش 10-397008، 7-397009 و 3-397009 و ارقام ساوالان، آگریا (شاهد) و کایزر (شاهد) در سه تیمار آبیاری به صورت طرح اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اردبیل طی دو سال (1387 و 1388) بررسی شد. در کرت اصلی سه تیمار آبیاری (آبیاری به میزان 50، 75 و 100 درصد آب مورد نیاز) و در کرت فرعی ارقام و کلون های امیدبخش اعمال شد. نتایج تجزیه واریانس صفات نشان داد که بین سطوح آبیاری و ارقام از لحاظ صفات عملکرد غده ی کل و قابل فروش، تعداد و وزن غده در بوته ی کل و قابل فروش، بین سال و اثرمتقابل سال و رقم از لحاظ صفت عملکرد غده ی کل، بین اثرمتقابل سطوح مختلف آبیاری و رقم از لحاظ کلیه ی صفات به جز وزن غده ی کل در بوته و تعداد ساقه ی اصلی اختلاف معنی داری وجود دارد. در شرایط 100 درصد آب مورد نیاز کلیه ی ارقام و کلون ها، در شرایط 75 درصد آب مورد نیاز کلون های 3-397009، 10-397008 و 7-397009 و ارقام ساوالان و کایزر و در شرایط 50 درصد آب مورد نیاز کلون های 10-397008 و 3-397009 و رقم ساوالان از عملکرد غده ی قابل فروش بیشتری برخوردار بودند. کلون 10-397008 در کلیه ی سطوح آبیاری از بیشترین تعداد و وزن غده ی قابل فروش در بوته برخوردار بود. در شرایط تنش ملایم و شدید، از نظر شاخص های حساسیت، تحمل و مقاومت به تنش کم آبی کلون های 3-397009، 10-397008 و رقم ساوالان نیمه متحمل تا متحمل و رقم آگریا حساس به تنش آبی انتخاب شدند.

    کلیدواژگان: ارقام و کلون های سیب زمینی، عملکرد غده، کم آبی، Solanum tuberosum
  • شهرام الیاسی، داود ارادتمند اصلی، ابراهیم روحی، عادل سی و سه مرده صفحات 19-28

    بررسی الگوی توزیع مواد فتوسنتزی و پر شدن دانه در گندم در شرایط تنش خشکی بسیار حایز اهمیت است. به منظور بررسی رابطه ی بین تنش خشکی و پر شدن دانه ها و همچنین عملکرد ارقام مختلف، تعداد 4 رقم گندم MV17 (پاکوتاه)، الوند، شهریار (نیمه پاکوتاه) و توس (پابلند) در یک آزمایش مزرعه ای مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی (تنش خشکی به عنوان کرت اصلی و ارقام به عنوان کرت فرعی) با سه تکرار اجرا شد. تنش خشکی شامل T1: حذف یک نوبت آبیاری قبل از گلدهی (50-35 زادوکس)، T2: آبیاری کامل تا ده روز بعد از گلدهی و قطع آن تا رسیدگی کامل (70 زادوکس به بعد) و T3: تیمار شاهد (آبیاری کامل) بود. در شرایط تنش قبل از گلدهی بیشترین عملکرد را رقم الوند با 2728 کیلوگرم در هکتار (29.14% کاهش نسبت به تیمار شاهد) و کمترین با 1979 کیلوگرم در هکتار، رقم توس (43.82% کاهش) داشتند. در رقم پابلند توس تغییری در سرعت پر شدن دانه در تنش قبل از گلدهی حاصل نشد. در تیمار تنش خشکی بعد از گلدهی سرعت پر شدن دانه در رقم توس کاهش پیدا کرد. در تنش بعداز گلدهی (70 زادوکس به بعد) طول مدت پر شدن در رقم MV17 افزایش و در رقم توس کاهش داشت. رقم الوند علی رغم دارا بودن بیشترین سرعت رشد، کمترین طول دوره ی رشد و بیشترین عملکرد (3850 کیلوگرم در هکتار) را داشت. نتایج در این آزمایش نشان داد که رشد دانه در ارقام پاکوتاه، نیمه پاکوتاه و پابلند در اثر تفاوت در طول دوره ی فعال پر شدن دانه، وزن نهایی دانه و نیز سرعت پر شدن دانه اختلاف معنی داری دارند و کاهش سرعت رشد دانه موجب افزایش طول دوره ی رشد و در نهایت کاهش وزن دانه و عملکرد گردید.

    کلیدواژگان: تنش خشکی، دوره و سرعت پر شدن دانه، گلدهی، گندم
  • نسیم سعادت زاده، سیدمحسن نبوی کلات، رضا بهاری کاشانی صفحات 29-42

    به منظور بررسی اثر تراکم گیاه و مقادیر مختلف کود نیتروژن بر عملکرد کمی وکیفی ذرت علوفه ای آزمایشی در سال زراعی 88-1387 به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا گردید. 4 سطح کود نیتروژن شامل (صفر، 75، 150 و 225 کیلوگرم در هکتار) به عنوان عامل اصلی و 3 سطح تراکم گیاهی شامل (75 ،100 و 125 هزار بوته در هکتار) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج بررسی نشان داد که با افزایش سطوح نیتروژن و تراکم گیاهی، ارتفاع گیاه، درصد پروتئین خام و پروتئین تولیدی در هکتار افزایش، قطر ساقه، وزن برگ و وزن بلال با افزایش تراکم کاهش ولی با افزایش نیتروژن افزایش یافت. بیشترین عملکرد علوفه در سطح نیتروژن 150 کیلوگرم در هکتار (معادل 46 تن) و تراکم 100 هزار بوته در هکتار (40.27 تن) به دست آمد. همچنین، بیشترین عملکرد پروتئین در هکتار (7 تن) متعلق به سطح 150 کیلوگرم نیتروژن و تراکم 125 هزار گیاه در هکتار بود.

    کلیدواژگان: پروتئین خام، عملکرد علوفه، ماده ی خشک، وزن بلال
  • آیسان گوراوانچی، سیدعلی موسوی زاده، علی رضا مطلبی آذر، ورهرام رشیدی صفحات 43-54

    این مطالعه جهت بررسی تاثیر محیط کشت و ژنوتیپ روی کال زایی و باززایی دو رقم پیاز خوراکی از طریق کشت نوک ریشه انجام گرفت. برای کال زایی، ریز نمونه های نوک ریشه ی گیاهچه های استریل دو روزه (به طول 1 تا 3 میلی متری) روی چهار محیط کشت (1 میلی گرم در لیتر 2،4-D میلی گرم در لیتر 0.5 2،4-D ، میلی گرم در لیتر 0.5 2،4-D به همراه 0.5 میلی گرم در لیتر kinetin، میلی گرم در لیتر 1 2،4-D به همراه 1 میلی گرم در لیتر kinetin) در شرایط تاریکی قرارگرفتند. واکشت نمونه ها بعد از 4 هفته انجام و سپس کال های تولیدی به مدت 4 هفته در محیط کشت جنین زایی و پس از تشکیل جنین، 8 هفته در محیط باززایی گیاه قرار داده شدند. نتایج حاصل نشان داد که درصد کال زایی به طور معنی داری تحت تاثیر نوع رقم و محیط کشت قرار گرفت، اما اثر متقابل این دو عامل بر درصد کال زایی معنی دار نبود. درصد باززایی گیاه و تعداد جنین در هر کال به طور معنی داری تحت تاثیر رقم قرار داشت، اما نوع محیط کشت و اثر متقابل این دو عامل روی درصد باززایی گیاه و تعداد جنین در هر کال معنی دار نبود. درصد کال جنین زا به طور معنی داری تحت تاثیر رقم بوده اما نوع محیط کشت روی درصد کال جنین زا تاثیر معنی داری نداشت. رقم سفید کاشان نسبت به رقم قرمز ری از درصد کال زایی، درصد باززایی گیاه، تعداد جنین در هر کال، درصد کال جنین زای بالاتری برخوردار بوده و در محیط کشت شامل ترکیبات هورمونی2،4-D و kinetinبرای کال زایی، استفاده از 0.5 میلی گرم در لیتر 2،4-D و میلی گرم بر لیتر0.5 kinetin می تواند مفید باشد. با توجه به درصد کال زایی، جنین زایی و درصد باززایی گیاه، رقم سفید کاشان و محیط کشت حاوی 0.5 میلی گرم در لیتر 2،4-D نسبت به بقیه ی محیط کشت ها، مناسب تر تشخیص داده شدند.

    کلیدواژگان: باززایی، پیاز خوراکی، جنین زایی، کال زایی، کشت درون شیشه ای
  • پژمان مرادی، محمدرضا حسن دخت، عبدالکریم کاشی صفحات 55-70

    شنبلیله گیاهی یک ساله متعلق به تیره ی بقولات است که سابقه ی کاشت طولانی در ایران دارد. توده های متنوعی از این گیاه در کشور یافت می شود، و لازم است که تحقیق کاملی به منظور شناسایی و ارزیابی این توده ها صورت پذیرد. به منظور ارزیابی تنوع ژنتیکی توده های بومی شنبلیله ایرانی، 20 توده از نقاط مختلف کشور جمع آوری و صفات کمی و کیفی آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد توده های شنبلیله مورد بررسی از نظر اغلب صفات ارزیابی شده در سطح احتمال 5 و 1 درصد با یکدیگر اختلاف معنی داری داشتند. عملکرد توده های مورد بررسی بین 23.93 الی 44.41 گرم وزن تر در هر بوته متغیر بود. همچنین، از نظر گلدهی، توده ها به گروه های زودگل، میان گل و دیرگل طبقه بندی شدند. نتایج نشان داد این توده ها از 39 تا 76 روز بعد از کاشت وارد مرحله ی گلدهی شدند. وزن هزار دانه نیز در میان توده ها تفاوت معنی داری داشت و میزان آن از 5.65 گرم در توده سمنان و 19.44 گرم در توده کرمانشاه متغیر بود. بر اساس تجزیه خوشه ای، توده ها در 3گروه قرار گرفته و هر گروه به ترتیب 11، 8 و 1توده ی بومی را شامل شدند. بررسی سطح پلوییدی توده های بومی نشان داد که تمامی توده های مورد بررسی، دیپلوئید (16 = 2x = n2) بودند. نتایج این تحقیق نشان داد توده های بومی شنبلیله ایرانی از نظر صفات مورد مطالعه از تنوع بالایی برخوردار هستند و منبع ژنتیکی مناسبی برای برنامه های اصلاحی به شمار می روند.

    کلیدواژگان: توده های ایرانی شنبلیله، سطح پلوییدی، صفات فنولوژیک و فیزیولوژیک
  • علی سالک زمانی، علی رضا فخرواعظی صفحات 71-82

    این تحقیق به منظور دستیابی به تراکم بوته مطلوب (تعداد بذر در متر مربع) و فواصل خطوط مناسب برای کاشت و نیز تعیین اثرات متقابل آنها بر عملکرد قره یونجه، با استفاده از طرح آماری استریپ پلات در چهار تکرار و به مدت چهار سال در ایستگاه تحقیقاتی دیم مراغه اجرا گردید. تیمارهای افقی شامل فواصل خطوط کاشت بر حسب سانتی متر (40= 3A و 30 = 2A ، 25 = 1A) و تیمارهای عمودی شامل میزان بذر بر حسب کیلوگرم در هکتار (40 =4B ،30=3B ،20=2B ، 15= 1B) بودند. برداشت علوفه ی تر در مرحله ی ده درصد گلدهی گیاهان صورت گرفته و بعد از خشک کردن محصول علوفه، تجزیه و تحلیل های آماری بر روی داده های حاصل از عملکرد علوفه ی خشک صورت گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که بین تیمارهای مختلف فواصل خطوط کاشت از نظر آماری اختلاف معنی دار وجود دارد، در صورتی که بین میزان های مختلف بذر و اثر متقابل فواصل خطوط کاشت در میزان های بذر، از نظر آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد. مقایسه میانگین عملکرد تیمارها در طی سه سال نشان داد که تیمار فاصله ردیف 25 سانتی متر و میزان بذر 30 کیلوگرم در هکتار با 3135 کیلوگرم در هکتار علوفه ی خشک و با 5653 کیلوگرم در هکتار علوفه ی تر بالاتر از سایر تیمارها قرار گرفت. رابطه ی بین عملکرد یونجه و بارش در سه سال زراعی به صورت معادله ی درجه دوم به دست آمد که می توان برای اهداف پیش بینی از آن استفاده نمود.

    کلیدواژگان: قره یونجه، میزان بذر، فواصل خطوط، شرایط دیم
  • احمد احمدیان، احمد قنبری، محمد گلوی، براتعلی سیاه سر، الیاس آرزمجو صفحات 83-94

    به منظور بررسی اثر تنش خشکی و مصرف کود دامی بر میزان عناصر غذایی، اسانس و اجزای شیمیایی آن در دانه گیاه دارویی زیره سبز، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی زهک از توابع شهرستان زابل انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل: دفعات آبیاری در سه سطح(2، 3 و 4 بار آبیاری در مراحل همزمان با کاشت، پس از استقرار کامل، مرحله ی آغاز گلدهی و مرحله ی شروع پر شدن دانه) و کود دامی در دو سطح (عدم مصرف و مصرف 20 تن در هکتار کود دامی) بود. شاخص های شیمیایی اسانس با دستگاه کروماتوگرافی گازی (GC) انداز ه گیری شد. نتایج نشان داد که دفعات آبیاری بر میزان عناصر سدیم، کلسیم، منیزیم، آهن، فسفر و پتاسیم به طور بسیار معنی داری موثر بود؛ در حالی که بر میزان منگنز، روی و مس تاثیر معنی داری نداشت. بیشترین مقدار عناصر سدیم، کلسیم و منیزیم و کمترین میزان پتاسیم، فسفر و عناصر کم مصرف در تیمار دو بار آبیاری بدون مصرف کود دامی مشاهده شد. مصرف کود دامی تاثیر معنی داری بر میزان عناصر مورد مطالعه به جز سدیم نداشت. برهمکنش کود دامی و دفعات آبیاری به طور معنی داری بر درصد اسانس و میزان شاخص های شیمیایی آن موثر بودند. بیشترین میزان کومین آلدهید و پاراسیمن و کمترین میزان بتاپینن، گاماترپینن و آلفاپینن در تیمار سه بار آبیاری با مصرف کود دامی به دست آمد. نتایج آزمایش حاکی از وجود یک رابطه ی مکملی بین ترکیبات اصلی اسانس زیره سبز تحت شرایط تنش رطوبت و عناصر غذایی خاک می باشد.

    کلیدواژگان: اجزای اسانس، تنش خشکی، زیره سبز، کود دامی، کیفیت
  • حمید مدنی، غلامرضا نادری بروجردی، علیرضا پازکی صفحات 95-108

    به منظور بررسی اثرات مصرف و نحوه ی کاربرد باکتری های محلول کننده ی فسفر و رابطه ی آن با میزان مصرف کود شیمیایی فسفات آمونیوم در زراعت کلزای پاییزه، این آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشکده ی کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک انجام گرفت. تیمارها به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار اعمال گردیدند. تیمار فسفر شیمیایی شامل عدم مصرف کود شیمیایی یا صفر، 50% نیاز کودی فسفر یا 125 کیلوگرم کود فسفات آمونیوم در هکتار و 100% نیاز کودی فسفر معادل 250 کیلوگرم فسفات آمونیوم در هکتار بود و تیمار فسفر بیولوژیک به عنوان محرک باکتریایی رشد و نمو که شامل باکتری های محلول کننده ی فسفر بودند در چهار سطح شامل بدون مصرف، مصرف یک مرحله ای همزمان با کاشت، مصرف یک مرحله ای در آغاز رشد مجدد بهاره و مصرف دو مرحله ای پایه و سرک بهاره بود. نتایج نشان داد عملکرد دانه، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه و شاخص برداشت تغییرات معنی داری را در اثر مصرف مقادیر مختلف کود شیمیایی فسفات آمونیوم داشتند. همچنین، درصد روغن، عملکرد روغن و عملکرد بیولوژیک از نظر آماری در اثر مصرف کود بیولوژیک فسفر تفاوت های معنی داری را نشان دادند. اثرات متقابل میان تیمارها برای عملکرد دانه، تعداد خورجین در بوته و شاخص برداشت محصول نیز تفاوت معنی داری را نشان داد. بر اساس نتایج این بررسی، در صورت استفاده از کود بیولوژیک فسفر در زراعت کلزا در شرایط خاک این آزمایش می توان میزان مصرف کودهای شیمیایی فسفره را از 250 کیلوگرم در هکتار به 125 کیلوگرم در هکتار بدون اینکه عملکرد دانه کاهش معنی داری پیدا کند رساند. اما هرگز نمی توان میزان مصرف کود فسفر شیمیایی را تنها به دلیل استفاده از کود فسفر بیولوژیک به صفر رساند.

    کلیدواژگان: درصد روغن، شاخص برداشت، کلزا، عملکرد دانه، فسفر بیولوژیک، فسفرشیمیایی
  • معصومه نعمانی، ورهرام رشیدی، شاپور عبدالهی، حسین رحیم سروش صفحات 109-120

    تعیین ارقام جدید و پرمحصول با پایداری عملکرد بالا از مهم ترین اهداف اصلاح برنج می باشد. به منظور تعیین پایداری عملکرد، ده لاین امید بخش برنج به همراه ارقام هاشمی و کادوس به عنوان شاهد، در سال های 1385، 1386و 1387 در موسسه تحقیقات برنج کشور واقع در رشت مورد مقایسه قرار گرفتند. نوع طرح آزمایشی در هر سه سال، بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار بود. تجزیه واریانس مرکب نشان داد که تفاوت بین ژنوتیپ ها از نظر اکثر صفات معنی دار بود که حاکی از وجود تفاوت در عملکرد و تنوع ژنتیکی بین ژنوتیپ های مورد مطالعه می باشد. معنی دار شدن اثر متقابل ژنوتیپ × سال برای برخی صفات از جمله عملکرد، بیانگر واکنش متفاوت ژنوتیپ ها در سال های مختلف بود. برای تعیین ژنوتیپ پایدار و دارای عملکرد بیشتر، از روش های تجزیه پایداری مانند واریانس محیطی، ضریب تغییرات، واریانس پایداری شوکلا، اکووالانس ریک، پلیستد و پترسون، ضریب رگرسیون فنیلی و ویلکینسون، ابرهارت و راسل و ضریب تشخیص پینتوس و نیز روش غیرپارامتری رتبه بندی استفاده شد که در بیشتر روش ها رقم هاشمی به عنوان پایدارترین رقم شناخته شد. همچنین، لاین های شماره ی 9 (IR78530-45-3-1-3 (، 6 (IR76993-49-1-1) و 8 (IR78533-30-2-1) به دلیل داشتن عملکرد بالا و با توجه به پارامترهای پایداری محاسبه شده به عنوان لاین های پایدار شناسایی شدند.

    کلیدواژگان: اثر متقابل ژنوتیپ × سال، برنج، پایداری، عملکرد دانه
  • عباس ملکی، عبدالرضا بازدار، یزدان لطفی، احمد طهماسبی صفحات 121-132

    این تحقیق با هدف بررسی اثر کود زیستی ازتوباکتر و سطوح مختلف کود نیتروژنه بر صفات کمی و کیفی سه رقم گندم در پاییز سال 1386 در ایلام اجرا شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار انجام گرفت. ارقام چمران، پیشتاز و بهار در کرت های اصلی و مصرف کودهای زیستی و شیمیایی در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس صفات مورد بررسی، نشان داد که وزن هزار دانه و درصد پروتئین تحت تاثیر رقم قرار نمی گیرد، ولی سایر صفات مورد اندازه گیری تحت تاثیر رقم و سطوح مختلف کودهای زیستی و نیتروژنه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تیمارهای کودی همراه با ازتوباکتر عملکرد بیشتری را نسبت به تیمار نیترات مصرفی و یا ازتوباکتر به تنهایی دارد. علاوه بر آن، مصرف کود زیستی ازتوباکتر می تواند مقدار نیتروژن مصرفی را کاهش دهد، ولی زمانی گندم می تواند عملکرد مناسبی را تولید کند که یک منبع نیتروژنه به همراه آن استفاده شود. همبستگی صفات مورد بررسی با عملکرد نشان داد که در شرایط این آزمایش وزن هزار دانه و تعداد سنبله در متر مربع و تعداد دانه در سنبله همبستگی بسیار معنی داری را با عملکرد دانه دارد. نتایج کلی آزمایش نشان داد که بیشترین عملکرد مربوط به تیمار 25 درصد کود نیتروژنه همراه با کود زیستی و کمترین آن به کود زیستی به تنهایی مربوط است.

    کلیدواژگان: اجزای عملکرد، ازتوباکتر، گندم، کود زیستی
  • محمدجعفر ملکوتی صفحات 133-150

    بر اساس بررسی های به عمل آمده و با توجه به رتبه ی بسیار پایین بهداشت سلامت در جامعه ی ایران در بین کشورها، وجود سوء تغذیه در ایران محرز است. به رغم آن که بیش از 85 درصد مردم کشور سیر می باشند، لیکن، حدود 90 درصد به نحوی دچار گرسنگی سلولی هستند. زیرا تولیدکنندگان محصولات کشاورزی توجهی به مفهوم امنیت غذایی ندارند. براساس آخرین اطلاعات جمع آوری شده از چند استان، حدود 86.5 درصد کودهای مصرفی در کشور به اوره و سوپرفسفات تریپل اختصاص یافته است. این موضوع عملا زنگ خطری برای تولید محصولات کشاورزی سالم و تهدیدی برای امنیت غذایی کشور می باشد. هم اکنون بیش از 7000 میلیارد ریال یارانه عمدتا به کودهای نیتروژنی و فسفاتی پرداخت می شود. در حالی که باید توجه داشت که اولا کارآیی این دو کود به دلایل مختلف از جمله سوء مدیریت در یارانه ی کودها، پایین است و ثانیا مصرف این کودها به دلیل این که باعث تجمع نیترات (NO3) و کادمیم (Cd) در محصولات کشاورزی می شوند، نقش چندان مثبتی در تولید پایدار و سلامت جامعه ندارند. پرداخت چنین یارانه ی سنگینی تنها به این دو کود باعث شده که کشاورزان علاوه بر مصرف بی رویه و هدر دادن این دو کود در کشور، چندان رغبتی به استفاده از دیگر کودها، به ویژه کودهای زیستی، آلی و ریزمغذی نداشته باشند. حال آن که مصرف کودهای اخیر، افزون بر سازگار بودن با محیط زیست، نقش بسیار مثبتی بر سلامتی انسان دارند. بنابراین، در مقطع کنونی مدیریت علمی تولید و مصرف انواع کودها امری اجتناب ناپذیر است، تا به توان از طریق اصلاح ساختار تولید- مصرف بهینه ی کود و تولید محصولات کشاورزی سالم، سطح سلامت جامعه را ارتقاء داد. از طرف دیگر وجود رابطه ی مثبت بین مصرف بهینه ی کود و تولید محصولات کشاورزی سالم وجود دارد. لذا، مسئولین امر باید این اصل مهم را در تامین مقدار، زمان استفاده و نوع مناسب کودها در تولید محصولات کشاورزی در عمل رعایت و نسبت به جلوگیری از سوزاندن بقایای گیاهی، رعایت اصول مصرف بهینه ی کودی، غنی سازی محصولات کشاورزی در مزرعه، مدیریت علمی تولید و مصرف انواع کودها، تصویب آیین نامه ی ضوابط ب ماده ی 61 قانون برنامه ی چهارم توسعه، جلوگیری از ورود کودهای فسفاتی دارای بیش از 25 میلی گرم در کیلوگرم کادمیم، حذف یارانه از کودهای نیتروژنی و فسفاتی و اختصاص آن به کودهای زیستی، آلی، ریزمغذی و گوگردی به منظور افزایش عملکرد، بهبود کیفیت محصولات کشاورزی و تولید محصولات سالم، اقدام نمایند.

    کلیدواژگان: سلامت خاک، مصرف بهینه ی کود، تولید محصولات کشاورزی عاری از نیترات (NO3) و کادمیم (Cd) و ارتقای سطح سلامت جامعه
|
  • Hassanpanah D.*, H. Hassanabadi Pages 1-18

    In this research potato cultivars including Savalan, Agria and Kaiser and its promising clones (397009-3, 397008-10 and 397009-7) were examined in three irrigation regimes in a split plot design based on randomized complete blok design with three replications in Ardabil Agriculture and Natural Resources Research Station during 2008 and 2009. Irrigation treatments (irrigation rate of 50, 75 and 100 percent of water required) were assigned to main plots and promising clones and cultivars to sub-plot. Analysis of variance showed that there were significant differences among irrigation levels and cultivars in for total and marketable tuber yield, tuber number, tuber weight per plant, years and years × cultivars interaction of total tuber yield, irrigation levels × cultivars interaction in all traits except total tuber weight per plant and main stem number per plant. All of the clones and cultivars at 100 percent required water, 397009-3, 397008-10 and 397009-7 clones, Savalan and Kaiser cultivars at 75 percent required water and 397009-3, 397008-10 clones and Savalan cultivar at 50 percent required water produced higher marketable tuber yields. Clone No. 397008-10 produced high marketable tuber number and tuber weight per plant in all of irrigation levels. Clones 397008-10 and 397009-3 and Savalan were selected under mild and severe water deficit conditions, and Agria as susceptible to water deficit.

    Keywords: Potato cultivars, clones, Solanum tuberosum, Tuber yield, Water deficit
  • Elyasi Sh., D. Eradatmand Asli*, E. Rouhi, A. Siosehmardeh Pages 19-28

    Investigating assimilate contribution and grain filling pattern in winter wheat is importance under drought stress condition. This study was conducted to evaluate the relationship between drought stress on grain filling and yield of 4 cultivars including MV17 (dwarf), Alvand, Shahryar (semi-dwarf) and Toos (tall). Experimental design was randomized complete block with three replications. Drought stress assigned to main plots and cultivars to sub plots. Growth curve sampling started at 7 days after anthesis with 4 days interval. In pre-anthesis drought stress Alvand produced highest yield, while it was 29.14% less than control treatment. The yield of Toos cultivar was lowest at pre-anthesis drought stress. Rate of grain filling of Toos cultivar did not change at pre-anthesis drought stress. Drought stress treatment at post-anthesis decreased rate of grain filling in all cultivars as compared to control, but it was significant only Toos c.v. In pre-anthesis drought stress grain filling duration increased in Alvand but decreased in Toos. Alvand with higher rate of grain filling produced highest grain yield (3850 kg/ha). It can be concluded that, drought stress decreases grain filling duration and rate of grain filling.

    Keywords: Anthesis, Drought stress, Duration of grain filling, Rate of grain filling, wheat
  • Saadatzadeh N., S.M. Nabavi Kalat*, R. Bahari Kashani Pages 29-42

    In order to evaluate the effects of plant density and nitrogen on quantity and quality of forage corn an experiment was conducted in Daregaz region in cropping season 2008 – 2009. The experimental design was a split – plot based on randomized complete block with three replications. The main plots were four levels of nitrogen (0 , 75, 150 and 225 kg/ha) and sub plots were three levels of plant density (75000, 100000 and 125000 plant/ha). The results showed that increasing nitrogen levels and plant density, plant height, percentage crude protein and total protein production (ton/ha) were increased. By increasing plant density, stem diameter, leaf and ear weight decreased while they increased with increased nitrogen levels. The highest forage yield obtained at nitrogen level 150 kg/ha (46 ton/ha) and 100000 plant per hectare (40.27 ton/ha). The highest total protein production (7 ton/ha) obtained at nitrogen level of 150 kg/ha and plant density of 125000 plant/ha.

    Keywords: Crud protein, Dry matter, Ear weight, forage yield
  • Goravanchi A.*, S.A. Mousavi zade, A.R. Motallebi Azar, V. Rashidi Pages 43-54

    This present study has been carried out in order to evaluate the effect of culture medium and genotype on callus induction and regeneration of two onion varieties through root tip culture. For callus induction, micro samples from 1-3 mm root tip of 2 day old in vitro germinated plants laied on four culture media (1mg/l 2, 4-D, 0/5mg/l 2, 4-D, 0/5mg/l 2, 4-D with 0/5mg/l kinetin, 1mg/l 2,4-D with 1mg/l kinetin) in darkness conditions. Subculture of samples was done after four weeks. The produced calluses were laied in embryogenic culture medium for 4 weeks and after formation of embryoes, they were put in plant regeneration culture medium for eight weeks. Result showed that callus induction percentage is affected significantly by cultivar and culture medium, but reciprocal effect of both factors was not meaningful on callus induction percentage. Plant regeneration percentage and number of embryo per callus is affected meaningfully by cultivar, but type of culture medium and reciprocal effect of both factors was not meaningful on plant regeneration percentage and number of embryoes per callus. Embryogenic callus percentage is affected meaningfully by cultivar, but type of culture medium had not meaningful effect on embryogenic callus percentage. Callus induction percentage, plant regeneration percentage, number of embryo per callus and embryogenic callus percentage, are higher in white Kashan cultivar in relation to red Rey one and in culture medium involving hormonal combination of 2,4-D and kinetin, application of 0/5mg/l 2, 4-D can be usful. Considering the callus induction percentage, embryogenic and plant regeneration percentage, white Kashan cultivar and culture medium containing 0/5mg/l 2, 4-D is appropriate as compared with other cultures.

    Keywords: Callus induction, Edible onion, Embryogenic, In vitro culture, Regeneration
  • Moradi P., M.R. Hassan Dokht, A.K. Kashi Pages 55-70

    Fenugreek is an annual plant belonging to Legominosae family with a long history of farming in Iran. There exists various accessions of this plant in Iran; however, no comprehensive study to fully understand it has ever been carried out. Twenty populations of fenugreek native to Iran were collected from different parts of the country to asses the genetic variability of the plant and study some of their features. The results suggest that there are significant differences in most of traits under study. The wet weight ranged between 23.93 and 44.41 grams of the wet weight per plant. Moreover, the accessions, were classified with regard to the flowering features into 3 categories of early blooming, inter blooming, and late blooming. The results also showed that the accessions started to produce flower within 39 to 76 days of plantation. The index of one thousand seed weight also showed meaningful differences ranging from a low of 5.56 grams in Semnan mass to a high of 19.44 grams in Kermanshah accession. The analysis of ploid level of the accessions native to Iran revealed that all the masses under study were diploid (2n=2x=16). Finally the results show that the native masses of Iranian Fenugreek enjoy high diversity regarding the features under study and make suitable genetic resource for breeding programs.

    Keywords: Fenugreek, Iranian genotype, Ploidy level
  • Salek Zamani A.*, A. FakhrVaezi Pages 71-82

    To identify suitable seeding rate and row spacing and their interaction effects on local alfalfa (Gara Yonjeh C.V.) forage yield, this experiment was carried out at Maragheh Dryland Research Station for four years. Experimental design was strip plot with 4 replications. Row spacing was assigned to horizontal plots (A1= 25 cm, A2= 30 cm, A3= 40 cm) and seeding rate to vertical plots (B1= 15 kg/ha, B2= 20 kg/ha, B3= 30 kg/ha, B4= 40 kg/ha). The Combined analyses of data in 3 years showed that there were significant differences between row spacing but there were not significant differences among seeding rates. Interactions of row space × seeding rate were not significant. Means comparisons showed that yield of A1B3 entry (row space=25 cm, seed rate=30 kg/ha) with 3135 kg/ha dry forage and 5653 kg/ha wet forage was higher than the yields of other entries. Relation of Yield related to rainfall was found to be a polynomial function.

    Keywords: Alfalfa (Gara Yonjeh), Dryland, Medicago sativa, Row spacing, Seeding Rate
  • Ahmadian A.*, A. Ghanbari, M. Gholavi, B. Siahsar, E. Arazmjo Pages 83-94

    To study the effects of water stress and animal manure on nutrients concentration, essential oil percentage and its chemical components in Cuminum cyminum, an experiment was conducted at the Agricultural Research Station of Zahak, Zabol, during 2003–2004 in a randomized complete block design arranged in factorial with four replicates. Treatments were there irrigation (I1: two times irrigation, I2: three times irrigation and I3: four times irrigation) and two animal manure levels (F1: no manure and F2: 20 ton/ha manure). The chemical composition of the essential oil was examined by gas- chromatography (GC) and GC-MS. The effect of water stress on Na, Ca, Mg, Fe, P and K percentages was significant but its effect on Mn, Zn and Cu was not significant. I1F1 had maximum of Na, Ca, Mg and minimum of micro nutrients. Using of animal manure was not effected on nutrients. The effect of water stress and animal manure were significant on essential oil and its chemical compositions. I2F2 had the highest of cuminaldehyde and ρ-cymene and the lowest of β-pinene, γ-terpinene and α-pinene. Result showed that there is a correlation among the main components of cumin essential oil under water and mineral stress.

    Keywords: Animal manure, Cumin, Essential oil constituents, quality, water stress
  • Madani H.*, G.R. Naderi Brojerdi, A. Pazoki Pages 95-108

    In order to study of the effect of phosphorus suloblizing bacteria (PSB) and ammonium phosphate (AP) fertilizer on rapeseed yield this field experiments was conducted at Research Farm Station of Arak Branch, Islamic Azad University. Ammonium phosphate applications were at 3 rates (0, 125 and 250 kg/ha) and phosphor suloblizing bacteria at 4 levels (not application, application at seeding date in autumn, application at spring and application both in the autumn and spring). The treatments were used as factorial on randomize complete block design arrangement. The results showed that the differences grain yield, no. of pod per plants, no. of seed per pod, 1000 seed weight and harvest index were significant at 5% levels of probability when were used. Generally, oil percent, oil yield, and biomass yield showed significant difference when biological phosphate treatments were applied. Therefore, the effect of interactions among treatments showed significant difference for grain yield, no. of pod per plants and harvest index.

    Keywords: Ammonium phosphate, Rapeseed, Phosphorus suloblizing bacteria
  • Nomani M.*, V. Rashidi, Sh. Abdollahi, H. Rahim e Soroush Pages 109-120

    Determining new and higher and stable yielding varieties is one of the most important objectives of rice breeding. To achieve this goal, ten promising lines of rice along with two improved cultivars (Hashemi and Kadous) were compared at National Rice Research Institute in Rasht, Iran, for three years (2006, 2007 and 2008). The experimental design was randomized complete blocks with four replications in these three years. The combined analysis of variance indicated significant difference among genotypes, for the traits studied. This indicates genetic variation among genotypes understudy. The interaction of genotype × year for yield was significant which demonstrate different responses of genotypes during different years. Different stability analysis methods were used to determine the higher and stable yielding variety like: environmental variance, coefficient of variability, coefficient of regression proposed by Finaly and Wilkinson, Deviation from regression by Eberhart and Russel, Shukla's stability variance, Wricke's equivalence, coefficient of determination of Pintus and non-parametric method of rank. By using these analyses it was found that Hashemi was a stable yielding variety. It was also revealed that line No. 9 (IR78530-45-3-1-3), line No. 6 (IR76993-49-1-1) and 8 (IR78533-30-2-1) were found as stable producer lines.

    Keywords: Interaction of genotype × year, Grain yield, rice, Stability Parameters
  • Maleki A.*, A. Bazdar, Y. Lotfi, A. Tahmasebi Pages 121-132

    In order to study the effects of different compounds of biofertilizer and Nitrogen on yield and yield components of three bread wheat varieties including Chamran, Pishtaz, and Bahar, an experiment was conducted at agricultural research station in Shirvanchardavol, Ilam province, 2007-2008. This experiment was arranged as split-plot in RCBD (Randomized Completely Block Design) with four replications. Chamran, Pishtaz, and Bahar cultivars were allocated to main plots and the compounds of biological and chemical fertilizers were arranged in sub-plots. The results of the studied characteristics variance analysis showed that the weight of 1000 seeds and protein content were not significantly affected by the variety, but other characteristics were significantly affected by the variety and different levels of fertilizer compounds. The results indicated that the compounds of fertilizer and Azotobacter compared to the application of the one by itself result in a higher yield. In addition, by applying Azotobacter, the amount of the applied Nitrogen would be reduced, but in the course of this experiment, high yield can only be achieved in the presence of the both. In the current research the 1000 seed weight, spike number per m2, and seed number per spike are significantly correlated with seed yield. The 25% Nitrogen and Azotobacter compound resulted in the highest yield, and the mere application of the biofertilizer resulted in the lowest yield.

    Keywords: Azotobacter, Biofertilizer, yield components, wheat
  • Malakouti M.J.* Pages 133-150

    Based on World Health Organization (WHO) report, our society’s health ranks 123 among 192 countries. Unfortunately, this ranking position is very low and its main reason is malnutrition due to imbalanced fertilization. Although more than 85% of Iranian people are not hungry, about 90% of them are suffering from cell hunger, because agricultural authorities and hence producers do not pay attention to food security. According to the latest information, about 86.5% of applied fertilizers in our country appertain to urea and triple super phosphate. In fact, this is an alarming issue in respect to the production of healthy agricultural products and it remains a threat to food security. At present, a total subsidy of more than 7,000 billion rials is paid for nitrogen (N) and phosphate (P) fertilizers. Whereas, it should be considered that, firstly, the efficiency of these fertilizers, due to different reasons such as mismanagement and existing subsidy level, is low and, secondly, the overuse of these fertilizers causes the accumulation of nitrate (NO3) and cadmium (Cd) in agricultural products. Furthermore, according to the law of minimum, the overdosed fertilizers do not have any special positive effect on sustainable production and society’s health. Paying for such high-cost subsidy just for N and P-fertilizers has caused farmers to overuse and waste these fertilizers in the country and moreover not having any tendency to apply biologic, organic and micronutrient fertilizers. Whereas, the application of these fertilizers, beside their adaptability with the environment, has a very positive effect on the human health. Therefore, at this time scientific management of production and application of all kinds of fertilizers is inevitable. In this case, by improving the quality of all types of fertilizers, and following the principle of balanced fertilization, besides achieving the desired yield increase, the quality of agricultural products will be enhanced and the level of society’s health will be promoted automatically. Furthermore, there is a close and positive relationship between balanced fertilization and production of healthy agricultural products. The authorities of the Ministry of Jehad-e- Agriculture are supposed to consider this important principle for a) supplying suitable kinds and amounts of fertilizers during application seasons in producing agricultural products; b) banning the act of burning the plant's residues; c) considering the rules of balanced fertilization; d) enrichment of agricultural products on the farm; e) scientific management of production and application of all kinds of fertilizers; f) implementing the criteria set for Article 61 of the Fourth Development Plan; g) avoiding the import of P-fertilizers which contain Cd in excess of 25 mg/kg and h) removing the subsidy on N and P-fertilizers in order to increase the yield and quality of agricultural products and enhance society's health.

    Keywords: Balanced fertilization, Soil quality, Producing agricultural products with low nitrate (NO3), cadmium (Cd) content, Promotion of human health