فهرست مطالب
نشریه آفت کش ها در علوم گیاه پزشکی
سال سوم شماره 1 (بهار و تابستان 1395)
- تاریخ انتشار: 1395/05/21
- تعداد عناوین: 7
-
صفحات 1-12سن معمولی گندم(Eurygaster integriceps Put.) ، یکی از آفات کلیدی گندم است که زمستان را به صورت حشرات کامل می گذراند. مقدار منابع انرژی ذخیره شده طی تغذیه، بر میزان بقاء آن در زمستان موثر است.در این پژوهش، تاثیر غلظت های زیرکشنده فنیتروتیون (EC 50%) بر ذخایر انرژی حشرات کامل نسل جدید در شرایط مزرعه ای مورد مطالعه قرار گرفته است. آزمایشات به صورت آزمون فاکتوریل چهار متغیره شامل غلظت فنیتروتیون (μl/l 5، 3، 1 و 0)، جنسیت (نر و ماده)، زمان نمونه برداری (3 و 6 روز پس از سمپاشی) و تکرار سمپاشی (یک هفته پس از سمپاشی اول) در چهار تکرار و در قالب طرح کامل تصادفی اجرا گردید. در تیمار شاهد تنها از آب مقطر استفاده گردید. میزان چربی، کربوهیدرات و پروتئین بر حسب میلی گرم بر گرم وزن تر بدن حشره تعیین گردید. نتایج نشان داد که فنیتروتیون تاثیر معنی داری بر منابع انرژی دارد. به طوری که میزان افزایش چربی، گلیکوژن و پروتئین در مقایسه با شاهد به ترتیب معادل 96/1، 25/4 و 4/2 برابر و میزان قند دو برابر شاهد کاهش یافته است. برآیند پارامترهای فوق در قالب محتوای انرژی در غلظت های μl/l 5، 3، 1 و 0 از ترکیب فنیتروتیون به ترتیب با میانگین 755/0، 291/1، 085/1 و 764/1 کالری بر میلی گرم مشاهده گردید. هم چنین، میزان گلیکوژن در سمپاشی دوم به میزان 90 درصد نسبت به سمپاشی اول کاهش و میزان چربی کماکان روند افزایش دو برابری را نشان می دهد و گلیکوژن و بالطبع محتوای انرژی با گذشت زمان کاهش قابل توجه ای داشته است. بنابراین، کاربرد غلظت های زیرکشندگی (≤ LC30) فنیتروتیون می تواند باعث افزایش برخی از ترکیبات انرژی زا در سن گندم شده و احتمالا زمستان گذرانی راحت تری را برای این حشره به همراه داشته باشد.کلیدواژگان: سن گندم، مقدار پروتئین، میزان چربی و کربوهیدرات
-
صفحات 13-26این آزمایش به منظور بررسی کارایی علف کش متری بوزین (سنکور® WP 70%) در کنترل علف های هرز مزرعه گندم در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 11 تیمار و سه تکرار در سال های زراعی 1385- 1382 در دزفول اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کاربرد علف کش های متری بوزین در 3 دز (21/0، 28/0 و 35/0 کیلوگرم ماده موثر در هکتار)، مخلوط متری بوزین + تری بنورون (گرانستار®DF 75%)، مخلوط متری بوزین + کلودینافوپ پروپارژیل(تاپیک®EC 8%)، یدوسولفورون متیل + مزوسولفورون متیل + مفن پایردی اتیل (شوالیه®WG 6%)، سولفوسولفورون (آپیروس®DF 75%)، مخلوط تری بنورون + کلودینافوپ پروپارژیل، آیوکسینیل (توتریل®SL 22.2%) و شاهد با علف هرز بود. ارزیابی کارایی علف کش ها در کاهش تعداد کل علف های هرز نشان داد که علف کش های سولفوسولفورون، تیمارهای حاوی متری بوزین، مخلوط تری بنورون + کلودینافوپ پروپارژیل، یدوسولفورون متیل + مزوسولفورون متیل + مفن پایردی اتیل به اضافه سورفکتانت غیریونی سیتوویت و آیوکسی نیل به ترتیب بالاترین کارایی را داشتند. در مقایسه با شاهد با علف هرز، به طور متوسط، کاربرد تیمارهای متری بوزین به میزان 22 درصد باعث افزایش عملکرد دانه گندم شد. بر اساس نتایج این تحقیق برای کنترل علف های هرز پهن برگ و باریک برگ و افزایش میزان محصول گندم کاربرد هر یک از علف کش های متری بوزین در مراحل اولیه پنجه دهی گندم، آیوکسینیل، سولفوسولفورون، متری بوزین به میزان 28/0 کیلوگرم ماده موثر در هکتار، مخلوط متری بوزین + کلودینافوپ پروپارژیل، مخلوط تری بنورون + کلودینافوپ پروپارژیل و یدوسولفورون متیل + مزوسولفورون متیل + مفن پایردی اتیل به اضافه سورفکتانت غیریونی سیتوویت به میزان های فوق الذکر توصیه می شود.کلیدواژگان: پیچک صحرایی، تراکم، سولفونیل اوره، صفات زراعی، یولاف وحشی
-
صفحات 27-38در محیط های کشاورزی جهت کنترل بیماری ها و حشرات آفت از قارچ کش ها و حشره کش های گوناگونی استفاده می شود. این آفت کش ها می توانند بر قارچ های بیمارگر حشرات با قابلیت کنترل آفات تاثیر نامطلوب بگذارند. قارچ Beauveria bassiana یک دشمن طبیعی برای دامنه وسیعی از حشرات و بندپایان است و یکی از مهمترین قارچ های بیمارگر حشرات است که در دنیا برای کنترل آفات استفاده می شود. در این پژوهش تاثیر 10 قارچ کش بر رشد میسلیومی و میزان جوانه زنی کنیدیوم های این قارچ بیمارگر حشرات در غلظت های مختلف با روش رقیق سازی سریالی بر روی محیط های کشت PDA وSDAY و همچنین تاثیر سه قارچ کش آیپرودیون+کاربندازیم (WP 52.5%)، اکسی کلرور مس (WP 35%) و بنومیل (WP 50%)، بر کارآیی قارچ B. bassianaدر کنترل سفید بالک پنبه، Bemisia tabaci، در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای در غلظت های توصیه شده، دو برابر غلظت توصیه شده و نصف غلظت توصیه شده مورد بررسی قرارگرفت. در بررسی جوانه زنی کنیدیوم ها، قارچ کش بنومیل و اکسی کلرور مس با IC50 به ترتیب 218/0 و 94/1381 میلی گرم بر لیتر بیشترین و کمترین بازدارندگی را داشتند. در بررسی رشد میسلیومی آیپرودیون+کاربندازیم با IC50 برابر با 076/0 و 112/0 میلی گرم بر لیتر به ترتیب بعد از سه و هفت روز برای این قارچبیشترین بازدارندگی را داشت. بنومیل و آیپرودیون + کاربندازیم در دو برابر غلظت توصیه شده بیشترین و اکسی کلرور مس در نصف غلظت توصیه شده کمترین تاثیر را بر کارآیی این قارچ در کنترل سفید بالک پنبه داشتند. بر اساس نتایج، استفاده از برخی قارچ کش های سیستمیک نظیر بنزیمیدازول ها منجر به خسارت و از بین رفتن این قارچ بیمارگر حشرات خواهد شد.کلیدواژگان: بنزیمیدازول ها، سفید بالک پنبه، قارچ های بیمارگر حشرات، کارایی قارچ
-
صفحات 39-49سفید بالک پنبه،Bemisia tabaci Gennadius (Hemiptera: Aleyrodidae) ، یکی از مهم ترین آفات پنبه است که پوره ها و حشرات بالغ آن ضمن تغذیه از شیره گیاهی، با دفع عسلک سبب جذب ذرات گرد و غبار به سطح برگ ها شده و این عوامل، موجب خسارت کمی و کیفی در مزارع پنبه می شود. با توجه به خسارت بالای آفت، همه ساله پنبه کاران برای کنترل آن از انواع حشره کش ها استفاده می کنند. با هدف کاهش مصرف سموم شیمیایی، تاثیر کائولین فرآوری شده (سپیدان®WP 95%) بر روی تلفات پوره و تخمریزی سفیدبالک در منطقه کاشمر استان خراسان رضوی، بررسی شد. به همین منظور، دو مرحله محلول پاشی کامل مزارع پنبه با غلظت های 3 و 5 درصد کائولین در مقایسه با حشره کش تیاکلوپراید+دلتامترین (پروتئوس® OD 110) (1000 پی پی ام)، انجام گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده، کاربرد کائولین موجب ایجاد تلفات در پوره ها و بازدارندگی تخمریزی سفیدبالک شد. میانگین درصد تاثیر روی پوره در تیمارهای کائولین 3 و 5 درصد و حشره کش پروتئوس، در 3 روز بعد از محلول پاشی به ترتیب، 67، 87 و 18 درصد بدست آمد. همچنین میانگین مقدار بازدارندگی تخمریزی در مزارع محلول پاشی شده با کائولین 3 و 5 درصد و حشره کش پروتئوس، در زمان 3 روز پس از محلول پاشی، به ترتیب، 36، 57 و 54 درصد بدست آمد. علاوه براین، میزان تلفات پوره و بازدارندگی تخمریزی کائولین، تا 21 روز پس از محلول پاشی، در مقایسه با حشره کش شیمیایی پروتئوس مناسب بود، به طوری که، درصد تاثیر روی پوره در تیمارهای کائولین 5 درصد و حشره کش پروتئوس، به ترتیب، 30 و 35 درصد و میزان بازدارندگی تخمریزی در تیمارهای کائولین 5 درصد و حشره کش پروتئوس، به ترتیب، 93 و 38 درصد مشاهده شد. لذا با توجه به به تاثیر بالای کائولین در کاهش جمعیت پوره ها و بازدارندگی تخمریزی، محلول پاشی مزارع پنبه با کائولین فرآوری شده (سپیدان®WP 95%)، با غلظت 5 درصد، می تواند به طور موفقیت آمیزی جمعیت پوره و تخم سفیدبالک را کاهش دهد.کلیدواژگان: بازدارندگی تخمریزی، پنبه، سفید بالک پنبه، Bemisia tabaci، کائولین، کنترل
-
صفحات 50-61اثر قارچ کش ایمینواکتادین تریس (بلکیوت® WP 40%) در کنترل بیماری سفیدک پودری خیار با عامل Golovinomyces cichoracearum طی سال های 91-1390 در شرایط مزرعه در کرج بررسی شد. آزمایش با شش تیمار و چهار تکرار شامل بلکیوت به میزان 5/0، 75/0 و یک کیلوگرم در هکتار به عنوان قارچ کش هدف و قارچ کش های کاراتان (دینوکاپ® EC 35%) به میزان دو لیتر و سولفور (تیوویت®WG 80%) به میزان سه کیلوگرم در هکتار به عنوان قارچ کش های مرجع و شاهد بدون سم پاشی، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا شد. برای هر کرت آزمایشی ده سطح فرضی به طور تصادفی انتخاب و شماره گذاری شد. سم پاشی کرت های آزمایشی با مشاهده اولین علائم بیماری آغاز و تا رسیدن شاهد به حداکثر آلودگی ممکن (100-75 درصد در الگوی هورسفال و بارات)، با فاصله 5، 7، 10 و 14 روز ادامه یافت. در ارزیابی اثر تیمارها در پیش گیری از بیماری سفیدک پودری، شاخص شدت بیماری (DSI) هرکدام از سطوح فرضی قبل از هر سم پاشی بر اساس درصد پوشش بیماری (FPP) تعیین و در یکی از گروه های تعریف شده 7-1 بر اساس الگوی اصلاح شده هورسفال و بارات قرار گرفت. مساحت زیر منحنی پیشرفت بیماری و اثربخشی تیمارها محاسبه شد. تجزیه واریانس داده ها در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با استفاده از نرم افزار SAS نشان داد اختلاف معنی داری بین تیمارها در سطح 1درصد وجود دارد. مقایسه میانگین ها در آزمون چند دامنه ای دانکن نشان داد که تیمارهای بلکیوت 75/0 و یک کیلوگرم در هکتار بیشترین تاثیر را در کنترل بیماری داشته و بیماری را به ترتیب به میزان 91/87 و 23/88 درصد نسبت به شاهد بدون استفاده از قارچ کش کاهش دادند.کلیدواژگان: بلکیوت، تیوویت، دینوکاپ، سفیدک پودری، کدوئیان
-
صفحات 62-85به منظور بررسی تاثیر دز های کاهش یافته علف کش اگزادیارژیل (تاپ استار® EC 30%) به صورت پس رویشی بر عملکرد و اجزای عملکرد سیب زمینی، آزمایشی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آلاروق اردبیل انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل با تیمار شاهد در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و با استفاده از رقم سیب زمینی مرسوم منطقه (آگریا) انجام شد. فاکتور اول دز های علف کش اگزادیارژیل در شش سطح، 16/0، 33/0، 66/0، 33/1، 2 و 66/2 لیتر در هکتار و فاکتور دوم زمان مصرف علف کش اگزادیارژیل در مراحل مختلف رشدی سیب زمینی در سه مرحله ی سبز شدن، استولون زایی و حجیم شدن غده سیب زمینی می باشد؛ همچنین یک تیمار وجین کامل (بدون علف هرز) بعنوان شاهد در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که کاربرد دز 66/2 لیتر در هکتار باعث کاهش تراکم و زیست توده علف های هرز به ترتیب به میزان 40/48 و 16/66 درصد نسبت به شاهد بدون وجین شد که با دز 2 لیتر در هکتار تفاوت معنی داری نداشت. در بین زمان های مصرف در مراحل مختلف رشدی سیب زمینی، مرحله سبز شدن سیب زمینی بالاترین درصد کاهش تراکم و زیست توده علف های هرز را ایجاد کرد. تجزیه های آماری نشان داد که دز های مختلف اگزادیارژیل تاثیر معنی داری بر ارتفاع سیب زمینی، قطر ساقه اصلی سیب زمینی، عملکرد تک بوته و عملکرد کل غده سیب زمینی ایجاد کرد. کاربرد دز 66/2 لیتر در هکتار اگزادیارژیل باعث افزایش قطر ساقه اصلی سیب زمینی، عملکرد تک بوته و عملکرد کل غده به ترتیب به میزان 85/36، 27/49 و 59/51 درصد نسبت به تیمار بدون وجین شد اما بیشترین ارتفاع سیب زمینی در دز 33/1 لیتر در هکتار اگزادیارژیل بود. در بین زمان های مصرف اگزادیارژیل در مراحل مختلف رشدی سیب زمینی، مرحله سبز شدن سیب زمینی بالاترین درصد افزایش ارتفاع و قطر ساقه اصلی سیب زمینی، عملکرد تک بوته و عملکرد کل غده را ایجاد کرد.کلیدواژگان: دز، پاسخ، زیست توده علف های هرز، عملکرد تک بوته، عملکرد کل غده
-
صفحات 86-97کاربرد گیاهان مقاوم در مدیریت تلفیقی آفات (IPM) و سازگاری آن ها با کنترل شیمیایی در مطالعات زیادی بررسی شده است. برای بررسی نقش تلفیق کاربرد ارقام مقاوم و استفاده از حشره کش ها، تاثیر ایمیداکلوپراید (SC 35%) علیه مراحل مختلف سنی تخم، پوره و حشره کامل سفیدبالک پنبه Gennadius Bemisia tabaci روی دو رقم ترموس 14و اکرا برگ سبز پنبه (به ترتیب ارقام حساس و مقاوم پنبه نسبت به سفیدبالک پنبه) در شرایط گلخانه در سال 1392 بررسی شد. آزمایشات در شرایط دمایی C°2±24، رطوبت نسبی 5±60% و دوره نوری 16:8 (تاریکی: روشنایی) انجام شد. زیست سنجی به روش غوطه ور سازی برگ بود. نتایج این بررسی نشان داد که روی هر دو رقم حساس و مقاوم، مرگ و میر تمام مراحل سنی سفیدبالک پنبه با افزایش غلظت حشره کش افزایش یافت. تمام مراحل سنی سفیدبالک پنبه پرورش یافته روی رقم اکرا برگ سبز (رقم مقاوم) در مقایسه با حشرات پروش یافته روی رقم ترموس 14 (رقم حساس) حساسیت بیشتری نسبت به حشره کش ایمیداکلوپراید نشان دادند. شاخص LC50ایمیداکلوپراید در تخم، پوره و حشره کامل روی رقم ترموس 14 به ترتیب برابر 61/151، 66/67 و 65/112 پی پی ام و روی رقم اکرا برگ سبز به ترتیب برابر 78/135، 30/59 و 13/97 پی پی ام بود. نتایج بیانگر وجود نوعی بر هم کنش مثبت بین کاربرد گیاهان مقاوم به سفید بالک پنبه و کاربرد حشره کش ایمیداکلوپراید می باشد. لذا کاربرد توام این ها موجب کاهش مقدار سم مصرفی برای ایجاد درصد معینی از مرگ و میر در حشرات می شود . این نتایج بیانگر پتانسیل بالای کاربرد ارقام مقاوم در تلفیق با حشره کش ایمیداکلوپراید جهت مدیریت انبوهی جمعیت سفید بالک پنبه می باشد.کلیدواژگان: ارقام مقاوم، آفت کش، برهم کنش، حساسیت، سفیدبالک پنبه، گیاه میزبان
-
Pages 1-12Sunn pest, Eurygaster integriceps, is one of the key pests of wheat that overwinters as adult. The amount of stored bioenergetic components are important in the survival of adults during the winter. In this research, the effects of sublethal concentrations (≤ LC30) of fenitrothion (Sumithion® 50% EC) were studied onbioenergetic resources in new generation of adults under field conditions. The experiments were designed as factorial with four factors; fenitrothion concentrations (0, 1, 3 and 5 μl/l), sex (male and female), sampling time (3 and 6 days after treatment) and number of treatments (first and second) and were replicated four times in a randomized complete design experiment. Lipid, carbohydrate and protein levels were determinedin mg/g, w/w and wet weight, respectively. The results revealed that fenitrothion affected the bioenergetic resources significantly. Lipid, glycogen and protein levels were increased in the treated individuals comparedwith the controls (1.96, 4.25, and 2.4 times, respectively) and sugar levels declined 2 times in the treated individuals. The mean of caloric contents in 0, 1, 3 and 5 μl/l concentrations of fenitrothion were 0.755, 1.291, 1.085 and 1.764 cal/mg, respectively. Glycogen content decreased nearly 90% after the second treatment in respect of the first one, but lipid levels increased 2 times. Therefore, the application of sublethal concentrations (≤ LC30) of fenitrothion can increase some bioenergetic resources in adult Sunn pest and may help it to pass the winter safer.Keywords: Sunn pest, Proteins content, Lipids, Carbohydrates levels
-
Pages 13-26This experiment was conducted during 2003-2005 to evaluate the efficacy of metribuzin in the control of weeds of wheat field at the Safi Abad agricultural research center of Dezful, Iran. The experimental design was a randomized complete block design with 11 treatments in three replications. Treatments consisted of the application of: metribuzin at 210, 280 and 350 g ai/ha, metribuzin tribenuron at 210) g ai/ha, metribuzin clodinafop propargil at (210) g ai/ha at mid tillering stage of wheat, (iodosulfuron 駫⢲몺 mephenpyr diethyl) at 21 g ai/ha plus citoweet non-ionic surfactant at 0.25%, sulfosulfuronat 20 g/ha, (tribenuron clodinafop propargil) at (19 640) g ai/ha as standard treatment, metribuzin at 210 g ai/ha at early tillering stage of wheat, weedy check, and ioxynilat 450 g ai/ha at mid tillering stage of wheat. On average, ranking of the effect of herbicide treatments on decreasing total number of weeds were: sufosulfuron > all treatments containing metribuzin > tribenuron牚ᶊ皟 > (iodosulfuron mesosulfuron mephenpyrdi ethyl) plus citoweet > ioxynil. On average, compared with the weedy check, wheat grain yield increased in metribuzin treatments by 22%. According to the results to control the weed effectively and to increase wheat grain yield, application of each of the metribuzin treatments at early tillering stage of wheat, ioxynil, sufosulfuron, metribuzin at 280 g ai/ha at mid tillering stage of wheat, metribuzin clodinafop propargil, tribenuron clodinafop and (iodosulfuron mesosulfuron mephenpyr diethyl) plus citoweet each at the above mentioned rates are recommended.Keywords: Wild oat (Avena ludoviciana), Density, Sulfunyl Urea, Crop characteristics, Field bindweed (Convolvulus arvensis)
-
Pages 27-38Various fungicides and pesticides often have been used in agriculture for controlling diseases and pests. These pesticides may have detrimental effects on entomopathogenic fungi which have pesticidal ability. In this study several experiments were performed to assess the effect of 10 fungicides on mycelial growth and conidial germination rate at different rate using serial dilutions on PDA and SDAY media. Also effect of three fungicides, copper oxychloride (35% WP), Benomyl (50% WP) and Iprodione熪�睚츩 (52.5% WP) on the efficacy of Beauveria bassiana in controlling the cotton whitefly under laboratory and greenhouse conditions at recommended rate, twice the recommended rate and half the recommended rate were investigated. By evaluation of conidial germination of the fungicide-treated fungi, benomyl with IC50 value of 0.218 mg L-1 showed the highest inhibitory effect and copper oxychloride with IC50 value of 1381.94 mg L-1 showed the lowest inhibitory effect. Carbendazim with IC50 values of 0.076 mg L 1 and 0.112 mg L-1 had the highest inhibitory effect on B. bassiana mycelial growth after 3 and 7 days, respectively, Benomyl and iprodione熪�睚츩 at two times recommended field rates showed the highestand copper oxychloride at half the recommended field rate had the lowest effect on the fungal efficacy against the whitefly. Based on the present results, some systemic fungicides such as benzimidazoles were found to have detrimental effects to this entomopathogenic fungus.Keywords: Benzimidazoles, Bemisia tabaci, Entomopathogenic fungi, Fungal efficiency
-
Pages 39-49Cotton whitefly, Bemisia tabaci Gennadius (Hemiptera: Aleyrodidae) is one of the most important pests of cotton which reduces the quantity and quality of the product. Several different synthetic insecticides have been used to control whitefly by farmers. To reduce the use of chemical insecticides, application of kaolin particle film was tested in cotton farms in Kashmar region in Khorasan Razavi province. Different concentrations of kaolin clay (Sepidan® WP 95%) (3 and 5%) and Thiacloprid෩浪枭蚸 insecticide (Proteus® OD 110) (1000 ppm) were sprayed two times over the whole canopy of cotton at 34 week intervals from August to October. Based on the field studies, kaolin (5%) application reduced the whitefly nymphs population and deterred ovipositionat all spraying stages. The mortality percentage for whitefly nymph, in 3 days after spraying, were 67.2±2.9, 87±1.3 and 18.1±4.5 for kaolin (3%), kaolin (5%) and Proteus treatments, respectively. The percentage of oviposition deterrence, in 3 days after spraying, were 36.4±5, 57.4±3.5, and 53.5±2.2% for kaolin (3%), kaolin (5%) and Proteus treatments, respectively. Also, control ability for whitefly nymph and oviposition deterrence for psylla, up to 21 days after spraying,inkaolin treatments were appropriate compared with chemical insecticide treatment, so that, the efficacy percentage on nymph were 30.9±3.6 and 35.1±3.6 and the rate of oviposition deterrence were 92.6±1.6 and 38.3±5.5%, in the kaolin (5%) and Proteus treatments, respectively. Therefore, kaolin (Sepidan® WP 95%) spray over the whole canopy of cotton (5% concentration), could be used successfully to reduce whitefly nymph and its oviposition on cotton.Keywords: Oviposition deterrence, Cotton, Cotton whitefly, Bemisia tabaci, kaolin, Control
-
Pages 50-61Efficacy of iminoctadine tris (Bellkute® WP 40%) in controlling of cucumber powdery mildew disease agent (Golovinomyces cichoracearum) was studied during 2011-2012 in Karaj under field conditions. The experiment was performed in a Randomized Complete Block Design (RCBD) with 6 treatments and 4 replications including Bellkute 0.5, 0.75 and 1 kg/ha as the target fungicide, karatane (Dinocap® EC 35%) 2 l/ha and sulphur (Thiovit® WG 80%) 3 kg/ha as the reference fungicides along with control without fungicide spraying. For each plot 10 randomly selected areas (50×50 cm) were labeled. Foliar application of fungicides were made at the onset of the early symptoms in the treated plots and followed until the control plots showed maximum infection in Horsfall and Barratt scale with 5, 7, 10 and 14 days intervals. Effects of treatments in terms of decreasing disease severity index (DSI) was assessed by foliage protection percentage (FPP) usingmodified Horsfall and Barratt method by assigning 1-7 scores, before each spraying. Area under the disease progress curve (AUDPC) and efficacy of treatments were calculated. The analysis of variance in Randomized Complete Block Design by SAS software revealed that there were significant differences among treatments in DSI (PKeywords: Bellkute, Thiovit, Dinocap, Powdey mildew, Cucurbit
-
Pages 62-85In order to study the effectiveness of the reduced doses of oxadiargyl as a post emergence herbicide on yield and yield components in potato, a field experimental design was conducted at Alaroog Research Station in Ardabil. The factorial experiment was arranged in a Randomized Complete Block Design with three replications and two controls (weedy and weed free plots) on Agria the common cultivar in Ardabil. The first factor studied was oxadiargyl doses which were chosen at six levels (0.16, 0.33, 0.66, 1.33, 2 and 2.66 lit/ ha), and the second factor was oxadiargyl application timings at different potato growth stages including potato emergence, stolon initiation and potato tuber bulking. The results show that 2.66 lit/ha herbicide application reduced the weed density and biomass to 48.40 and 66.16 percent respectively. Among oxadiargyl application timing treatments, maximum reduction percentage of weed density and biomass was at potato emergence stage. Statistical analysis showed that application of different doses had significant effects on the potato plant height, main stem diameter per plant, yield per plant and total tuber yield per hectare. Herbicide application at the rate of 2.66 lit/ha increased main stem diameter per plant, yield per plant and total tuber yield per hectare to 36.85, 49.27 and 51.59 percent respectively; but maximum plant height was observed with 1.33 lit/ha oxadiargyl application. It is also indicated that among the herbicide application timings, potato emergence stage showed increase in potato plant height, main stem diameter per plant, yield per plant and total tuber yield per hectare maximally.Keywords: Dose, response, Weed biomass, Yield per plant, Total tuber yield
-
Pages 86-97The use of resistant plants in integrated pest management and its compatibilitywithchemicalcontrol measures has been emphasized in various studies. The effect of resistant cultivars on the efficacy of imidacloprid (SC 35%) was studied against eggs, nymphs and adults of the silver leaf whitefly, Bemisia tabaci (Gennadius) reared on Termus 14 (susceptible) and Okra (partially resistant) cotton cultivars under greenhouse conditions in 2013. Bioassays were conducted at 24±2°C, 65±5% R.H and a photoperiod of 16: 8 (L: D) using leaf- dipping method. The results indicated that mortality of all stages of B. tabaci was increased as a consequence of increase in the concentration of the insecticide. Toxicity of imidacloprid for all developmental stages of B. tabaci reared on partially resistant cultivar (Okra) was greater than those reared on Termus 14. The LC50 values of imidacloprid for the eggs, nymphs and adults reared on Termus 14 were 151.6 , 67.66 and 112.65 ppm, respectively. These values were determined for Okra as 135.78, 59.30 and 97.13 ppm, respectively. The results show a positive interaction between the use of partial resistant cotton cultivar to B. tabaci and imidacloprid. The results also show that the combined use of resistant plants and imidacloprid cause reduction of pesticide use to produce a given mortality rate. The results can be considered as the effective method for integrated management of B. tabaci.Keywords: Resistant cultivars, Interaction, Pesticide, Bemisia tabaci, Host, plant, Sensitivity