فهرست مطالب

مجله تحقیقات نظام سلامت
سال دوازدهم شماره 2 (تابستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/06/25
  • تعداد عناوین: 20
|
  • مقاله پژوهشی اصیل
  • مریم علیزاده، محمدرضا میری، نرگس معاشری، مرضیه عطایی، میترا مودی صفحه 1
    مقدمه
    ناباروری یکی از مشکلات عمده پزشکی در دنیای امروز به شمار می رود که میزان آن در سراسر دنیا در حال افزایش است. ناباروری بر مردان و زنان سنین باروری تاثیر می گذارد. همچنین، زوجین را در معرض مشکلات عاطفی و روانی فراوانی قرار می دهد. نظریه رفتار برنامه ریزی شده یکی از مدل هایی است که فرایند اصلی پذیرش رفتارهای مناسب را توضیح می دهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی قدرت پیشگویی کنندگی نظریه رفتار برنامه ریزی شده بر قصد زوجین نابارور در حل مشکل ناباروری طراحی شد.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 64 نفر از زوجین نابارور مراجعه کننده به مطب متخصصان زنان و نازایی شهر بیرجند، در سال 1394 مورد بررسی قرار گرفتند. افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته منطبق با سازه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده بود. روایی پرسش نامه با استفاده از نظرات 10 نفر از متخصصان و پایایی آن نیز به وسیله ضریب Cronbach¢s alpha تایید گردید. برای تعیین چگونگی ارتباط سازه ها، از ضریب همبستگی Pearson و جهت تعیین سهم هر یک از سازه ها، از روش آنالیز رگرسیون استفاده شد. داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 050/0 > P به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین سنی زوجین شرکت کننده 24/5 ± 68/30 سال بود. همبستگی مثبت و معنی داری بین تمام متغیرهای مدل رفتار برنامه ریزی شده با قصد مشاهده گردید (050/0 > P). نتایج آنالیز رگرسیون مشخص نمود که سازه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده، 36 درصد واریانس قصد را پیشگویی می کند. سازه های کنترل رفتار درک شده (465/0 = b) و نگرش (289/0 = b)، به ترتیب بهترین پیشگویی کننده قصد حل مشکل ناباروری بودند (050/0 > P).
    نتیجه گیری
    نظریه رفتار برنامه ریزی شده می تواند قصد حل مشکل ناباروری را در زوجین پیشگویی نماید.
    کلیدواژگان: مدل رفتار برنامه ریزی شده، ناباروری، قصد، زوجین نابارور
  • مهدی جهانگیری، مرضیه هنربخش، نرگس عسگرپور کاجی، عبدالحلیم رجبی صفحه 125
    مقدمه
    آگاهی، درک ریسک و آمادگی افراد در برابر زلزله، نقش بسیار حیاتی در کاهش پیامدهای ناشی از آن دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان آمادگی، آگاهی و درک ریسک کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز در برابر زلزله انجام شد.

    روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 215 نفر از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز صورت گرفت که به طور تصادفی انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته ای شامل اطلاعات دموگرافیک، درک ریسک، آگاهی و آمادگی افراد در برابر زلزله بود. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0 < P در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    بیشتر افراد مورد بررسی زن (54 درصد)، دارای تحصیلات دیپلم و بالاتر (85 درصد)، در گروه سنی 40-30 سال (50 درصد) و متاهل (75 درصد) بودند. درک ریسک و آمادگی اغلب افراد در سطح متوسط و میزان آگاهی اغلب آن ها در سطح بالا ارزیابی شد.
    نتیجه گیری
    افراد شرکت کننده مطالعه حاضر از سطح تحصیلات بالایی برخوردار بودند و به خاطر رشته تحصیلی و ماهیت شغلی خود، آموزش هایی را در زمینه آمادگی در برابر زلزله دریافت نمودند. با این حال، میزان آمادگی آن ها در برابر زلزله در سطح متوسط ارزیابی شد. با توجه به این که میزان آمادگی عموم مردم در برابر زلزله در سطوح پایین تری قرار دارد، لازم می باشد که مطالعات مشابهی در حجم نمونه بالا و در سطح عموم مردم جامعه صورت گیرد تا بر اساس نتایج حاصل از آن، نسبت به ارتقای وضعیت موجود اقدام شود.
    کلیدواژگان: آمادگی، آگاهی، درک ریسک، زلزله
  • مجید کرمانی، میترا غلامی، مینا آقایی، فرشاد بهرامی اصل، عباس شاهسونی، سیما کریم زاده، حسین ارفعی نیا صفحه 132
    مقدمه
    از دیدگاه مخاطرات بهداشت و سلامت عمومی، ذرات معلق از آلاینده های اصلی هوا می باشند که با میزان بالایی از مرگ و میر در مواجهه های بلند و کوتاه مدت مرتبط هستند. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف برآورد اثرات بهداشتی منتسب به 10PM در هفت شهر مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز، اراک، اهواز و ارومیه در سال 1390 توسط مدل AirQ انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه مقطعی جهت دستیابی به اهداف مطالعه، ابتدا داده های آلاینده 10PM از سازمان محیط زیست شهرهای مورد مطالعه اخذ گردید. بعد از اعتبارسنجی داده ها، شاخص های آماری مورد نیاز جهت کمی سازی اثرات بهداشتی محاسبه گردید. داده های پردازش شده وارد مدل AirQ شد و نتایج به صورت موارد مرگ و میر برای شهرهای مورد مطالعه ارایه گردید.
    یافته ها
    متوسط غلظت سالیانه 10PM در شهرهای اهواز و اصفهان بیشترین مقدار را داشت و به ترتیب 193 و 127 (3μg/m) بود که به طور تقریبی 65/9 و 35/6 برابر استاندارد ایران و سازمان بهداشت جهانی (WHO یا World health organization) (3μg/m 20) می باشد. تعداد تجمعی موارد کل مرگ منتسب به 10PM به ترتیب در شهرهای مشهد، تبریز، اصفهان، شیراز، اراک، اهواز و ارومیه برابر 634، 302، 542، 362، 123، 549 و 169 نفر برآورد گردید. از کل 122282 مورد بستری در بیمارستان به دلیل بیماری های تنفسی در هفت شهر، حدود 8144 مورد به 10PM نسبت داده شد.
    نتیجه گیری
    پژوهش حاضر بر تاثیر نامطلوب ذرات معلق بر سلامت انسان تاکید دارد. بنابراین، لزوم برنامه ریزی درست و انجام اقدامات موثر جهت کاهش اثرات سوء آن بر سلامت عموم و کنترل آثار مخرب آلاینده های هوا از جمله ذرات معلق را آشکار می سازد.
    کلیدواژگان: برآورد، اثرات بهداشتی، مدل AirQ، 10PM
  • مجید کرمانی، فرشاد بهرامی اصل، علی اسرافیلی، مهدی فرزادکیا، سهیلا سلحشور آرین صفحه 140
    مقدمه
    مترونیدازول (Metronidazole) یکی از پرمصرف ترین آنتی بیوتیک های جهان علاوه بر خواص مختلف، دارای اثرات سوء قابل توجهی بر محیط زیست و جانداران می باشد. فرایند ازن زنی کاتالیزوری نیز یکی از موفق ترین روش های حذف آنتی بیوتیک ها به شمار می رود، اما این فرایند نیز مانند سایر فرایندهای اکسیداسیون، محصولات جانبی تولید می کند که می تواند باعث سمیت پساب گردد.
    روش ها
    نمونه ای از راکتور بعد از 10 دقیقه ازن زنی تحت شرایط بهینه برای فرایند ازن زنی کاتالیزوری با کاتالیست نانوذرات اکسید منیزیم (MgO) برداشته شد و مواد حد واسط به وسیله دستگاه GC-MS مورد شناسایی قرار گرفتند. میزان معدنی سازی فرایند نیز با انجام آزمایش TOC (Total Organic Carbon) تعیین گردید و تغییرات سمیت با استفاده از زیست آزمونی با دافنیا مگنا بررسی شد.
    یافته ها
    4 ترکیب به عنوان مواد حد واسط اکسیداسیون مورد شناسایی قرار گرفت و میزان معدنی سازی فرایند حدود 5/93 درصد به دست آمد. واحد سمیت 48 ساعته نیز از 24/1 ورودی راکتور به 32/0 پساب فرایند کاهش یافت.
    نتیجه گیری
    میزان معدنی سازی بالایی در فرایند به دست آمد، اما این معدنی سازی کامل نبود و موجب تبدیل محلول ورودی از حالت سمی به اندکی سمی شد. در نتیجه می توان گفت که فرایند ازن زنی کاتالیزوری با نانوذرات اکسید منیزیم جهت حذف مترونیدازول، از نظر میزان معدنی سازی و کاهش سمیت فرایندی قابل قبول می باشد.
    کلیدواژگان: ازن زنی کاتالیزوری، نانوذرات اکسید منیزیم، مواد حد واسط اکسیداسیون، سمیت، دافنیا مگنا
  • محمدرضا زارع، علی فاتحی زاده، محمد مهدی امین، انسیه طاهری، بیژن بینا، محمدرضا عرفانی، آیت رحمانی، حسن رحمانی صفحه 146
    مقدمه
    مواد سمی ورودی به تصفیه خانه های فاضلاب، باعث اختلال در واحدهای بیولوژیکی می گردند. بنابراین، شناخت منابع تولید کننده فاضلاب های سمی ضروری است. در این مطالعه، سمیت پساب سه نوع از صنایع آبکاری با استفاده از باکتری های واحد رآکتور منقطع متوالی (Sequencing Batch Reactor یا SBR) مورد بررسی قرار گرفت.
    روش ها
    جهت تعیین میزان بازدارندگی رشد در هر غلظت، از 5/0 سی سی باکتری های واحد SBR کشت داده شده در محیط نوترینت براث (Nutrient broth) بر روی محیط کشت نوترینت آگار استفاده شد. داده ها توسط آنالیز Probit در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و توسط آن، EC50 (50% Effective concentration) محاسبه گردید.
    یافته ها
    بر اساس یافته های حاصل شده از پساب های نوع اول، دوم و سوم، به ترتیب غلظت های 1، کمتر از 50 و کمتر از 100 میلی لیتر بر لیتر تاثیری در رشد باکتری های مورد آزمایش نداشت؛ در حالی که غلظت 1000 میلی لیتر بر لیتر از هر نوع پساب، باعث مرگ تمام گونه های باکتریایی مورد آزمایش گردید. بیشترین و کمترین مقادیر EC50 در سه نوع پساب به ترتیب در نمونه های 3 (960 میلی لیتر بر لیتر) و 1 (5/6 میلی لیتر بر لیتر) مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پساب بعضی از صنایع آبکاری حتی در کمترین غلظت ها نیز می تواند اثرات مضری بر جمعیت باکتریایی واحدهای بیولوژیکی تصفیه خانه ها داشته باشد. بنابراین، توصیه می شود تا با توجه به نوع فرایند این صنایع، استانداردهای تخلیه ای و قوانین تصفیه در محل برای آن ها وضع گردد.
    کلیدواژگان: پساب صنایع آبکاری، باکتری، سمیت، EC50
  • جلیل نظری، ناهید حصیرچی صفحه 152
    مقدمه
    تاکنون مطالعه سیستماتیکی به منظور ارزیابی میزان فراوانی، علل و آسیب های جسمی ناشی از سقوط در منازل شهری و روستایی تبریز صورت نگرفته است. بنابراین، مطالعه حاضر جهت مشخص نمودن وضعیت مشکل بهداشتی مذکور در تبریز طراحی و اجرا گردید.
    روش ها
    مطالعه حاضر از نوع گذشته نگر بود که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گرفت و در آن، 43170 نفر که به علت سقوط در طول سال های 90-1386 به اورژانس بیمارستان ها منتقل شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، از سیستم اطلاعات برنامه کشوری ثبت حوادث در جوامع ایمن استفاده گردید. اطلاعات افراد حادثه دیده شامل سن، جنس، سال، ماه، مکان وقوع و نتیجه حادثه بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های 2c و Independent t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    43170 نفر در طول پنج سال به علت آسیب ناشی از سقوط به اورژانس ها مراجعه کرده بودند که از این تعداد، 6/56 درصد سقوط ها در منزل رخ داده بود. میزان حادثه در بین زنان (9/52 درصد) شایع تر از مردان (1/47 درصد) بود. بیشترین میزان فراوانی حوادث به ترتیب در کودکان زیر 10 سال (8/26 درصد) و افراد جوان 29-20 سال (6/16 درصد) اتفاق افتاده بود. بیشترین میزان حوادث در تمامی گروه های سنی به جز افراد بالای 70 سال (بیشترین میزان در زمستان)، در فصل تابستان و کمترین میزان در فصل زمستان مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    بر طبق نتایج مطالعه، بیش از یک دوم حوادث سقوط در جامعه در منازل رخ می دهد. بنابراین، توصیه می شود با طراحی برنامه های آموزشی مناسب و طراحی محیط منازل با استفاده از اصول ارگونومیک، میزان حوادث سقوط را کاهش داد.
    کلیدواژگان: حوادث خانگی، سقوط، منازل، تبریز
  • صفورا کدخدایی، مهناز نیک آیین، مریم حاتم زاده، امیرحسین نافذ، اکبر حسن زاده صفحه 160
    مقدمه
    تغییرات میکرو ارگانیسم های شاخص و پاتوژن در فرایند کمپوست سازی، روند این فرایند و کیفیت محصول نهایی را مشخص می کند. هدف مطالعه حاضر تعیین تغییرات جمعیت میکرو ارگانیسم های شاخص و پاتوژن طی فرایند کمپوست سازی لجن فاضلاب هضم شده به صورت بی هوازی بود.
    روش ها
    سه توده به روش ویندرو با اختلاط لجن فاضلاب هضم شده به صورت بی هوازی با زایدات سبز باغبانی به عنوان عامل حجیم کننده به نسبت های حجمی 1 به 1، 1 به 2 (1/2) و 1 به 3 (1/3) تهیه شد. یک توده لجن فاضلاب به عنوان شاهد بدون هر عامل حجیم کننده ای آماده گردید. نمونه برداری از توده های کمپوست طی سه ماه فرایند کمپوست سازی صورت گرفت. نمونه های کمپوست جهت تعیین پارامترهای فیزیکو شیمیایی و میکروبی آزمایش شدند.
    یافته ها
    نتایج حاصل از بررسی دما نشان داد که توده لجن به مرحله ترموفیلیک نرسید و توده 1/1 نیز فاز ترموفیلیک کوتاه تری را نسبت به توده 1/2 و 1/3 طی کرد. تعداد کلیفرم های کل، مدفوعی و استرپتوکوک مدفوعی در ابتدای فرایند کمپوست سازی به ترتیب MPN/gDW (MPN در گرم وزن خشک) 109، 108 و 105 در توده های 1/2 و 1/3 بود. تعداد میکرو ارگانیسم ها در طول فاز ترموفیلیک کاهش یافت و به حد بسیار پایین یا غیر قابل تشخیص برای کلیفرم های مدفوعی و حدود 100 برای استرپتوکوک های مدفوعی در توده های فوق رسید. میزان سالمونلا در هر دو توده با افزایش دما، کاهش یافت و بعد 19 و 47 روز از آغاز فرایند کمپوست سازی به ترتیب در توده 1/3 و 1/2 به حد غیر قابل تشخیص رسید.
    نتیجه گیری
    بررسی تغییرات میکروبی طی فرایند کمپوست سازی و محصول نهایی نشان داد که توده های 1/2 و 1/3 در دستیابی به فاز ترموفیلیک و نابودی میکرو ارگانیسم های بیماری زا موفق بودند. بنابراین، استفاده از این کمپوست در زمین های کشاورزی، چمن ها و باغ ها از نظر میکروبی بلامانع می باشد.
    کلیدواژگان: کمپوست سازی، لجن فاضلاب، باکتری های پاتوژن و شاخص
  • احسان الله حبیبی، حسین خلیلی گرجی، عظیم کریمی، میثم مباشری دمنه، امین بابایی پویا، محمد مقیسه، اکبر حسن زاده صفحه 166
    مقدمه
    اندازه گیری بیشترین ظرفیت هوازی (VO2-max) در ایجاد تناسب فیزیولوژیک بین کارگر و کار اهمیت دارد. بدین ترتیب، علاوه بر حفظ تندرستی و توانایی جسمی، میزان تولید و بهره وری نیز بیشتر خواهد شد. مطالعه حاضر با هدف برآورد ظرفیت هوازی و تعیین عوامل موثر بر آن در کارگران معدن انجام شد. از آن جایی که برآورد حداکثر ظرفیت هوازی کارگران معدن در ایران برای اولین بار در این مطالعه انجام گردید، ثبت این داده ها در بانک اطلاعات داده های کشوری بسیار مفید خواهد بود.
    روش ها
    در مطالعه مقطعی حاضر، 85 نفر از کارگران یک معدن زیرزمینی در استان اصفهان مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات دموگرافیک و شاخص های قد، وزن، شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) و ضربان قلب آنان اندازه گیری و ثبت گردید. میزان VO2-max نیز بر اساس نموگرام آستراند و با استفاده از دوچرخه ارگومتر محاسبه شد. در نهایت، ارتباط متغیرهای ثبت شده با ظرفیت هوازی با استفاده از آزمون های Independent t و آنالیز رگرسیون در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین ظرفیت هوازی در کارگران 86/0 ± 22/4 لیتر در دقیقه به دست آمد. نتایج حاصل از آنالیز رگرسیون نشان داد که بین ظرفیت هوازی با BMI، سن و سابقه کاری ارتباط معنی داری وجود نداشت. همچنین، بر اساس نتایج آزمون t، بین ظرفیت هوازی با سیگار کشیدن (036/0 = P) و ورزش کردن (001/0 > P) رابطه معنی داری مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که BMI شاخص مناسبی برای پیش بینی حداکثر اکسیژن مصرفی و به دنبال آن برآورد ظرفیت انجام کار فیزیکی نیست. همچنین، نتایج بیان می کند که انجام فعالیت منظم ورزشی و عدم استعمال دخانیات، تاثیر بسزایی بر حداکثر اکسیژن مصرفی کارگران معدن دارد.
    کلیدواژگان: حداکثر اکسیژن مصرفی، کارگران معدن، دوچرخه ارگومتر، عوامل تاثیرگذار
  • ایوب قنبری سرتنگ، حبیب الله دهقان صفحه 172
    مقدمه
    در بسیاری از مشاغل، افراد در معرض استرین حرارتی قرار دارند و ارزیابی میزان مواجهه با گرما امری ضروری است. مطالعه حاضر با هدف اعتبارسنجی و بررسی ارتباط شاخص استرین ادراکی ( Perceptual strain index یا PeSI ) با دیگر شاخص های گرمایی در شرایط گرم آزمایشگاهی انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه از نوع تجربی- آزمایشگاهی بود که به صورت مقطعی در پنج شرایط دمایی مختلف (21، 24، 27، 30 و 35 درجه سانتی گراد) و بر روی 15 دانشجوی مرد، در اتاقک تنش حرارتی و بر روی تردمیل در سه سطح فعالیت سبک (4/2 کیلومتر بر ساعت)، متوسط (8/4 کیلومتر بر ساعت) و سنگین (3/6 کیلومتر بر ساعت) انجام گرفت. مقیاس احساس گرمایی (Thermal sensation یا TS)، شدت فعالیت اعمال شده ادراکی (Perceived exertion یا PE) جهت محاسبه PeSI و پرسش نامه شاخص نمره گذاری استرین گرمایی (Heat strain score index یا HSSI) تکمیل گردید. همچنین، شاخص دمای تر گوی سان ( Wet-bulb globe temperature یا WBGT ) و دمای هوا ثبت شد. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون همبستگی Pearson و آنالیز رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بر اساس آزمون همبستگی Pearson، بین شاخص های PeSI و HSSI همبستگی بالایی وجود داشت (84/0 = r، 001/0 = P). همچنین، بین PeSI با شاخص WBGT و دمای هوا به ترتیب همبستگی خوب (76/0= r) و بالایی (81/0= r) مشاهده شد (001/0 = P).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که می توان از PeSI در ارزیابی استرین گرمایی استفاده نمود؛ چرا که همبستگی قابل قبولی با دیگر شاخص های معتبر استرس گرمایی دارد و دارای کاربرد آسان و سریع و هزینه بسیار کمتری نسبت به دیگر شاخص های ارزیابی استرس گرمایی می باشد.
    کلیدواژگان: شاخص استرین ادراکی (PeSI)، شاخص نمره گذاری استرین گرمایی (HSSI)، شاخص دمای تر گوی سان (WBGT)، دمای هوا، اتاقک شرایط جوی
  • نعمت الله جعفرزاده حقیقی فرد، سیده مریم موسوی، مریم امیدی نسب، سهند جرفی صفحه 178
    مقدمه
    رآکتور ناپیوسته متوالی ( Sequencing batch reactor یا SBR ) به دلیل سادگی فرایند، بهره برداری انعطاف پذیربرای حذف مواد مغذی و کاربرد در ابعاد مختلف، جزء پرکاربردترین سیستم های تصفیه فاضلاب به شمار می رود. هدف از انجام مطالعه حاضر، ارزیابی کارایی سیستم رآکتورهای ناپیوسته متوالی در حذف مواد آلی، نیتروژن و فسفر از فاضلاب سنتتیک در مقیاس آزمایشگاهی بود.
    روش ها
    یک SBR با ظرفیت مفید 24 لیتر، در یک چرخه کاری 24 ساعته با توالی فازهای 30 دقیقه پر کردن، 180 دقیقه هوازی، 120 دقیقه بی هوازی، 900 دقیقه هوازی، 180 دقیقه بی هوازی، 20 دقیقه ته نشینی، 5 دقیقه تخلیه و 5 دقیقه سکون مورد بهره برداری قرار گرفت. غلظت نیتروژن و فسفر ورودی به ترتیب 40 و 20 میلی گرم بر لیتر و بار آلی ورودی معادل 41/0 تا 83/0 کیلوگرم COD (Chemical oxygen demand) بر مترمکعب در روز بود. نمونه برداری ها در مرحله هوازی اول و پس از ساعت سوم بی هوازی، انجام شد.
    یافته ها
    در این سیستم، متوسط بازده حذف COD در پساب خروجی به ترتیب 3/65، 9/92، 2/95، 3/93، 0/96 و 5/96 درصد بود. بیشترین میزان بازدهی حذف مواد آلی و فسفر فسفاته در مرحله ششم به ترتیب حدود 5/96 و 0/33 درصد و برای نیتروژن آمونیاکی در مرحله اول حدود 6/34 درصد به دست آمد. با افزایش بار آلی، راندمان حذف مواد آلی، نیتروژن و فسفر افزایش یافت.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده کارایی مطلوب SBR در حذف مواد آلی و مغذی (نیتروژن و فسفر) می باشد.
    کلیدواژگان: رآکتور ناپیوسته متوالی (SBR)، حذف بیولوژیکی، فسفر و نیتروژن، تصفیه زیستی فاضلاب
  • هوشنگ آرمین، یوسف امیدی خانی آبادی، قدرت الله شمس خرم آبادی، حاتم گودینی، افشین تکدستان صفحه 184
    مقدمه
    در مطالعه حاضر، از لجن برگشتی زلال ساز به عنوان کمک منعقد کننده پلی سولفات فریک (Poly ferric sulfate یا PFS) به منظور بررسی حذف کدورت و کلی فرم کل از آب رودخانه بهمن شیر آبادان در سال 1393 استفاده گردید.
    روش ها
    در این پژوهش، از دستگاه جار به منظور شبیه سازی فرایند انعقاد و لخته سازی در مقیاس آزمایشگاهی استفاده شد. نمونه های آب از آبگیر تصفیه خانه 11 آبادان برداشت گردید و اثر پارامترهای سرعت اختلاط، pH، دوز منعقد کننده، کدورت اولیه و دوز کمک منعقد کننده بر روی بازده حذف کدورت و کل باکتری های کلی فرم مورد بررسی قرار گرفت. کل باکتری های کلی فرم نیز بر اساس روش 9 لوله ای و دستورالعمل شماره 9221 استاندارد روش انجام گرفت.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که بالاترین بازده حذف کدورت و کلی فرم در دوز 15 میلی گرم در لیتر از PFS، سرعت اختلاط 120 دور در دقیقه، 7 = pH و دوز 2 میلی لیتر از کمک منعقد کننده به دست آمد. بیشترین بازده حذف هم زمان کدورت وکلی فرم نیز در دوز 2 میلی لیتر از لجن برگشتی حاصل شد و به عنوان دوز بهینه لجن برگشتی انتخاب گردید. حداکثر بازده حذف برابر 97 درصد در کدورت اولیه و برابر با 150 واحد کدورت نفلومتری (Nephelometric Turbidity Units یا NTU) به دست آمد.
    نتیجه گیری
    راندمان PFS در کدورت های بالاتر افزایش یافت. دوز 2 میلی لیتر از لجن برگشتی در غلظت اولیه 15 میلی گرم در لیتر از PFS، به عنوان دوز بهینه انتخاب شد؛ چرا که استانداردهای لازم (کدورت کمتر از NTU 5) جهت آب آشامیدنی را تامین می کند.
    کلیدواژگان: لجن برگشتی، پلی سولفات فریک، کدورت، کلی فرم
  • فرهاد فروهر مجد، زهرا محمد، جعفر صالحیان، مسعود مصیبی صفحه 190
    مقدمه
    فوم پلی اورتان یکی از مواد جاذب صوت می باشد که در ایران به عوامل تاثیرگذار بر ضریب جذب صوت آن توجه چندانی نشده است. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر ضخامت، وجود لایه هوا و میزان شدت صوت بر میزان جذب صوتی فوم پلی اورتان انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه، لوله امپدانس طبق استاندارد ساخته شد و سپس ضریب جذب فوم پلی اورتان سلول باز (Open cell) با دو ضخامت 25 و 50 میلی متر اندازه گیری گردید. سپس هر دو ضخامت در 6 شدت صوت مختلف بررسی شد. همچنین، ضریب جذب فوم 25 میلی متری با 5/5 سانتی متر لایه هوا و فوم 50 میلی متری با 3 سانتی متر هوا در انتهای نمونه مورد سنجش قرار گرفت. علاوه بر این، اندازه گیری جذب برای فوم 40 میلی متری یک بار به صورت 2 سانتی متر فوم، 1 سانتی متر هوا و 2 سانتی متر فوم و در حالت بعد به صورت 4 سانتی متر فوم و 1 سانتی متر هوا در انتها انجام گردید.
    یافته ها
    یافته های تعیین دقت و کارایی مطالعه نشان داد که لوله امپدانس با ضریب همبستگی 98/0 قابل استفاده می باشد. شدت صوت در هر دو ضخامت تاثیر چشمگیری در میزان جذب صوت نداشت. همچنین، لایه هوا در انتهای فوم 25 و 50 میلی متری سبب افزایش جذب در فرکانس های میانی و بالا شد. علاوه بر این، در مقایسه با فوم 5 سانتی متر بدون هوا، وجود 1 سانتی متر هوا بین فوم 40 میلی متری، باعث افزایش جذب در همه فرکانس های مورد مطالعه و در حالت 1 سانتی متر هوا در انتها سبب افزایش جذب در فرکانس های بالا گردید.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج تحقیق، می توان ضریب جذب صوت فوم پلی اورتان سلول باز را با در نظر گرفتن ضخامت بیشتر با توجه به شرایط موجود و قرار دادن لایه هوا در پشت یا بین ماده جاذب بهبود بخشید.
    کلیدواژگان: ضریب جذب صوت، تابع انتقال، فوم پلی اورتان، شدت صوت، لایه هوا
  • عباس کمالی، مریم میرلوحی، محمود اعتباری، ایوب یارمحمدی صفحه 202
    مقدمه
    در سال های اخیر، شواهد متعددی از مصرف گسترده آنتی بیوتیک های گروه تتراسایکلین برای پرورش طیور در برخی از مناطق جهان مشاهده شده است و در برخی موارد، باقی مانده این آنتی بیوتیک ها از حدود مجاز تعیین شده فراتر رفته ، اما تاکنون گزارش این مورد در ایران منتشر نشده است.
    روش ها
    مطالعه حاضر به صورت مقطعی در پاییز سال 1393، بر روی 40 نمونه تخم مرغ صنعتی از برندهای مختلف و 6 نمونه تخم مرغ بومی که به صورت تصادفی از سطح شهر اصفهان جمع آوری شده بود، انجام گرفت. نمونه ها از لحاظ باقی مانده تتراسایکلین با استفاده از روش کیت اختصاصی ELISA (Enzyme-linked immunosorbent assay) مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    محدوده میزان باقی مانده تتراسایکلین در نمونه های تخم مرغ بین 56/0تا ppb 7/9 (میانگین ppb 1/3) به دست آمد. این مقدار در مقایسه با حداکثر مجاز باقی مانده (Maximum residue levels یا MRLs) تتراسایکلین در تخم مرغ (ppb 200) که توسط کمیته اروپا تعیین شده است، نشان دهنده مقدار مجاز باقی مانده آنتی بیوتیک در نمونه های تخم مرغ بود. همچنین، بررسی جداگانه زرده و سفیده نمونه ها، بیانگر بالاتر بودن باقی مانده دارو در زرده نسبت به سفیده بود.
    نتیجه گیری
    نتیجه کلی مطالعه حاکی از ایمن بودن تخم مرغ های عرضه شده در سطح شهر اصفهان از لحاظ باقی مانده آنتی بیوتیک تتراسایکلین می باشد.
    کلیدواژگان: تتراسایکلین، تخم مرغ، زرده، سفیده، آنتی بیوتیک، روش ELISA
  • مینا فرزان، سهیل سبحان اردکانی صفحه 208
    مقدمه
    رواناب سطحی، جاده ای به عنوان منبع خطی انتشار آلودگی با خصوصیات آلایندگی بسیار ویژه و قابلیت تخلیه در محیط زیست محسوب می شود. آلودگی فلزات سنگین در رواناب سطحی نیز باعث ایجاد نگرانی های فراوانی در قرن گذشته شده است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی غلظت عناصر آهن، سرب و کادمیوم در رواناب سطحی شهر همدان در سال 1392 انجام گردید.
    روش ها
    در این مطالعه از 8 ایستگاه منتخب سطح شهر همدان نمونه برداری صورت گرفت و غلظت عناصر در نمونه ها بعد از طی مراحل آماده سازی آزمایشگاهی، توسط دستگاه ICP-OES ( Inductively-coupled plasma-atomic emission spectroscopy اندازه گیری شد. داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین غلظت عناصر آهن، سرب و کادمیوم نمونه ها به ترتیب 38/0 ± 42/0، 00/3 ± 23/4 و 46/4 ± 48/6 میکروگرم در لیتر به دست آمد. نتایج آزمون t به منظور مقایسه میانگین غلظت عناصر مورد ارزیابی در نمونه ها با رهنمود WHO ( World Health Organization ) ، تفاوت آماری معنی داری را نشان داد (05/0 > P)؛ به طوری که میانگین غلظت تمام عناصر بیشتر از حد استاندارد بود.
    نتیجه گیری
    نتایج بیانگر آلوده بودن رواناب سطحی مناطق پرترافیک شهر همدان به فلزات آهن، سرب و کادمیوم می باشد که منجر به تهدید منابع پذیرنده و به دنبال آن، بروز مخاطرات بهداشتی برای شهروندان می شود.
    کلیدواژگان: رواناب شهری، فلزات سنگین، شدت ترافیک، همدان
  • مهری صدیق، فاطمه سجادفر، حکیمه طیری، یعقوب حاجی زاده صفحه 214
    مقدمه
    بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و ایزومرهای گزیلن (Benzene، Toluene، Ethylbenzene، Xylene isomers یا BTEX) از جمله ترکیبات آلی فراری هستند که در رده مواد مشکوک به سرطان زایی قرار دارند. این ترکیبات در اثر تبخیر بنزین از جایگاه های سوخت رسانی، وارد هوا می شوند و سلامتی کارکنان، رانندگان و ساکنان اطراف را تحت تاثیر قرار می دهند. هدف از انجام این مطالعه، پایش غلظت BTEX در هوای محیطی جایگاه های سوخت رسانی و اطراف آن و مقایسه با استانداردهای هوای تنفسی و شغلی بود.
    روش ها
    نمونه های تحقیق حاضر از هوای کنار پمپ های سوخت و 40 متری اطراف آن ها به وسیله پمپ نمونه برداری فردی و با استفاده از تیوپ های کربن فعال جمع آوری شد. سپس BTEX توسط حلال دی سولفید کربن استخراج گردید و به وسیله دستگاه GC/FID (Gas chromatography-flame ionization detector) مورد سنجش قرار گرفت. جهت نمونه برداری و تحلیل داده ها، از روش آنالیز هیدروکربن های عطری NIOSH (National Institute for Occupational Safety and Health) (روش 1501) استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین غلظت های بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و ایزومرهای زایلن در جایگاه ها به ترتیب در فصل پاییز 97/235، 22/415، 34/93 و 14/333 میکروگرم در مترمکعب، در فصل زمستان 11/200، 23/329، 34/73 و 48/321 میکروگرم در مترمکعب و در فصل بهار 20/254، 55/432، 26/113 و 17/486 میکروگرم در مترمکعب به دست آمد. غلظت بنزن در جایگاه ها بسیار بالاتر از حدود پیشنهاد شده برای تماس شغلی بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج به دست آمده، میانگین غلظت BTEX در فصل گرم بیشتر از فصل سرد و میزان انتشار از جایگاه های گاز به مراتب کمتر از جایگاه های بنزین و گازوئیل می باشد. غلظت های سنجش شده در فواصل 40 متری از جایگاه ها در مقایسه با غلظت های خود جایگاه ها نیز بسیار پایین بود. بنابراین، انجام اقدامات لازم برای کنترل نشت سوخت از تانک ها و پمپ ها و امکان بازیافت بخارات بنزین در حین انتقال سوخت، در جهت حفظ سلامتی شاغلان ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: BTEX، هوای تنفسی، جایگاه های سوخت، خوراسگان (اصفهان)
  • حدیث نجفی مهر، امیر کاوسی صفحه 222
    مقدمه
    محدودیت منابع خدمات سلامت، ضرورت اولویت بندی این منابع را ایجاب می کند. شاخص نیاز به مراقبت های سلامت، جهت بررسی توزیع منابع و خدمات سلامت به کار می رود. مطالعه حاضر به برآورد مقادیر این شاخص برای بیماری سرطان پوست با در نظر گرفتن اثر مکان های مجاور پرداخت.
    روش ها
    این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی بود. جامعه آن از تمامی مبتلایان و فوت شدگان ناشی از بیماری سرطان پوست تشکیل گردید که طی سال های 1386 تا 1388 توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به ثبت رسیدند. تجزیه و تحلیل داده ها با تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری و در نرم افزار winBUGS انجام شد و ترسیم نقشه جغرافیایی در نرم افزار Arc GIS صورت گرفت.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش حاکی از این بود که استان های مرکزی، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد به ترتیب بیشترین مقادیر شاخص نیاز به مراقبت های سلامت را در مورد بیماری سرطان پوست داشتند.
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده نشان داد که استان های واقع در نواحی مرکزی ایران که از ساعات آفتابی بیشتری برخوردارند، نیاز بیشتری به مراقبت های سلامت داشتند. بنابراین، با توجه به این که مواجهه با تابش آفتاب یک عامل خطر در سرطان پوست می باشد، لازم است چنین مکان هایی مورد توجه ویژه سیاست گذاران عرصه سلامت قرار گیرد.
    کلیدواژگان: شاخص نیاز به مراقبت های سلامت، مدل سازی معادلات ساختاری، همبستگی فضایی، سرطان
  • لیلا نصیری پور، محمد مراثی صفحه 227
    مقدمه
    شایع ترین بدخیمی در دنیا و از جمله در ایران، سرطان پوست می باشد. هدف از انجام این مطالعه، تعیین روند بروز سرطان پوست در استان اصفهان بود.
    روش ها
    در مطالعه مقطعی حاضر، از داده های سیستم ثبت کشوری موارد سرطان و مرکز مدیریت بیماری های وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طی سال های 87-1383 استفاده گردید. روند بروز سرطان پوست در هر دو جنس با استفاده از آزمون روند Mantel-Haenszel مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    بروز تطبیق سنی سرطان پوست در سال 1383 در مردان و زنان به ترتیب 4/28 و 3/18 در هر صد هزار نفر و در سال 1387 به ترتیب 8/30 و 9/18 در هر صد هزار نفر بود. در طول سال های مطالعه، گروه سنی 84-80 سال بالاترین بروز اختصاصی را در هر دو جنس داشت. ابتلای نسبی سرطان پوست در هر دو جنس در سال 1387نسبت به سال 1383، در مردان و زنان به ترتیب به 08/1 و 03/1 رسید. روند بروز بیماری طی سال های مورد مطالعه در مردان (065/0 = P) و زنان (490/0 = P) معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    با وجود این که روند بروز سرطان پوست در استان اصفهان معنی دار نبود، اما افزایش روند بروز و همچنین، بروز دو برابری این سرطان در مردان نسبت به زنان، لزوم آموزش به افراد در زمینه استفاده از وسایل حفاظتی در برابر اشعه فرابنفش خورشید و انجام پژوهش های بیشتر در زمینه عوامل خطر بیماری را ضروری می سازد.
    کلیدواژگان: روند بروز، سرطان پوست، بروز تطبیق سنی
  • رضا خدیوی، سهیل وفاپور، مهسا مللی صفحه 233
    مقدمه
    یکی از معیارهای عدالت در سلامت، بهره مندی از پوشش بیمه سلامت می باشد. این مطالعه با هدف تعیین میزان بهره مندی از خدمات سلامت در بین کارگران ساختمانی و خانواده آن ها به عنوان یکی از آسیب پذیرترین اقشار جامعه در مقابل بیماری ها و حوادث، انجام شد.
    روش ها
    در تحقیق توصیفی- تحلیلی حاضر، میزان بهره مندی کارگران ساختمانی و خانواده آنان از خدمات سلامت و عوامل تاثیرگذار بر آن در شهر اصفهان در سال 1392، با استفاده از یک پرسش نامه استاندارد مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور، برای 400 کارگر ساختمانی متاهل که منتظر به کارگیری روزانه در خدمات ساختمانی بودند و در پیاده روهای میدان های اصلی چهار گوشه شهر اصفهان مستقر بودند، پرسش نامه به صورت سهمیه ای، به روش تصادفی ساده و با انجام مصاحبه حضوری تکمیل گردید.
    یافته ها
    5/39 درصد از کارگران ساختمانی تحت پوشش هیچ بیمه درمانی نبودند. 25/19 درصد آنان طی دو هفته اخیر نیاز به خدمات سلامت داشتند که از این خانواده ها، تنها 43/71 درصد از این خدمات بهره مند شدند. حدود 25/17 درصد از افراد تحت پوشش خانواده کارگران، نیاز به بستری شدن در بیمارستان طی یک سال گذشته را داشتند. متوسط تعداد دفعات بستری در طول سال بین خانواده کارگران، 54/1 بار در سال بود. 75/4 درصد خانوارهای کارگران به دلیل بستری شدن در بیمارستان، متحمل هزینه های کمرشکن سلامت شده بودند.
    نتیجه گیری
    میزان بهره مندی از پوشش بیمه های درمانی در بین کارگران، کمتر از میانگین همین نسبت در جامعه ایرانیان می باشد. خانواده هایی که به علت بستری شدن در بیمارستان متحمل هزینه های کمرشکن شدند، 5/2 برابر همین نسبت در بین افراد جامعه می باشد.
    کلیدواژگان: کارگر ساختمانی، بهره مندی از خدمات سلامت، بیمه، ایران
  • فرحناز صدوقی، حجت حاتمی نژاد، جواد زارعی، مهرنوش پروان صفحه 241
    مقدمه
    یکی از چالش های اساسی نظام سلامت در بسیاری از کشورها، تامین دسترسی عادلانه و مقرون به صرفه جوامع روستایی به خدمات سلامت است. در این راستا، سیستم اطلاعات جغرافیایی (Geographical information system یا GIS) ابزار مناسبی برای تحلیل و مدل سازی دسترسی جغرافیایی به خدمات سلامت در مناطق روستایی به شمار می رود. هدف از انجام این مطالعه، تحلیل فضایی دسترسی جغرافیایی روستاهای استان خوزستان به خانه های بهداشت روستایی بود.
    روش ها
    پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع توصیفی- تحلیلی بود و جامعه آماری آن را کلیه روستاهای استان خوزستان در سال 1390 تشکیل داد. برای تحلیل فضایی دسترسی روستاهای استان خوزستان، پس از جمع آوری داده های فضایی و شاخص های توصیفی و اصلاح آن ها، این داده ها وارد نرم افزار ArcGIS شد. سپس لایه های مهم در نرم افزار تعریف و محدوده عملیاتی خانه های بهداشت مشخص گردید.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد که از مجموع 4547 روستای موجود، 3315 روستا (9/72 درصد) دارای سکنه دایمی، 146 روستا (2/3 درصد) دارای سکنه موسمی (فصلی) و 985 روستا (9/23 درصد) خالی از سکنه بود. فقط 2223 روستا (9/48 درصد) به راه آسفالته دسترسی داشتند. 358 روستای دارای سکنه دایمی نیز در خارج از حریم خدماتی خانه های بهداشت روستایی قرار گرفته بودند.
    نتیجه گیری
    چالش هایی در زمینه دسترسی برخی از روستاهای استان خوزستان به خانه های بهداشت روستایی وجود دارد. برخی از این چالش ها به دلایلی از جمله راه های روستایی، دورافتادگی، پراکندگی جغرافیایی روستاها و توسعه نامتعادل روستاها بود. استفاده از GIS می تواند به کارایی بهتر طرح گسترش شبکه کمک کند.
    کلیدواژگان: خانه های بهداشت روستایی، سیستم اطلاعات جغرافیایی، استان خوزستان، دسترسی به خدمات سلامت
  • منصور بیرامی، رضا محمدزاده گان، یزدان موحدی، یونس قاسم بکلو، عین الله شعبانی صفحه 249
    مقدمه
    هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه دشواری در نظم بخشی هیجانی و صفات شخصیت مرزی در معتادان تحت درمان با متادون، معتادان در حال مصرف مواد (خودمعرف) و افراد بهنجار بود.
    روش ها
    این پژوهش از نوع مطالعات علی مقایسه ای و جامعه آماری آن شامل کلیه مردان سوء مصرف کننده مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان خوی در سال 1392 بود. نمونه آماری پژوهش از 40 نفر معتاد تحت درمان با متادون، 40 نفر معتاد در حال مصرف مواد (خودمعرف) و 40 نفر افراد غیر معتاد تشکیل شد که به صورت در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، مقیاس های دشواری در نظم بخشی هیجانی (Difficulties in Emotion Regulation Scale یا DERS) و صفات شخصیت مرزی (Schizotypal Trait questionnaire-B form یا STB) توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون تعقیبی Tukey در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که افراد خودمعرف (بدون درمان)، نمرات بالاتری در متغیر صفات شخصیت مرزی (05/015 = F، 001/0 = P) و دشواری در نظم بخشی هیجانی (47/33 = F، 001/0 = P) نسبت به افراد تحت درمان با متادون و افراد بهنجار کسب کردند، اما نتایج آزمون تعقیبی Tukey نشان داد که تفاوت معنی داری بین افراد تحت درمان با متادون و افراد بهنجار در این مولفه ها وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نقش دشواری در نظم بخشی هیجانی و صفات شخصیت مرزی در اختلالات سوء مصرف مواد، لازم است که پژوهشگران در مطالعات آینده بیشتر بر نقش این متغیرها در شروع و تداوم سوء مصرف مواد توجه داشته باشند. در این راستا، برگزاری کارگاه های مربوط به تنظیم هیجانی و مهارت های کنترل تکانه برای بیماران سوء مصرف کننده ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: صفات شخصیت مرزی، دشواری در نظم بخشی هیجانی، افراد تحت درمان با متادون
|
  • Maryam Alizadeh, Mohammad Reza Miri, Narges Moasheri, Marzeyeh Ataee, Mitra Moodi Page 1
    Background
    Today, infertility is a major medical problem and its prevalence is increasing worldwide. Infertility affects men and women of reproductive ages. In addition, infertile couples encounter many emotional and mental problems. The Theory of Planned Behavior is a theory that explains the process of adopting appropriate behaviors. The aim of this study was to determine the predictive power of the Theory of Planned Behavior on the intention of infertile couples to solve the problem of infertility.
    Methods
    This descriptive-analytical study was conducted on 64 infertile couples referred to obstetrics and gynecologist clinics of Birjand, Iran, in 2015. The study participants were selected through convenience sampling. The data gathering tool was a researcher-made questionnaire in accordance with constructs of the Theory of Planned Behavior. The validity and reliability of the questionnaire were approved using the opinions of 10 experts and Cronbach’s alpha (α = 0.91), respectively. Data were analyzed in SPSS software. The Pearson correlation coefficient was used to determine the relationship between the constructs and regression analysis was used to determine the predictive power of each construct. All P values of less than 0.05 were considered significant.
    Findings: The mean age of the subject was 30.68 ± 5.24 years. Significant positive correlations were observed between all variables of the Theory of Planned Behavior and intention (P
    Conclusion
    The Theory of Planned Behavior can predict the intention to solve the infertility problem.
    Keywords: Theory of planned behavior, Infertility, Intention, Infertile couples
  • Mehdi Jahangiri, Marzieh Honarbakhsh, Narges Asgarpour, Abdolhlim Rajabi Page 125
    Background
    Knowledge, risk perception, and preparedness of individuals regarding earthquake have a vital role in the reduction of its consequences. This study was conducted to evaluate the level preparedness, knowledge, and risk perception regarding earthquake among the personnel of Shiraz University of Medical Sciences, Shiraz, Iran.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted on 215 personnel of Shiraz University of Medical Sciences. The subjects were randomly selected. Data were gathered using a researcher-made questionnaire including demographic data, and risk perception, knowledge, and preparedness regarding earthquake. The collected data were analyzed in SPSS software. All P values of less than 0.05 were considered significant.
    Findings: Most of the studied individuals were women (54%), had diploma and higher levels of education (85%), had 30-40 years of age (50%), and were married (75.3%). Most of them had an intermediate level of preparedness and risk perception and a high level of knowledge in regards to earthquake.
    Conclusion
    The subjects in this study had a high educational level, and due to their job and education, had received some training regarding earthquake preparedness. However, their level of earthquake preparedness was at an intermediate level. Since the earthquake preparedness level of the public is at a lower level, similar studies with greater sample size among the public are required in order to plan for the promotion of the present situation.
    Keywords: Preparedness, Knowledge, Risk perception, Earthquake
  • Majid Kermani, Mitra Gholami, Mina Aghaei, Farshad Bahrami, Asl, Abbas Shahsavani, Sima Karimzadeh, Hossein Arfaeinia Page 132
    Background
    Considering health and public health risks, particulate matters are the main pollutants of air and are associated with high rates of mortality and morbidity in long and short term exposures. Hence, the present study was performed with the aim of estimating the health impacts attributable to PM10 in the 7 cities of Mashhad, Tabriz, Isfahan, Shiraz, Arak, Ahwaz, and Urmia (Iran) during 2011-2012 using the AirQ model.
    Methods
    In this cross-sectional study, to achieve the purposes of the study, initially, data on PM10 pollutant were obtained from the Department of Environment of the studied cities. After data validation, the required statistical parameters were calculated in order to quantify the health effects. The processed data were imported to the AirQ model, and the results of the model for each city were presented in the form of mortality and morbidity cases.
    Findings: The highest annual average concentrations of PM10 were observed in Ahwaz and Isfahan and were 193 and 127 μg/m3, respectively, which were almost 9.65 and 6.35 times the Iranian and World Health Organization (WHO) standards (20 µg/m3). Cumulative number of total mortality cases attributed to PM10 in Mashhad, Tabriz, Isfahan, Shiraz, Arak, Ahwaz, and Urmia were estimated at 634, 302, 542, 362, 123, 549, and 169 cases, respectively. From the total 122282 cases of hospital admission due to respiratory disease in the 7 cities, 8144 cases were attributed to PM10.
    Conclusion
    The current study emphasized the adverse effects of particulate matter on human health. Therefore, it revealed the necessity of appropriate planning and implementation of effective measures to decrease the health consequences of air pollutants, such as particulate matter, on public health and control their detrimental effects.
    Keywords: Estimation, Health impact, AirQ Model, PM10
  • Majid Kermani, Farshad Bahrami, Asl, Ali Esrafili, Mahdi Farzadkia, Soheila Salahshour, Arian Page 140
    Background
    Metronidazole, as one of the most widely used antibiotics in the world, in addition to various benefits, has significant adverse effects on the environment and animals. The catalytic ozonation process is one of the most successful methods for antibiotics removal. However, it should be noted that this process, like other oxidation processes, has some byproducts that can be toxic in the process effluent.
    Methods
    Under optimum conditions for catalytic ozonation in the presence of MgO nanoparticles, 1 sample was obtained from a reactor after 10 minutes of ozonation. The sample was analyzed by gas chromatography–mass spectrometry (GS-MS) and the intermediates were identified. The mineralization rate was determined using TOC analysis and the toxicity changes were calculated through bioassay with Daphnia magna.
    Findings: In the present study, 4 compositions were identified as oxidation intermediates. The mineralization rate was about 93.5% and the 48-hour toxicity unit decreased from 1.24 in the influent to 0.32 in the effluent.
    Conclusion
    A high mineralization rate was obtained in the process. Nevertheless, it was not complete, and thus, the influent solution was converted from toxic to slightly toxic. In conclusion, we can say that catalytic ozonation process in the presence of MgO nanoparticles can be acceptable for metronidazole removal.
    Keywords: Catalytic ozonation, Daphnia magna, MgO nanoparticles, Oxidation intermediates
  • Mohammad Reza Zare, Ali Fatehizadeh, Mohammad Mehdi Amin, Ensieh Taheri, Bijan Bina, Mohammad Reza Erfani, Ayat Rahmani, Hasan Rahmani Page 146
    Background
    The entrance of toxic compounds into wastewater treatment plants (WWTPs) can induce disorder in their biological units. Therefore, it is necessary to determine the sources of toxic wastewaters. In this study, the toxicity of the wastewater of 3 metal plating industries was assessed using sequencing batch reactor (SBR) bacteria.
    Methods
    To obtain the 1-1000 ml/l concentrations, the 3 metal plating wastewater solutions were diluted using distilled water. To determine the growth inhibition in each concentration, the 0.5 cc cultured SBR bacteria on nutrient broth media was used and cultured on nutrient agar media. Data were analyzed using the Probit analysis in SPSS software and the 50% effective concentration (EC50) was calculated.
    Findings: According to the Probit analysis, there was no effect on the tested bacteria at the concentrations of 1 ml/l, less than 50 ml/l, and less than 100 ml/l of metal plating wastewater in samples 1, 2, and 3, respectively. However, all studied bacterial species were eliminated in the concentration of 1000 ml/l of each metal plating wastewater. Maximum and minimum EC50 were recorded for the metal plating wastewater sample number 3 (960 ml/l) and number 1 (6.5 ml/l), respectively.
    Conclusion
    Results of this study showed that some metal plating wastewaters, even in very low concentrations, can induce adverse effects on the bacterial community structures of biological units of WWTPs. Thus, it is recommended that effluent standards and in situ treatment rules be applied according to the performed process type in such industries.
    Keywords: Metal plating wastewater, Bacteria, Toxicity, EC50
  • Jalil Nazari, Nahid Hasirchi Page 152
    Background
    To the best of the authors’ knowledge, to date, no systematic study has been carried out in Tabriz city to investigate the extent, frequency, causes, and major outcome(s) of falling accidents in the houses of rural and urban areas of this city. The current study was, therefore, undertaken to address some of these issues.
    Methods
    In this cross-sectional retrospective study, 43170 individuals who referred to emergency units of hospitals as a result of falling accidents during 2006-2010 were studied. The data were collected from national registration program of incidents in a safe community. Gender, age, year, seasonal distribution, and place and outcome of injuries were considered in data analysis. The data were analyzed using descriptive statistics and independent t-test and chi-square test.
    Findings: A total of 43170 falling accidents had been registered during the study period. Of the total registered patients, 56.6% were injured in the houses. Accidents, in general, were more common (52.9%) in women, than in men (47.1%). Accidents were more prevalent in children under 10 years of age (27.3%) followed by people of 20-29 years of age (16.6%). Seasonal distribution of the accidents revealed that they were more common in summer and less in winter in all age groups, except in people older than 70 years of age (more common in winter).
    Conclusion
    According to the results of this study, over 50% of falling accidents occurred in the house. Therefore, in order to reduce the rate and prevalence of this accident and its outcomes, designing appropriate educational programs and house environments according to ergonomic principles is recommended.
    Keywords: Home accidents, Falling accidents, House, Tabriz
  • Ehsanollah Habibi, Hossein Khalili, Gorji, Azim Karimi, Meysam Mobasheri, Demneh, Amin Babaei, Pouya, Mohammad Moghiseh, Akbar Hassanzadeh Page 166
    Background
    Measurement of the maximum aerobic capacity (VO2-max) is important in creating physiological compatibility between the job and worker. This compatibility, in addition to maintaining health and physical capacity, may cause to increase production and productivity. The purposes of this study were to estimate aerobic capacity and determine factors affecting it. Since the estimation of VO2-max ýhas not been previously performed in Iran, these data can be recorded in the National Data Bank.
    Methods
    In this cross-sectional study, 85 workers of an underground mine in the province of Isfahan, Iran, participated. Their demographic data were recorded, and parameters of height, weight, BMI, and heart rate were measured. VO2-max was estimated using an ergometer bicycle and Astrand nomogram. Finally, the relationships between VO2-max and the measured parameters were analyzed using t-test and regression analysis in SPSS software.
    Findings: The mean aerobic capacity in workers was 4.22 ± 0.86 liters per minute. Results showed that there was no significant relationship between aerobic capacity and BMI, age, and work experience. However, t-test showed significant relationships between VO2-max and smoking (P = 0.036), and exercise (P
    Conclusion
    This study showed that BMI is not an appropriate index for predicting VO2-max, and thus, physical work capacity. Results showed that regular exercise and lack of smoking has a great effect on maximum oxygen consumption.
    Keywords: Maximum aerobic capacity, Mine workers, Bicycle ergometer, Effective factors
  • Ayoub Ghanbary, Sartang, Habibollah Dehghan Page 172
    Background
    In many jobs, individuals are exposed to thermal stress, and thus, evaluation of heat stress is necessary. This study was conducted with the purpose of investigating the relationship of perceptual strain index (PeSI) with other heat indexes under hot laboratory conditions.
    Methods
    This empirical-experimental and cross-sectional study was performed in 5 different temperatures (21 ºC, 24 ºC, 27 ºC, 30 ºC, and 35 ºC). It was carried out on 15 male students in the climate chamber and on the treadmill with the three levels of light (2.4 km/hour), medium (4.8 km/hour), and heavy (6.3 km/hour) activity. The thermal sensation scale and perceived exertion rate were recorded to calculate PeSI and the Heat Strain Score Index (HSSI) was completed. Moreover, wet-bulb globe temperature (WBGT) and air temperature were recorded. Data were analyzed using Pearson correlation test and regression analysis.
    Findings: Pearson correlation test showed a high correlation (r = 0.84) between PeSI and HSSI (P = 0.001). Furthermore, Pearson correlation test showed, respectively, a good correlation (r = 0.74) and a high correlation (r = 0.81) between PeSI and WBGT, and air temperature (P = 0.001).
    Conclusion
    The results of this study showed that PeSI can be used for the evaluation of heat strain since it has an acceptable correlation with other heat strain indices, can be easily and rapidly applied, and its cost is much less than other heat strain evaluation indices.
    Keywords: Perceptual Strain Index (PeSI), Heat strain score index (HSSI), Wet, bulb globe temperature (WBGT), Air temperature, Climate chamber
  • Nematollah Jaafarzadeh Haghighi Fard, Seyedeh Maryam Moussavi, Maryam Omidinasab, Sahand Jorfi Page 178
    Background
    The sequencing batch reactor (SBR) is one of the most widely used systems in sewage treatment because of the simplicity of the process, flexibility of operation in the removal of nutrients, and the ability to be used in different scales. The aim of this study was to evaluate the efficiency of the SBR in the removal of organic matter (nitrogen and phosphorus) from synthetic wastewater at laboratory scale.
    Methods
    In this study, a SBR with a capacity of 24 liters and 24-hour working cycle was used. The sequences of phases consisted of 30 minutes filling, 180 minutes aerobic, 120 minutes anaerobic, 900 minutes aerobic, 180 minutes anaerobic, 20 minutes settle, 5 minute decant, and 5 minutes idle. The initial concentration of nitrogen and phosphorus were 40 and 20 mg/l, respectively. The initial organic load was 0.41 to 0.83 kg chemical oxygen demand (COD)/m3/day. Sampling was carried out in the first aerobic phase and after the third hour anaerobic phase.
    Findings: In this system, the average COD removal efficiency in the effluent during these six steps were 65.35%, 92.9%, 95.2%, 93.33%, 96%, and 96.5%, respectively. The results showed that the highest average removal efficiency of organic matter and phosphate phosphorus were 96.5% and 33.05%, respectively, in the sixth stage, and for nitrogen was 34.6% in the first stage.
    Conclusion
    The results showed the acceptable performance of the SBR in the removal of organic matter and nutrients (P, N).
    Keywords: Sequencing batch reactor, Biological removal, Phosphorus, nitrogen, Biological wastewater treatment
  • Abbas Kamali, Maryam Mirlohi, Mahmoud Etebari, Ayoub Yarmohammadi Page 202
    Background
    In recent years, extreme usage of tetracycline antibiotic in aviculture has been evidenced repeatedly in some countries. In some cases, the residue levels exceeded the maximum permitted level. However, the presence of tetracycline in eggs has not been scientifically investigated in Iran thus far. The present study was conducted in order to assess the level of tetracycline residue in egg samples distributed in Isfahan market, Iran.
    Methods
    The present cross-sectional study was designed and conducted during autumn 2014 on 40 samples of commercially produced eggs from different brands and 6 samples of locally produced eggs. The samples were randomly collected from retail markets in Isfahan. Samples were examined using Enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA) commercial test kit for tetracycline residue measurement. Data were analyzed using one-way ANOVA in SPSS software.
    Findings: The levels of tetracycline residue in egg samples ranged from 0.56 ppb to 9.7 ppb, with an average value of 3.1 ppb. These results suggest the compliance of the detected residue levels with the permitted maximum levels established by the European committee (200 ppb). In addition, egg yolk samples showed significantly higher amounts of tetracycline than the albumen samples.
    Conclusion
    As a major finding of this study, the eggs distributed in Isfahan maintain wide margin of safety regarding tetracycline contamination.
    Keywords: Tetracycline, Egg, Yolk, Albumen, Antibiotic, ELISA
  • Mina Farzan, Soheil Sobhanardakani Page 208
    Background
    Road runoff is a linear diffuse source of pollution, with very specific pollutant characteristics and ability to discharge into the environment. Heavy metal pollution in road runoff has caused widespread concern since the last century. Therefore, the purpose of this study was to assess Fe, Pb, and Cd concentrations in surface runoff from regions with high traffic intensity in the city of Hamadan, Iran, in 2014.
    Methods
    Runoff samples were collected from 8 selected stations. After the laboratory preparation stage, the concentration of the elements was determined using inductively-coupled plasma-atomic emission spectroscopy
    (ICP-OES). All statistical analyses were performed using the SPSS statistical package.
    Findings: The results showed that the mean concentrations of Fe, Pb, and Cd in runoff samples were 0.42 ± 0.38, 4.23 ± 3.0, and 6.48 ± 4.46 µg/l, respectively. The comparison of the mean concentrations of the assessed metals with the World Health Organization’s (WHO) permissible limits revealed a significant difference (P
    Conclusion
    The results indicated that surface runoff from regions with high traffic intensity in Hamadan were polluted with Fe, Pb, and Cd, which threatens surface water resources, and thus, the health of citizens
    Keywords: Urban runoff, Heavy metals, Traffic intensity, Hamadan
  • Hadis Najafimehr, Amir Kavousi Page 222
    Background
    The restriction in resources of health services renders the prioritization of the distribution of these resources necessary. The health care need index is used to investigate equality in distribution of health services. The main aim of the current study was to estimate this index for skin cancer in Iran by involving the effect of adjacent regions.
    Methods
    The present study was a correlational research. The study population consisted of all patients with and deceased due to skin cancer registered by the Iranian Ministry of Health from 2008 to 2010. Data were analyzed using winBUGS software and through geographical mapping using ArcGIS software.
    Findings: The results suggested that Markazi, Isfahan, and Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Provinces, respectively, had the highest health care need indices for skin cancer.
    Conclusion
    The results of this study displayed that the central provinces, which have longer sunshine duration, require more health services. Therefore, policymakers should pay additional attention to these regions because longer duration of exposure to sunshine is a risk factor for skin cancer.
    Keywords: Health care need index, Structural equation modeling, Spatial correlation, Skin cancer
  • Leila Nassirpour, Mohammad Reza Maracy Page 227
    Background
    Skin cancer is the most common malignancy in the world. Thus, the aim of this study was to determine the incidence trend of skin cancer in Isfahan Province, Iran.
    Methods
    The present cross-sectional study was conducted using data registered during 2004-2008 in the Disease Management Center and Cancer Registry System of the Ministry of Health and Medical Education. The trend of skin cancer incidence in both sexes was analyzed using the Cochran–Mantel–Haenszel test.
    Findings: Age-standardized incidence among men and women was 28.4 and 18.3 per 100,000 in 2004 and 30.8 and 18.9 per 100,000 in 2008, respectively. Relative incidence of skin cancer was 1.08 and 1.03 in the year 2008 compared to 2004 in men and women, respectively. During the study period, the highest specific incidence rate was observed in the age group of 84-80 years in both men and women. Results of the Cochran–Mantel–Haenszel test revealed that the incidence trend during 2004-2008 among men (P = 0.065) and women (P = 0.49) was not statistically significant.
    Conclusion
    Although the trend of skin cancer incidence in Isfahan Province was not significant, the rate increased over the years and it was nearly two fold in men compared with women. As a result, it seems necessary to train at risk individuals to use protective equipment against the sun's ultra violet rays and further research is needed on its risk factors.
    Keywords: Incidence trend, Skin cancer, Age, standardized incidence
  • Reza Khadivi, Soheil Vafapour, Mahsa Melali Page 233
    Background
    One of the criteria of health equity is having health insurance coverage. Construction workers and their families are one of the most vulnerable populations regarding diseases and accidents. Thus, this study was conducted with the aim to determine the utilization rate of health services among construction workers ýand their families.
    Methods
    In this descriptive-analytical study, the rate of health services utilization by the families of construction workersý and factors associated with them were evaluated in the city of Isfahan, Iran, in 2013 using a standard questionnaire. Therefore, 400 married construction workers who were waiting for daily work on the walkways of the main squares of Isfahan were selected randomly. Data were gathered through interviews.
    Findings: The findings showed that 39.5% of construction workers were not covered by any health insurance. Moreover, 19.25% of the construction workers’ families had required outpatient health services within the past 2 weeks, but only 71.43% of them had used these services. Approximately 17.25% of the construction workers’ families had required hospitalization within the past year. The average number of hospitalizations among the construction workersý’s families was 1.54 times per year. In addition, 4.75% of the families had suffered from catastrophic health expenditures due to hospitalization.
    Conclusion
    The rate of health insurance coverage among construction workers ýis lower than the average of the Iranian population. Construction workers’ ýfamilies who suffered from catastrophic health expenditures due to hospitalization were 2.5 times more than the average of the general population.
    Keywords: Construction workers, Utilization, Health insurance, Development country, Isfahan, Iran
  • Farahnaz Sadughi, Hojat Hataminejad, Javad Zarei, Mehernoush Parvan Page 241
    Background
    Providing fairly accessible and economical services for rural communities is one of the main challenges of health systems in many countries. Geographical information system (GIS) can be used as useful tool for analyzing and modeling the accessibility of rural communities to health services. This study aimed to perform geographical analysis on the accessibility of rural communities of Khozestan Province, Iran, to rural health houses.
    Methods
    This was an applied and descriptive-analytical study. The study population consisted of all villages of Khozestan Province. After gathering spatial data, and defining descriptive indexes and reforming them, this data was entered into ArcGIS software. Then, major levels were defined and the operational area of the health houses was determined.
    Findings: The results of this study showed that 3315 of the total 4547 villages (72.9%) had permanent inhabitants, 146 (3.2%) had seasonal inhabitants, and 985 (23.9%) had no inhabitants. Only 2223 (48.9%) villages had asphalt roads. Moreover, 358 villages which had permanent inhabitants were located outside the health house accessibility boundary.
    Conclusion
    In Khuzestan Province, geographical accessibility to rural health houses has some challenges. Some of these challenges are due to the inappropriate condition of rural roads, geographical isolation and scattered villages, and unbalanced development of villages. GIS can be used to improve the efficiency of the rural network extension plan.
    Keywords: Rural health houses, Geographic Information System (GIS), Khuzestan Province, Health Services Accessibility
  • Mansour Bayrami, Reza Mohammadzadegan, Yazdan Movahedee, Yones Gasem, Baklu, Ainola Shabani Page 249
    Background
    The aim of this study was to compare the difficulty in emotional regulation and traits of borderline personality disorder among addicts undergoing methadone treatment, self-referred addicts, and healthy subjects.
    Methods
    The current study was a causal-comparative research. The statistical population of this research included all men referring to substance abuse addiction treatment centers in Khoy, Iran, in 2013. The sample consisted of 40 addicts underdoing methadone treatment, 40 self-referred drug addicts, and 40 non-addicted individuals. The subjects were selected through convenience sampling method. For data collection, subjects completed the Difficulties in Emotional Regulation Scale (DERS) and Schizotypal Trait Questionnaire-B Form (STB). Data analysis was performed using multivariate analysis of variance (MANOVA) and Tukey’s test in SPSS software.
    Findings: The results indicated that self-referred patients (receiving no treatment) had significantly higher scores in STB [f = 15.05, P = 0.0001] and DERS [f = 47.33, P = 0.0001] than individuals treated with methadone and healthy individuals. However, Tukey’s test results showed no significant difference between patients treated with methadone and healthy subjects in this component.
    Conclusion
    Due to the role of difficulty in emotional regulation and borderline personality traits in substance use disorders (SUDs), further studies on the role of these variables in the initiation and maintenance of substance use are necessary. Moreover, holding workshops related to emotional regulation and impulse control skills for substance users seems necessary.
    Keywords: Borderline Personality traits, Difficulties in emotional regulation, Methadone treatment