فهرست مطالب

فصلنامه آسیب شناسی درمانگاهی دامپزشکی
سال سوم شماره 3 (پیاپی 11، پاییز 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/09/24
  • تعداد عناوین: 9
|
  • محمد علی ابراهیمی، رضا نجار، رعنا کیهان منش صفحات 529-537
    در این بررسی 78 نمونه جنین گوسفند تهیه و بعد از جدا سازی چشم، عدسی چشم های مذکور مورد مطالعه آناتومیکی و با سه روش رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین، ورهاف و پاس مورد مطالعه بافت شناسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده مشخص کرد که وزیکول عدسی در این حیوان تا 30 روزگی به طور کامل تشکیل و تماس خود را به طور کامل از اکتودرم سطحی از دست می دهد. در 40 روزگی اپیتلیوم دیواره خلفی عدسی با رشد خود و تشکیل رشته های الاستیکی به سمت جلو و محدود کردن فضای داخلی وزیکول، به تدریج شروع به از بین رفتن می کند. تراکم و ضخامت رشته های عدسی تا 150 روزگی افزوده می شود. همچنین کپسول سطح خلفی عدسی در روز 40 شروع به تشکیل شدن می کند. در 50 روزگی فضای داخلی وزیکول توسط رشته های الاستیکی پر شده و اپیتلیوم سطح جلویی به تدریج به صورت مکعبی ساده در می آید. در روز 50 کپسول سطح جلویی عدسی به تدریج ظاهر و در روز 60 کامل و تا 150 روزگی فقط کمی بر ضخامت آن افزوده می شود. از 80 روزگی به بعد به علت افزایش رشد رشته های عدسی، تحدب بخش خلفی به تدریج از تحدب بخش جلویی بیشتر خواهد شد.
    کلیدواژگان: عدسی چشم، گوسفند، هیستوژنز
  • صمد مسافری، آیدین محمدی صفحات 539-545
    یکی از مکانیسم های مهم دفاعی پستان، اسفنکتر سرپستانک و اپیدرم شاخی پوست سرپستانک می باشد که تا داخل اسفنکتر سرپستانک امتداد می یابد و بعد از هر بار دوشش باعث ترشح کراتین و مسدود شدن مجرای موئین اسفنکتر سرپستانک توسط پلاک کراتین می گردد. ترشح بیش از حد کراتین به علت تحریکات مکرر نوک پستان به خصوص در اثر کارکرد نادرست دستگاه شیردوشی منجر به بروز هیپرکراتوزیس خواهد شدکه در نهایت منجر به عوارضی نظیر ورم پستان، black spot و افزایش تعداد سلول های سوماتیک شیر می گردد.در این مطالعه چهارگله از گاوداری های شیری اطراف تبریز مشتمل بر860 راس گاو شیری مورد بررسی قرارگرفت که در دو گله دو بار دوشش و در دو گله دیگر سه بار دوشش در شبانه روز انجام می گرفت. در زمان شیردوشی نوک سر پستانک هر یک از گاوها از نظر وجود هیپرکراتوزیس و درجات آن (درجه یک، دو، سه و چهار) بررسی و ثبت گردید. نتایج این بررسی نشان داد که میزان شیوع هیپرکراتوزیس نوک سرپستانک در گله های سه بار دوشش (1/14٪) به طور معنی داری بیشتر از گله های دو بار دوشش (3/12٪) می باشد (01/0p<). همچنین هیپرکراتوزیس درجه دو و درجه سه به طور معنی داری بیشتر از درجه چهار بود. بر اساس نتایج به دست آمده، درصد فراوانی هیپرکراتوزیس در گاوداری های شیری منطقه تبریز به طور معنی داری بیشتر از مقادیرگزارش شده جهانی است (01/0p<).
    کلیدواژگان: هیپرکراتوزیس، نوک سر پستانک، گاو شیری، دستگاه شیردوشی
  • حمید میرزایی، بهرام عمواوغلی تبریزی، مهدی رفیعی صفحات 547-554
    هدف از اجرای این تحقیق، ارزیابی تاثیر مصرف مقادیر مختلف شیر تخمیر شده با لاکتوباسیلوس کازئی 01، بر الگوی لیپیدی مشتمل بر کلسترول تام، LDL-C، HDL-C، VLDL-C و تری گلیسرید سرمی موش های صحرایی نر نژاد ویستار تغذیه شده با جیره غذایی غنی شده با 1% و 2% کلسترول خالص می باشد. برای این منظور 49 سر موش صحرایی 15200 گرمی، به طور تصادفی به 7 گروه مساوی تقسیم شدند و در طول یک هفته به شرایط جدید عادت داده شدند.به مدت 30 روز موش های صحرایی گروه اول (گروه شاهد) غذای تجارتی پایه و آب، موش های صحرایی سه گروه دوم تا چهارم غذای غنی شده با 1% کلسترول و موش های صحرایی سه گروه پنجم تا هفتم غذای غنی شده با 2% کلسترول را دریافت نمودند. موش های گروه های چهارم و هفتم (گروه تحت تیمار با دوز دو برابر) از طریق شیر تخمیر شده روزانه به طور میانگین هر کدام حدود cfu108 × 4 و موش های گروه های سوم و ششم (گروه تحت تیمار با دوز یک برابر) به طور میانگین حدود cfu108× 2 لاکتوباسیلوس کازئی 01 را دریافت می نمودند و موش های گروه های دوم و پنجم (گروه شم) به جای شیر تخمیر شده شیر استریلیزه دریافت می نمودند. بر اساس آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح 05/0 = α میانگین کلسترول تام و LDL-C سرمی موش های صحرایی گروه تحت تیمار دریافت کننده دوز دو برابر و یک برابر شیر تخمیر شده با لاکتوباسیلوس کازئی به طور معنی دار کمتر و میانگین مقدار HDL-C به طور معنی دار بیشتر از میانگین آن ها در موش های صحرایی گروه شم بود (05/0p<). در موش های صحرایی دریافت کننده غذای غنی شده با 1% کلسترول، میانگین VLDL-C و تری گلیسرید سرمی در گروه تحت تیمار با دوز دو برابر به طور معنی دار کمتر از گروه شم بود (05/0p<).در مجموع می توان گفت که مصرف روزانه و به مدت طولانی از شیر تخمیر شده با لاکتوباسیلوس کازئی 01 از طریق کاهش کلسترول تام و LDL-Cو افزایش HDL-C الگوی لیپیدی سرم را بهبود می بخشد و میزان تاثیر این پروبیوتیک بر الگوی لیپیدی وابسته به دوز مصرفی می باشد.
    کلیدواژگان: لاکتوباسیلوس کازئی، شیر تخمیر شده، الگوی لیپیدی، موش صحرایی، غذای غنی شده با کلسترول
  • میرهادی خیاط نوری، جواد محمودی، محمدرضا حسینچی قره آغاجی صفحات 555-563
    کانال های کلسیمی وابسته به ولتاژ نقش مهمی در کارکرد سلول های قلبی و بافت های عصبی و عروقی دارند. وراپامیل، نیفدیپین و دیلتیازم، مهار کننده های کانال های کلسیمی با کاربرد وسیع برای درمان بیماری های قلبی- عروقی می باشند. چندین مطالعات نشان داده اند که مهار کننده های کانال های کلسیمی اثرات ضد دردی و ضد التهابی در مدل های مختلف حیوانی دارند (اما در همه مدل ها این اثرات نشان داده نشده است). هدف از این مطالعه تعیین اثر وراپامیل، نیفدیپین و دیلتیازم بر رفتار درد و التهاب ناشی از فرمالین در موش سوری می باشد.در این مطالعه تجربی، وراپامیل، نیفدیپین و دیلتیازم با دوز 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت داخل صفاقی 30 دقیقه قبل از تزریق کف پایی فرمالین 5 درصد با حجم 20 میکرولیتر تزریق شد. مدت زمان لیسیدن و گاز گرفتن پنجه پای تزریق شده به عنوان پاسخ درد در فواصل زمانی 5 دقیقه ای به مدت یک ساعت ثبت شد.نتایج نشان داد که تزریق کف پایی فرمالین یک رفتار درد دو مرحله ای (مرحله اول: 5-0 و مرحله دوم: 45-20 دقیقه پس از تزریق) ایجاد می کند. تزریق داخل صفاقی وراپامیل، نیفدیپین و دیلتیازم قبل از فرمالین، پاسخ درد مرحله دوم (درد التهابی) را به طور معنی دار (05/0p<) کاهش می دهد. فقط وراپامیل رفتار درد مرحله اول (درد نوروژنیک) را به طور معنی دار کاهش می دهد (05/0p<).بر اساس نتایج چنین می توان پیشنهاد کرد که وراپامیل، نیفدیپین و دیلتیازم اثر کاهش دهنده درد و درد التهابی ایجاد می کنند. این اثر احتمالا به دلیل مسدود کردن کانال های کلسیمی و کاهش جریان کلسیم و در نتیجه کاهش آزاد سازی نوروترنسمیترها و دیگر واسطه های درد و التهاب است.
    کلیدواژگان: وراپامیل، نیفدیپین، دیلتیازم، درد، فرمالین، موش سوری
  • پیام عرب زاده، بهیار جلالی، داریوش مهاجری، ایرج سهرابی حقدوست صفحات 565-578
    ضایعات قلبی و عروقی یکی از مهم ترین عوامل بروز تلفات در سیستم های مختلف پرورشی ماهیان قزل آلای رنگین کمان به شمار می رود. هدف از این مطالعه، مقایسه میزان و شدت بروز ضایعات پاتولوژیک قلب و پیاز آئورتی ماهیان قزل آلای رنگین کمان در سیستم های پرورشی گسترده، نیمه متراکم و متراکم بود. بدین منظور تعداد 10 نمونه ماهی قزل آلای رنگین کمان از 7 گروه وزنی (کمتر از 90 گرم، 90 تا 300 گرم، 300 تا 500 گرم، 500 تا 1000 گرم، 1 تا 3 کیلوگرم، 3 تا 5 کیلوگرم و بالاتر از 5 کیلوگرم) و در کل 210 نمونه از سه مزرعه واقع در منطقه هراز و اسپیران در اطراف شهر تبریز به صورت تصادفی صید و نسبت به تهیه نمونه از قلب و پیاز آئورتی آنها اقدام شد. در تحقیقات میدانی سن، جنس، میزان تلفات، تراکم ذخیره سازی، نوع غذا و فاکتورهای فیزیکی-شیمیایی آب نیز مورد توجه قرار گرفت. از نمونه های اخذ شده مقاطع آسیب شناسی با رنگ آمیزی معمول هماتوکسیلین- ائوزین تهیه گردید. از لحاظ آسیب شناسی بافتی 47 ماهی نر و 73 ماهی ماده دچار ضایعات قلبی عروقی بودند که 29 مورد متعلق به سیستم پرورشی گسترده، 41 مورد متعلق به سیستم پرورشی نیمه متراکم و 50 مورد متعلق به سیستم پرورشی متراکم بود. ادم و پرخونی در لایه اسفنجی عضلات دهلیز و بطن، تغییرات ملایم تا شدید دژنراتیو تارهای عضلانی، تغییرات آماسی ملایم تا شدید، آسیب جزئی تا شدید دیواره عروق، تشکیل ترومبوز، نکروز و فیبروز عمده ترین تغییرات پاتولوژیک قابل مشاهده بودند. در هر سه سیستم پرورشی گسترده، نیمه متراکم و متراکم با افزایش سن ماهیان بر میزان شدت ضایعات نیز افزوده می شد. میزان بروز ضایعات و شدت آنها از وزن 500 گرم به بعد (دوران بلوغ) کاملا معنی دار بود (05/0>p). بروز این تغییرات در سیستم پرورشی مدار بسته در مقایسه با دو سیستم دیگر در حد بالایی معنی دار بود (05/0>p). بین جنس نر و ماده نیز از لحاظ تغییرات فوق اختلاف معنی دار وجود داشت (05/0>p).
    کلیدواژگان: ضایعات قلبی و پیاز آئورتی، قزل آلای رنگین کمان، هیستوپاتولوژی
  • علی حسن پور، بهرام عمواوغلی تبریزی، امیر پرویز رضایی صابر، محسن ایماندار صفحات 579-590
    این مطالعه روی 40 راس گوساله با سن زیر یکماه انجام گرفت که 30 راس گوساله مبتلا به اسهال در 3 گروه 10 راسی بیمار و 10 راس گوساله سالم در گروه شاهد قرار گرفتند. در گروه شاهد هیچ درمان یا تزریقی انجام نگرفت. در گروه بیمار اول تنها درمان آنتی بیوتیکی اسهال بدون مایع درمانی انجام گرفت. در گروه بیمار دوم علاوه بر درمان آنتی بیوتیکی اسهال، محلول نمکی هیپرتونیک (5/7%) به میزان ml/kg 5 به صورت تزریق آهسته وریدی همراه با ORS خوراکی و در گروه بیمار سوم علاوه بر درمان آنتی بیوتیکی، محلول نمکی ایزوتونیک (9/0%)، به میزان (وزن بدن × درصد دهیدراتاسیون) به صورت تزریق وریدی با ORS خوراکی استفاده شد. در تمامی گروه ها در زمان صفر و زمان های 1، 2، 8 و 24 ساعت پس از درمان، معاینه بالینی و خون گیری به عمل آمد. در زمان صفر، اسهال در گوساله های مبتلا منجر به نشانه های آزمایشگاهی و بالینی مثل تب، دهیدراتاسیون، تاکیکاردی، اولیگوپنه، افزایش درصد هماتوکریت خون، هیپرناترمی، هیپرکلرمی، هیپرکالمی، هیپرفسفاتمی، هیپرکلسمی، افزایش کراتینین و افزایش BUN سرم گردیده بود. با انجام درمان تب برطرف و دهیدراتاسیون اصلاح گردید که در گوساله هایی که محلول هیپرتونیک نمکی دریافت کرده بودند این اصلاح سریع تر انجام گرفت. تنظیم میزان سدیم، پتاسیم، کلر، فسفر و کلسیم سرم در گوساله های که با محلول هیپرتونیک مایع درمانی شدند زودتر اتفاق افتاد. در گوساله هایی که محلول نمکی دریافت نمودند، مایع درمانی با محلول های نمکی از افزایش سطح سرمی کراتینین و BUN جلوگیری کرد. نتیجه نهایی این که استفاده از محلول های هیپرتونیک نمکی زودتر، مناسب تر و با اطمینان بیشتری باعث بهبود بالینی و اصلاح تغییرات الکترولیتی و متابولیتی سرم در گوساله های مبتلا به اسهال می شود.
    کلیدواژگان: محلول هیپرتونیک نمکی، محلول ایزوتونیک نمکی، بهبود بالینی، الکترولیت، اسهال، گوساله
  • روشنک راشدی، همایون خزعلی صفحات 591-599
    گرلین یک هورمون پپتیدی مترشحه از معده به گردش خون می باشد که توسط بافت های دیگر بدن مثل مغز وپانکراس نیز ساخته می شود. این پپتید به دلیل ترشح از بافت های مختلف دارای اثرات مختلف پاراکرینی و آندوکرینی می باشد که برخی از این اثرات شامل: تحریک ترشح هورمون هایACTH وGH ، افزایش اشتها ومتابولیسم کربوهیدرات ها می باشد. همچنین گرلین یک لیگاند طبیعی برای رسپتور محرک هورمون رشد (GHS-R) می باشد. گرلین وmRNA آن مانند رسپتور هورمون محرک رشد در پانکراس وسلول های جزایر بیان شده و متابولیسم گلوکز و ترشح انسولین را تنظیم می کند. از آنجا که تاکنون آزمایشات مبنی بر اثر گرلین بر ترشح انسولین در حیوانات شبه نشخوارکننده در مرحله قبل از بلوغ انجام نشده است، بنابراین هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر گرلین بر ترشح انسولین درشترهای نابالغ بود. در این تحقیق 12 شتر به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. حیوانات در گروه 1 به مدت دو هفته با رژیم غذایی 100% انرژی و حیوانات گروه 2 به مدت دو هفته در رژیم غذایی 50% انرژی تغذیه شدند. بعد از دو هفته، شترهای هر گروه g/BWμ 8 گرلین به مدت چهار روز از طریق ورید وداج دریافت کردند. نمونه های خونی از تمام حیوانات قبل، همزمان (30 دقیقه بعد از تزریق گرلین) و بعد از مداخله طی چهار روز متوالی در هر مرحله از ورید وداج جمع آوری گردید و پلاسماهای خون، جهت تعیین غلظت انسولین به وسیله روش رادیو ایمنو اسی (RIA) مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها وسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه با مقادیر تکراری و آزمون تعقیبی تی وابسته تجزیه و تحلیل شدند. مقادیر 05/0>p معنی دار تلقی شد. نتایج این تحقیق نشان داد که گرلین اثر کاهشی معنی داری بر میانگین غلظت پلاسمایی انسولین در شترهای نابالغ در رژیم های غذایی حاوی 100% و50% انرژی دارد و این اثر کاهشی در بین دو رژیم غذایی، اختلاف معنی داری باهم ندارد.
    کلیدواژگان: گرلین، هورمون انسولین، شتر نابالغ
  • مصطفی فغانی، عباس دوستی صفحات 604-604
    پرورش شتر مرغ (Struthio camelus) از اهمیت روز افزونی در سطح جهان برخوردار است. همچنین، پرورش شترمرغ در ایران به طرز چشمگیری در حال افزایش است. در بسیاری از پرندگان، تمایز بین جنس های نر و ماده، از روی شکل ظاهری به خصوص در مورد پرندگان جوان بسیار مشکل است. هدف از این تحقیق، شناسایی و توسعه نشانگرهای ژنتیکی برای تعیین جنسیت شتر مرغ با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) می باشد. در این بررسی، از نمونه های خون و پر شترمرغ های نر و ماده (20 قطعه) استخراج DNA صورت پذیرفت. برای انجام PCR از یک جفت پرایمر مخصوص شناسایی کرومزوم W بهره گرفته شد. نتایج نشان دهنده یک قطعه 648 جفت بازی برای شترمرغ های با جنسیت ماده بود و از طرفی پس از انجام آزمایش، هیچ باندی برای نرها مشاهده نشد. بنابراین، روش استفاده از مارکر های مولکولی، روشی سریع، دقیق و ارزان برای تعیین جنسیت گله های بزرگ شترمرغ می باشد.
    کلیدواژگان: شترمرغ، تعیین جنسیت، نشانگرهای ژنتیکی
  • سید جلال میریان، احمدرضا محمدی، هرمز حمیدیه، محمد قدیری ابیانه صفحات 605-608
    در زمستان سال 1387 گزارشی از وقوع تلفات و خسارت در یک گله گوسفند و بز در یکی از دامداری های اطراف تهران واصل شد. پس از مراجعه به محل دامداری مشخص شد که تعداد 10 راس بره و بزغاله (10%) از گله 100 راسی در ظرف یک هفته تلف گردیده اند در معاینات بالینی از بیماران موجود ریزش مو و پشم به صورت کانونی و وجود دمل های چرکی در اندام های حرکتی مشهود بود. در ضمن، لاروهای کوچک متحرک در محل عوارض جلدی ملاحظه شدند. همچنین در نوک انگشت دست کارگر دامداری یک زخم آتشفشانی مشاهده شد که به گفته وی با قرار دادن انگشتش در داخل آب گرم لاروهایی از آن خارج می شدند. نمونه گیری از مدفوع دام ها و از لاروهای متحرک روی بدن آنها انجام و در آزمایشگاه استرونژیلوس پاپیلوزوس از نمونه ها جدا گردید.
    کلیدواژگان: گوسفند، بز، استرونژیلوئیدوز حاد، تهران
|
  • M.A. Ebrahimi, R. Najjar, R. Keyhanmanesh Pages 529-537
    In this study, 78 sheep fetuses were used for the evaluation of anatomic and histologic aspects of lens with three methods (H&E, Verhoeff's and P.A.S. staining). The results showed that the lens vesicle was formed completely by 30th day and lost its contact with the superficial ectoderm. In 40th day of fetal period, the epithelium of the posterior wall of the lens gradually started to disappear due to its development and formation of forward facing elastic fibers limiting the internal space of the vesicle. By 150th day, the density and thickness of these fibers were increasing. In addition, at this day, the capsule of the posterior surface of the lens started to form. In 50th day of fetal period the internal space of vesicle was filled with elastic fibers and the epithelium of the anterior surface became simple cuboidal. At that day, the capsule of the anterior surface of the lens gradually was formed and in 60-day fetus, it became complete. By 150th day, its thickness was increased a little. After 80th day, the convexity of the posterior part would become more than the convexity of the anterior part because of the increased growth of lens fibers.
    Keywords: Lens, Ovine, Histogenesis
  • S. Mosaferi, A. Mohammadi Pages 539-545
    One of the most important defense mechanisms of the bovine mammary gland is teat sphincter and it’s keratinized and stratified squamous epithelium, which extends through the teat sphincter and after every milking secrets keratin and closes the capillary canal of the teat sphincter by keratin plaque. Over secretion of keratin due to repeated stimulations of teat end such as inappropriate performance of milking machine results in hyperkeratosis and finally leads to mastitis, black spot and increase in somatic cell counts. In this study 4 herds from dairy farms around Tabriz including 860 dairy cows were studied. Two herds were milked twice a day and the other herds were milked three times a day. At the time of milking the teat ends were investigated the presence of hyperkeratosis and graded into grades one to four. The results of this study indicated that the prevalence of teat end hyperkeratosis in herds which were milked three times a day (14/1%) was significantly more than the herds which were milked twice a day(%12/3) (p
    Keywords: Hyperkeratosis, Teat end, dairy cow, Milking machine
  • H. Mirzaei, B. Amouoghli Tabrizi, M. Rafiei Pages 547-554
    The aim of this study was to evaluate the effects ofconsumption of different amounts of fermented milk by L.casei on serum lipid trends including total cholesterol, LDL-C, HLD-C, VLDL-C and triglyceride in the serum of rats fed 1 and 2% cholesterol enriched diet. For this purpose 49 male albino wistar rats with a body weight of 200±15 gr were randomly allocated to seven groups each containing 7 rats and adapted to new conditions during a week. Rats in the first group (control group) received commercial diet and water for 30 days, the second to fourth groups received diet enriched with 1% cholesterol and rats in the fifth to seventh groups received diet enriched with 2% cholesterol. Each rat in the fourth and seventh groups (double dose receiving treatment groups) consumed fermented milk containing 4×108 CFU bacteria per day, rats in the third and sixth groups (single dose receiving treatment groups) consumed fermented milk containing 2×108 CFU bacteria per day and in the second and fifth groups (sham group) consumed sterilized milk instead of fermented milk. According to the statistical tests, one way analysis of variance and Tukey at a level of α= 0.05, mean levels of total cholesterol and LDL-C of rats in the double dose receiving treatment groups and single dose receiving treatment groups were significantly lower and mean level of HDL-C was significantly higher than sham group (p
    Keywords: Lactobacillus casei, fermented milk, lipid trends, Rat, cholesterol enriched diet
  • M.H. Khayat Nouri, J. Mahmody, M.R. Hoseinchi Ghareaghaji Pages 555-563
    Voltage-gated calcium channels play a major role in the control of cellular processes in cardiac, vascular and neuronal tissues. Verapamil, nifedipine and diltiazem are calcium channel blockers widely used in the treatment of cardiovascular ailments in humans. A number of studies have shown that calcium channel blockers have antinociception and antiinflammatory effects in a range of animal models (but not in all animal models). The aim of this study was to investigate the effect of verapamil, nifedipine and diltiazem on formalin-induced pain and inflammation in mice. In this experimental study, verapamil, nifedipine and diltiazem (10 mg/kg) were intraperitoneally injected 30 minutes before the injection of 20µl of 5% formalin solution into the paw region. The time of licking and biting of injected paw was measured as pain response at 5 minute intervals for 1 hour. The results showed that formalin induced a biphasic pain response (first phase: 0-5 and second phase: 20-45 minute after injection). Intraperitoneal injection of verapamil, nifedipine and diltiazem before formalin reduced the second phase (inflammatory pain) of pain response significantly (p
    Keywords: Verapamil, Nifedipine, Diltiazem, Pain, Formalin, Mice
  • P. Arabzade, B. Jalali, D. Mohajeri, I. Sohrabi Haghduost Pages 565-578
    Cardiovascular lesions are considered as one of the most important factors leading to mortality of rainbow trouts in different breading system. The aim of this study was to compare the extent and the intensity of occurrence of pathologic lesions in the heart and bulbus arteriosus of rainbow trouts in extensive, semi intensive and intensive cultivation systems. For this purpose, 10 fish specimens from 7 weight groups (less than 90 grams, 90 to 300 grams, 300 to 500 grams, 500 to 1000 grams, 1 to 3 kilograms, 3 to 5 kilograms and over 5 kilograms) and a total of 210 specimens were collected randomly from 3 farms in Haraz and Espiran regions and their heart and bulbus arteriosus collected. In field research, age, sex, mortality rate, stocking density, feeding type and the physical and chemical specifications of the water were also taken into consideration. Histopathological slides were prepared from the collected specimens and stained with Hematoxylen and Eosin. Histopathologically, 47 male and 73 female fish had cardiovascular injuries with 29 cases in extensive cultivation system, 41 in semi intensive and 50 in intensive systems. Edema and hyperemia in the spongy layer of the atrial and ventricular muscles, moderate to severe muscular degeneration, moderate to severe inflammation, mild to severe vascular damage, thrombus formation, necrosis and fibrosis were the most important pathologic changes observed. The severity of lesions increased with increasing age of the fish in all three cultivation systems. The extent and intensity of pathologic lesions in fish over 500 grams was completely significant (p
    Keywords: Cardiac, bulbus arteriosus lesions, Rainbow trout, Histopathology
  • A. Hasanpour, B. Amougli Tabrizi, A.P. Rezaie Saber, M. Imandar Pages 579-590
    This study was conducted on 40 calves under the age of one mouth with 30 calves affected by diarrhea allocated to 3 treatment groups of 10 calves each and the control group consisting of 10 calves. The control group received neither treatment nor any injections. In the first treatment group, only antibiotics were administered without any fluid therapy. In the second treatment group, apart from antibiotic therapy of diarrhea, hypertonic saline solution (7.5%) was administered at a dose of 5 ml/kg as slow intravenous infusion alongside oral ORS solution whereas in the third treatment group isotonic saline solution (0.9%) was given intravenously according to the formula (Body weight × %Dehydration) alongside oral ORS solution. In all groups, clinical examination and blood sampling was undertaken at times 0, 1, 2, 8 and 24 hours following treatment. At time 0, the diarrhea had resulted in clinical and laboratory signs such as a fever, the dehydration, tachycardia, oligopnea, increased packed sell volume, hypernatremia, hyperchloremia, hyperkalemia, hyperphosphatemia, hypercalcemia, increased serum creatinine and BUN values. Following treatment, fever subsided and the dehydration was corrected and this correction occurred faster in calves which had received hypertonic saline solution. Correction of sodium, potassium, chloride, phosphorus and calsium imbalance occurred faster in patients which were treated by hypertonic solution. Fluid therapy with saline solutions prevented the increase in serum creatinine and BUN values. In conclusion, the administration of hypertonic saline solutions leads to much faster and more reliable clinical improvement and electrolyte imbalance correction in calves affected by diarrhea.
    Keywords: hypertonic saline solution, Isotonic saline solution, Clinical improvement, Electrolyte, diarrhea, Calf
  • R. Rashedi, H. Khazali Pages 591-599
    Ghrelin is a peptide hormone secreted into the circulation from the stomach, but this peptide is also synthetized in a number of different body tissues including the brain and pancreas, suggesting both endocrine and paracrine effects. These include: stimulation of GH and ACTH secretion, an increase in appetite and diabetogenic effect on carbohydrate metabolism. Furthermore, ghrelin is the natural ligand of the growth hormone secretagogue receptor (GHS-R). Ghrelin and its mRNAas well as GH secretagogue receptor mRNAs are expressed in the pancreas and islet cells and regulates insulin release and glucose metabolism, but because the effect of ghrelin on insulin secretion before puberty in semiruminant animals has never been examined, therefore the purpose of the present research was to determine the effect of ghrelin on insulin secretion before puberty in camels. In this investigation 12 camels were randomly divided into two groups. Animals in each group were fed either 50% and 100% energy content in diet for 2 weeks. After 2 weeks camels received 8 μg ghrelin/kg body weight via their jugular vein for 4 days. Blood samples were collected from the jugular vein of all animals before, during (30 minutes after injection of ghrelin) and after the intervention for 4 continuous days and plasma insulin concentrations determined by RIA. Data obtained were analyzed by repeated measures –ANOVA and paired t-Test. p
    Keywords: ghrelin, Insulin, Immature camel
  • M. Faghani, A. Doosti Pages 604-604
    Ostrich (Struthio camelus) breeds have been gaining increasing significance around the world. Also, ostrich farming has been dramatically increasing in Iran. In many bird species, it is very difficult to distinguish between males and females based on an analysis of their external morphology, especially in young birds. The objective of this study was to identify and develop DNA markers that can be used for sex determination in ostrich using polymerase chain reaction (PCR) technology. DNA was isolated from blood and feather samples of male and female ostriches (20 cases). PCR reaction was performed by a set of specific W-link primers. The results showed an amplified fragment, about 648 bp for females and no amplified PCR product for male ostriches. This method is a fast, accurate and inexpensive procedure for large scale sex typing of ostriches.
    Keywords: ostrich, Sex typing, DNA marker
  • S.J. Miriyan, A.R. Mohammadi, H. Hamidiye, M. Ghadiri Abyaneh Pages 605-608
    In the winter of 2009, a report received by our clinic indicated a 10% mortality rate in a sheep farm around Tehran and local inspection revealed that a total of 10 lambs and kids had died during one week from a herd of 100. Clinical signs consisted of local alopecia and abscesses in the limbs of the affected animals. Small mobile larvae were observed at the dermal ulcers. There was a volcanic ulcer at the end of the finger of a farm worker as well with the larvae moving out of the ulcer inside warm water. Sampling of animal feces and larvae present on the skin was carried out and Strongylus papillosus was diagnosed at the laboratory.
    Keywords: Sheep, goat, Acute strongyloidosis, Tehran