فهرست مطالب

فصلنامه آسیب شناسی درمانگاهی دامپزشکی
سال هفدهم شماره 3 (پیاپی 67، پاییز 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/10/30
  • تعداد عناوین: 5
|
  • صبا صفدرپور، اکرم عیدی *، سید پژمان مرتضوی صفحات 163-172

    بربرین یکی از ترکیبات فعال زرشک است که به طور گسترده در طب سنتی استفاده می شود و دارای فعالیت آنتی اکسیدانی در برابر استرس اکسیداتیو می باشد. سندرم تخمدان پلی کیستیک (polycystic ovary syndrome; PCOS) نوعی اختلال غدد درون ریز در زنان واقع در سنین باروری است و اغلب با سندرم متابولیک همراه است. در این مطالعه حاضر اثر بربرین بر PCOS ناشی از لتروزول در موش های صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 48 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار به طور تصادفی در 8 گروه تقسیم شدند. گروه کنترل سالم بدون هیچ گونه تیمار در طول آزمایش قرار داشتند. گروه کنترل PCOS ، لتروزول را در دوز 1 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت گاواژ دریافت کردند. همچنین سه گروه تجربی سالم، بربرین را در دوزهای 25، 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ دریافت کردند و سه گروه تجربی PCOS هم علاوه بر لتروزول، بربرین را در 3 دوز مذکور به صورت گاواژ دریافت کردند. تیمار بربرین 30 دقیقه قبل از اولین دوز لتروزول آغاز شد و تا 28 روز ادامه داشت. حیوانات 24 ساعت پس از آخرین دوز درمان بیهوش شدند. فعالیت آنتی اکسیدانی با اندازه گیری فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، و گلوتاتیون پراکسیداز و همچنین میزان مالون دی آلدیید در هموژنات بافت تخمدان مورد آزمایش قرار گرفت. یافته های مطالعه حاضر نشان داد که بربرین سبب افزایش آنزیم های آنتی اکسیدانی از جمله سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز و کاهش سطح مالون دی آلدیید می گردد. لذا به نظر می رسد که بربرین احتمالا در درمان PCOS ناشی از لتروزول در موش صحرایی مفید باشد.

    کلیدواژگان: موش صحرایی، لتروزول، بربرین، سندرم تخمدان پلی کیستیک
  • سید ایمان خدارحمی، سید پژمان مرتضوی *، اکرم عیدی صفحات 173-184

    چای سبز (Camellia sinensis) از لحاظ زیست شیمیایی و خواص دارویی همواره در طب سنتی مورد توجه قرارگرفته، دارای فعالیت آنتی اکسیدانی در برابر استرس اکسیداتیو می باشد. سندرم تخمدان پلی کیستیک (polycystic ovary syndrome; PCOS)، اختلال شایع غدد درون ریز است که برخی از زنان در سنین باروری به آن مبتلا می شوند. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر عصاره چای سبز بر PCOS القایی، توسط لتروزول در موش صحرایی بود. بدین منظور 48 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار به طور تصادفی در 8 گروه تقسیم شدند. حیوانات گروه کنترل سالم در طول آزمایش تیماری دریافت نکرد. موش های گروه کنترل PCOS، لتروزول را در دوز 1 میلی گرم برکیلوگرم وزن بدن، به صورت گاواژ دریافت کردند. همچنین حیوانات سه گروه تجربی سالم عصاره چای سبز را در دوزهای 50، 100 و 200 میلی گرم برکیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ دریافت کردند و موش های سه گروه تجربی PCOS هم علاوه بر لتروزول، عصاره چای سبز را در 3 دوز مذکور به صورت گاواژ دریافت کردند. در پایان این آزمایش در روز 28، حیوانات آسان کشی شده و آنزیم های آنتی اکسیدانی سوپر اکسید دیسموتاز، کاتالاز و گلوتاتیون پراکسیداز و همچنین پراکسیداسیون لیپیدی در هموژنات بافت تخمدان مورد سنجش قرار گرفت. عصاره چای سبز باعث افزایش معنی دار فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و کاهش معنی دار پراکسیداسیون لیپیدی گردید (001/0 p<). نتایج نشان داد که عصاره چای سبز، با افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، در درمان PCOS ناشی از لتروزول در موش صحرایی موثراست.

    کلیدواژگان: آنتی اکسیدان، عصاره چای سبز، لتروزول، سندرم تخمدان پلی کیستیک
  • لعیا نصیرزاده *، کاوه عظیم زاده صفحات 185-197

    بیماری بابزیوزیس که توسط گونه های مختلف جنس بابزیا ایجاد می شود، یکی از مهم ترین بیماری های تک یاخته ای است که دام های اهلی و وحشی، از جمله سگ را می تواند درگیر کند. انگل خونی مذکور به وسیلهء کنه های سخت و نیز انتقال خون، منتقل می شود و باعث ایجاد تب، کم خونی، هموگلوبینوری و زردی در میزبان می شود. مطالعه حاضر جهت ارزیابی تغییرات شاخصه های کارکرد تیرویید (آنتی تیرو گلوبولین، آنتی تیرویید پراکسیداز، تیرو گلوبولین، تری یدو تیرونین و تترا یدو تیرونین)، سیستاتین C و اسفنگوزین 1-فسفات در سرم سگ های مبتلا به بابزیوزیس انجام گرفت. بدین منظور، در چند کلینیک دام کوچک (در شهرهای تهران، تبریز و مشهد) از تعداد 35 قلاده سگ مبتلا به بایزیوزیس که با بررسی علایم بالینی و مشاهده میکروسکوپیک فرم پیروپلاسمیک انگل بابزیا، بیماری در آن ها تایید شده بود و نیز از همان تعداد سگ سالم (طبیعی از نظر بالینی و آزمایشگاهی)، با جلب رضایت صاحبان شان، از ورید سفالیک، مقدار 5 میلی لیتر خون اخذ شد و پس از تهیه سرم مربوطه، میزان پارامترهای کارکرد تیرویید، سیستاتین C و نیز اسفنگوزین 1-فسفات، توسط روش الایزای اختصاصی، مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها حاکی از افزایش معنی دار در سطح 01/0، در مورد کلیه پارامترهای مذکور، در مقایسه با مقادیر سنجیده شده در سرم سگ های گروه شاهد سالم بود. بر اساس آزمون آماری ROC (Receiver Operating Characteristic)، نتایج به دست آمده، بیانگر آن است که به علت بالا بودن درصد حساسیت روش انجام گرفته در سنجش شاخصه های کارکرد تیرویید (به غیر از تترا یدو تیرونین) و سیستاتین C، به احتمال زیاد، می توان از بررسی مقادیر سرمی شاخصه های مذکور و سیستاتین C، به عنوان بیومارکر بالقوه تشخیص احتمالی بایزیوزیس سگ ها استفاده کرد.

    کلیدواژگان: سگ، اسفنگوزین 1 فسفات، بابزیوزیس، کارکرد تیرویید، سیستاتین C
  • نوید رزمیان، الهام حویزی *، هادی نداف صفحات 199-209

    یکی از مشکلات درمانی بیماران تروماتیک، مشکلات مربوط به نخاع است که منجر به ناتوانی های طولانی مدت می گردد. در حال حاضر، درمانی موثر برای این بیماری وجود ندارد و نیاز به درمان های جدید و موثر برای ترمیم مجروحیت نخاعی احساس می شود. در سال های اخیر، محصولات طبیعی، ازجمله بوسولیک اسید، به عنوان مواد درمانی در بیماری های مختلف مورد بررسی قرارگرفته اند. در این مطالعه 12 موش نر ویستار با وزن میانگین 250 گرم در دو گروه با جمعیت 6 موش تقسیم شدند. گروه کنترل (spinal cord injury; SCI) که هیچ درمانی تا روز 56 بعد از ایجاد عارضه نخاعی دریافت نکرد و گروه بوسولیک اسید (BoA) که به صورت روزانه مقدار mg/Kg 10 بوسولیک اسید به صورت خوراکی تا روز 56 دریافت کرد. آزمون های حرکتی باسو-بتی-برسناهان (Basso, Beattie and Bresnahan; BBB) برای ارزیابی بازیابی حرکتی موش ها و تجزیه وتحلیل بافت نخاعی به منظور ارزیابی اثرات ترمیمی بوسولیک اسید انجام شد. درمان با بوسولیک اسید بهبود قابل توجهی در بازیابی حرکتی موش ها پس از صدمه نخاعی داشت. این پیشرفت با نمره ی بالاتر آزمون های حرکتی باسو-بتی-برسناهان نشان داده شد (001/0>p). همچنین، نتایج حاصل از بررسی مقاطع بافتی نشان دهنده بهبود روند ترمیم، کاهش حجم عارضه و افزایش میلینه شدن رشته های عصبی در محل آسیب نخاعی در گروه دریافت کننده بوسیلیک اسید به صورت معنی دار نسبت به گروه کنترل شد (001/0>p). نتایج این مطالعه نشان داد که بوسولیک اسید اثرات ترمیمی در عارضه تجربی نخاع در مدل موش نژاد ویستار دارد و ممکن است به عنوان یک عامل درمانی برای درمان صدمات نخاعی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلیدواژگان: التهاب، محافظت عصبی، مدل حیوانی، ضایعه نخاعی، بوسولیک اسید
  • محمدعلی میرحسینی، محسن دانشیار *، پرویز فرهومند، سید علی میرقلنج صفحات 211-224

    صفرا به عنوان یک محلول استروییدی بیولوژیکی عمل می کند که لیپیدها را امولسیون و حل می کند و در نتیجه نقش مهمی در هضم و جذب چربی از طریق دیواره روده ایفا می کند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات اسیدهای صفراوی بر عملکرد، قابلیت هضم مواد مغذی خوراک و مورفولوژی روده در جوجه های گوشتی انجام شد. در مجموع 300 قطعه جوجه گوشتی یک روزه راس 308 به 5 تیمار و 6 تکرار با 10 پرنده در هر تکرار تقسیم شدند. پنج تیمار آزمایشی شامل: تیمار 1) جیره شاهد، تیمار 2) جیره پایه حاوی امولسیفایر، تیمار 3) جیره پایه حاوی 05/0 درصد اسید صفراوی، تیمار 4) جیره پایه حاوی 1/0 درصد اسیدصفراوی و تیمار 5) جیره پایه حاوی 2/0 درصد اسید صفراوی بودند. نتایج نشان داد که مصرف سطح 1/0 درصد اسیدصفراوی باعث بهبود افزایش وزن روزانه (45/22 گرم) در دوره آغازین نسبت به تیمار شاهد (65/17 گرم) شد (05/0>p). جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره حاوی 1/0 درصد اسیدصفراوی قابلیت هضم چربی و انرژی بالاتری نسبت به پرندگان سایر تیمارهای آزمایشی داشتند (05/0>p). جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره حاوی 1/0 درصد اسیدصفراوی ارتفاع پرز بالاتری (1/1298) در ژژنوم نسبت به پرندگان تیمار شاهد (6/1082) داشتند. همچنین 1/0 درصد اسیدهای صفراوی به طور معنی دار نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت را در هر سه بخش روده کوچک در مقایسه با گروه شاهد افزایش داد (05/0>p). به طور کلی افزودن اسیدهای صفراوی احتمالا بتواند عملکرد تا حدی از طریق بهبود استفاده از چربی و انرژی در جیره جوجه های گوشتی ارتقا دهد.

    کلیدواژگان: عملکرد، جوجه های گوشتی، قابلیت هضم، امولسیفایر، اسیدهای صفراوی
|
  • Safdarpour. S., Eidi. A.*, Mortazavi. P Pages 163-172

    Berberine which is the major active component of Berberis vulgaris, has been widely used in traditional medicine and has an antioxidant activity against oxidative stress. Polycystic ovary syndrome (PCOS) is one of the most common endocrine disorders in reproductive-aged women. PCOS is often associated with a metabolic syndrome. In the present study, the effect of berberine on letrozole-induced PCOS was investigated in adult female Wistar rats. The rats were randomly divided into 8 groups: normal control, berberine (25, 50 and 100 mg/kg intragastrically, daily) alone, PCOS control rats (letrozole, 1 mg/kg, intragastrically, daily), berberine (25, 50 and 100 mg/kg intragastrically, daily) together with (letrozole 1 mg/kg, intragastrically, daily), and treatment was performed accordingly. Administration of berberine was started 30 minutes before the first dose of letrozole and continued up to 28 days. The animals were euthanized 24 hours after the last dose of the treatment. Antioxidant activity was tested by measuring the activity of superoxide dismutase, catalase and glutathione peroxidase enzymes as well as the amount of malondialdehyde in ovarian tissue homogenates. The findings of the present study showed that berberine increases antioxidant enzymes such as superoxide dismutase, catalase, glutathione peroxidase and decreases malondialdehyde levels. The results of this study suggest that berberine treatment may be beneficial in letrozole-induced PCOS in rats.

    Keywords: Berberine, Letrozole, Polycystic ovary syndrome, Rat
  • Khodarahmi. S.I., Mortazavi. P.*, Eidi. A. Pages 173-184

    Green tea (Camellia sinensis), has always been a focus of interest in traditional medicine for its biochemical and medicinal properties as an antioxidant agent. Polycystic ovary syndrome (PCOS) is a common endocrinopathy among women of reproductive age. In the present study, the effects of green tea extract on letrozole-induced PCOS were evaluated. Forty eight adult female Wistar rats were assigned to eight groups in random: healthy control group (no treatment), PCOS control group (letrozole at 1 mg/kg by gavage), three healthy experimental groups (green tea extract at 50, 100 and 200 mg/kg body weight by gavage), and three experimental PCOS groups (green tea extract at 50, 100 and 200 mg/kg body weight + letrozole at 1 mg/kg by gavage). On the 28th day (at the end of the experiment), the rats were euthanized, and the antioxidant enzymes (superoxide dismutase, catalase, and glutathione peroxidase) and lipid peroxidation were assessed in the ovarian tissue homogenates. The results indicated that the green tea extract significantly increased the activities of the antioxidant enzymes and decreased lipid peroxidation (p<0.001). Our results showed that the green tea extract was also effective in treating letrozole-induced PCOS in the rats by increasing the activities of the antioxidant enzymes.

    Keywords: Antioxidant, Green tea extract, Letrozole, Polycystic ovary syndrome (PCOS)
  • Nasirzadeh. L.*, Azimzadeh. K. Pages 185-197

    Babesiosis is classified as blood parasitic disease that is caused by genus Babesia. This parasite is transmitted by hard ticks and blood transfusion and causes fever, anemia, hemoglobinuria and jaundice. Study on babesiosis is important in terms of its public health concerns. This study was performed to evaluate serum changes of thyroid function indices [Anti-Thyroglobulin (a-Tg), Anti–Thyroid Peroxidase (a-Tpo), Thyroglobulin (Tg), Triiodothyronine (T3), Tetraiodothyronine (T4)], Cystatin C and sphingosine 1-phosphate in dogs with babesiosis. For this purpose, 5 ml of blood were taken from the cephalic vein of 35 dogs with babesiosis in several small animal clinics (in Tehran, Tabriz and Mashhad) which were diagnosed based on clinical signs and laboratory tests and the same number of healthy dogs (35) with consent of their owners and after serum preparation, thyroid function parameters (a-Tg, a-Tpo, Tg, T3, T4) Cystatin C and sphingosine 1 phosphate were measured by specific ELISA kits and evaluated statistically with SPSS version 17. The results indicated significant increase (p≤0.01) in all of the measured parameters in comparison with the healthy group (control group). Based on the ROC statistical test, the obtained results indicate that due to the high sensitivity of the method used in measuring the indicators of thyroid function (except tetraiodo-thyronine) and cystatin C, it is possible to use the serum values of the mentioned indicators (Tg, T3, a-Tg, a-Tpo) and cystatin C as possible potential biomarkers for the diagnosis of canine babesiosis.

    Keywords: Babesiosis, Cystatin C, Dog, Sphingosine 1 phosphate, Thyroid function
  • Razmian.N, Hoveizi.E, Naddaf.H * Pages 199-209

    Spinal cord injuries (SCI) present significant challenges in terms of treatment, often resulting in long-term disabilities. Currently, effective therapies for these injuries are lacking, highlighting the need for innovative and efficacious treatment approaches. In recent years, natural products, including boswellic acid, have been investigated as potential therapeutic agents for various diseases. This study aimed to assess the effects of boswellic acid on spinal cord injury. Twelve male Wistar rats were randomly divided into two groups: the control group (SCI) and the boswellic acid group (BoA), each consisting of six rats. The SCI group did not receive any treatment for 56 days following spinal cord injury induction, while the BoA group received daily oral doses of 10 mg/kg boswellic acid for the same duration. Motor recovery was evaluated using the Basso-Beattie-Bresnahan (BBB) locomotor test and spinal tissue analysis was conducted to evaluate the reparative effects of boswellic acid on the injured spinal cord. The results demonstrated a significant improvement in motor recovery in the boswellic acid-treated rats compared to the control group, as indicated by higher BBB scores (p<0.001). Histological analysis revealed notable enhancements in repair processes, including reduced lesion volume and increased myelination at the site of spinal cord injury in the BoA group compared to the SCI group (p<0.001). This study provides evidence of the reparative effects of boswellic acid on experimental spinal cord injury in the Wistar rat model, suggesting its potential as a therapeutic agent for the treatment of spinal cord trauma.

    Keywords: Animal model, Boswellic acid, Inflammation, Neuroprotection, Spinal cord injury
  • Mohamad Ali Mirhoseini, Mohsen Daneshyar *, Parviz Farhoomand, Seyed Ali Mirghelenj Pages 211-224

    This study aimed to evaluate the effects of bile acids (BAs) on performance, digestibility of nutrients, and intestinal morphology in broiler chickens. A total of 300 one-day-old male broiler chicken (Ross 308) were distributed into five treatments, six replications with 10 chicks each in a completely randomized design. experimental diets included: 1) control diet (CON; based on corn and soybean meal), 2) basal diet containing a commercial emulsifier, 3) basal diet containing 0.05 % BAs, 4) basal diet containing 0.1 % BAs, and 5) basal diet containing 0.2 % BAs. Intestinal morphological specifications, including villus height index, crypt depth, and villus height to crypt depth ratio were determined in duodenum, jejunum, and ileum. The results showed that consumption of 0.1 % BAs improved daily weight gain and feed conversion ratio during the starter period (p&lt; 0.05). Broiler chickens fed a diet containing 0.1 % BAs had higher fat and energy digestibility compared to chicks of other treatments (p&lt;0.05). Birds fed 0.1 % BAs had a higher villus height in the jejunum compared to the birds in control group (p&lt;0.05). Dietary BAs supplementation of 0.1% significantly increased the villus height to crypt depth ratio in all three portions of the small intestine compared to the control treatment. In conclusion, dietary BAs supplementation may probably promote performance to some extent by improving the intestinal morphology and utilization of fat and energy in the broiler diet.

    Keywords: performance, digestibility, Broiler, Emulsifier, bile acids